Luke for Everyone

Chapter21

Chapter22

Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

Language: Dari

Who is the most important and what is it mean? Is the one who serves most important or the one who is served? To boast of Peter and to foretell the denial of Jesus Chris! But I have prayed for you Peter, that your faith will not be lost.

در میان شاگردان بحثی درگرفت که کدامیک در میان آنها از همه بزرگتر شمرده می شود. عیسی فرمود: «در میان ملتهای بیگانه، پادشاهان بر مردم حکمروایی می کنند و صاحبان قدرت «ولی نعمت» خوانده می شوند، اما شما اینطور نباشید، برعکس، بزرگترین شخص در میان شما باید به صورت کوچکترین درآید و رئیس مثل نوکر باشد، زیرا چه کسی بزرگتر است، آن کسی که بر سر دسترخوان می نشیند یا آن نوکری که خدمت می کند؟ یقیناً آن کسی که بر سر دسترخوان می نشیند. با وجود این من در میان شما مثل یک خدمتگزار هستم. شما کسانی هستید که در سختی های من با من بوده اید. همانطور که پدر، حق پادشاهی را به من سپرد، من هم به شما می سپارم. شما در پادشاهی من سر دسترخوان من خواهید خورد و خواهید نوشید و به عنوان داوران دوازده طایفۀ اسرائیل بر تختها خواهید نشست. ای شمعون، ای شمعون، ببین: شیطان خواست مثل دهقانی که گندم را از کاه جدا می کند همۀ شما را بیازمآید. اما من برای تو دعا کرده ام که ایمانت از بین نرود و وقتی برگشتی برادرانت را استوار گردان.» شمعون جواب داد: «ای خداوند، من حاضرم با تو به زندان بیفتم و با تو بمیرم.» عیسی فرمود: «ای پِترُس، آگاه باش امروز پیش از آنکه خروس بانگ بزند تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» عیسی به ایشان فرمود: «وقتی شما را بدون بوت و بکس و خرجین روانه کردم آیا چیزی کم داشتید؟» جواب دادند: «نخیر.» به ایشان گفت: «اما حالا هر که یک بکس دارد بهتر است که آن را با خود بردارد و همینطور خورجینش را و چنانچه شمشیر ندارد چپن خود را بفروشد و شمشیری بخرد، چون می خواهم بدانید که این پیشگویی که می گوید: «او در زمرۀ جنایتکاران به حساب آمد»، باید در مورد من به انجام برسد و در واقع همه چیزهائی که دربارۀ من نوشته شده در حال انجام است.» آن ها گفتند: «خداوندا، نگاه کن، اینجا دو شمشیر داریم.» ولی او جواب داد: «کافی است.»
لوقا ۲۲: ۲۴-۳۸

شما یک مربی تیم فوت بال را در نظر بگیرید که تیم خود را برای یک مسابقهٔ مهم زندگی شان آماده می‌‌‌سازد. آنها با تیمی مسابقه می‌‌‌دهند که قهرمانی‌های مختلف را تجربه کرده کپ‌های پیروزی زیادی را بدست آورده اند. مربی ضرورت دارد به اهداف مهمی که پیش روی دارد به اندازهٔ کافی دقت کند. او به شاگردان خود ستراتیژی فشرده و مختصری را بیان می‌‌‌کند که اگر بازی کنان از آن پیروی کنند می‌‌‌توانند چانس کامیابی داشته باشند. مربی به آنها اخطار داده می‌‌‌گوید که حریفان شان بسیار حیله گر هستند که می‌‌‌توانند از کوچکترین اشتباه شان هم به نفع خود بهره برداری کنند.

اما یک لحظه از صحبت کردن مربی نگذشته بود که آنها به جر و بحث در بین خود آغاز کردند که کی در بین شان بهترین بازی کن است. بعضی شان به خود بالیده ادعا می‌‌‌کردند که چند گول زده اند و بین خود مناقشه می‌‌‌کردند که کدام یک شان در مسابقات بهترین بازی را انجام داده اند. آنها بین خود روی این در جنجال بودند که کدام یک آنها در کدام موقعیت بازی کند. حتی آنها روی این هم در مناقشه بودند که در صورت بردن مسابقه کدام یک آنها اولتر از همه جام قهرمانی را در حضور کمره‌های تلویزیون و عکاسان بلند خواهد کرد. تیمی که مسابقهٔ مهم را پیش روی خود دارد و هدایات لازم مربی خود را هم چند لحظه پیش شنیده بودند، تصور نمی شود که بین خود در این حالت که پیشتر ذکر شد قرار داشته باشد.

اما باز هم مربی کوشش کرد که آنها را بفهماند. به آنها توضیح داد که شما با هم سفر طولانی را طی کردید و من در جریان این سفر کوشش کردم که شما با هم  کاملاً متحد شوید و از این جا به طرف هدفی که پیش روی است با اتحاد کامل به پیش بروید. او کپتان تیم را بصورت خاص اخطار داد که او مسابقهٔ سخت را پیش روی خود دارد، اما به او اطمینان داد که تشویش نداشته باشد در آخر همه چیز خوب خواهد شد. کیپتان در حالیکه از توصیه‌های مربی به خودش ناراحت است به مربی اعتراض کرد که او با تمام جان می‌‌‌خواهد بهترین بازی را انجام دهد. اما مربی باز هم به او گفت که پیش از به آخر رسیدن قسمت ۴۵ دقیقهٔ‌ اول مسابقه، برای اینکه به خودش صدمه نرسد سه پنالتی را ضایع خواهد کرد.

به تعقیب آن مربی از رویهٔ دیگر استفاده کرده به آنها خاطر نشان کرد که این مسابقه بسیار مشکل خواهد بود. او خودش با آنها در میدان مسابقه نخواهد بود. لازم است که آنها خودشان فکر کنند که چه قسم مسابقه کنند. او گفت این در حقیقت یک مسابقهٔ عادی نیست بلکه یک جنگ سخت است. یکی از بازی کنان گفت، من خوب می‌‌‌دانم که این یک جنگ واقعی است و من هیچ چانس را که در اولین فرصت با مشت به دهن آنها بکوبم از دست نخواهم نداد. در این وقت مربی تیم عصبانی شده به آنها گفت، کفایت می‌‌‌کند، بس است ما در آن وقت تقاضای وقفه خواهیم کرد.

یکی از مربیان مشهور فوت بال این موضوع را رد کرد که گویا فوت بال مسابقهٔ مرگ و زندگی است. او گفت مسابقه فوت بال از این هم مهمتر است. اگر عیسی راست بوده باشد و لوقا هم راست بوده باشد، به موضوعی که رسولان عیسی در آن شب مهمانی سبت به آن روبرو بودند، مهمترین واقعه در طول تمام زمانه‌ها بود. این واقعه در حقیقت نقطهٔ چرخش تاریخ بود، اما متاسفانه که شاگردان برای آن آماده نبودند. آنها بین خود روی موضوع بزرگی مصروف مناقشه بودند که کدام یک آنها سزاوار بزرگی و احترام و عزت زیاد تر است. اما مفهوم بزرگی که رسولان در ذهن خود داشتند، عیسی آن را به فرق استاده کرده معکوس ساخت. وقتیکه عیسی فرمود که پطرس در بین آنها نقش رهبری را دارد به آنها واضح ساخت که او خودش پیش از پیش در برابر روبرو شدن او به وسوسه‌ها محافظت می‌‌‌کند، اگر این کار را نکند به وسوسه‌های که او در آینده روبرو می‌‌‌گردد برایش کشنده خواهند بود. بیان این موضوع ثابت می‌‌‌سازد که حتی در آن وقت نیز عیسی می‌‌‌دانست که پطرس در آن شب او را انکار می‌‌‌کند.

اما شدید ترین اخطار عیسی در قسمت اخیر قرار دارد. اکنون میدان امتحان عملی فرارسیده بود و آن محافظت و قدرتی را که عیسی وقتیکه آنها را پیش روی خود (۹: ۱ ـ ۶ ، ۱۰: ۱ ـ ۲۰ ) فرستاد و به آنها داد بعد از این در اختیار نداشتند. در آن مراحل ابتدایی جنگ با قدرت‌های شیطانی عیسی قسماً برنده شده بود. اما اکنون او با بزرگترین جنگ و سخت ترین جنگ همه جنگ‌ها روبرو بود. در این جنگ او خودش به حیث یاغی و نافرمان به شریعت، شکار آن‌ها می‌‌‌شد. اگر عیسی خودش بدون محافظت با آخرین دشمن روبرو می‌‌‌شد، پیروان او نیز باید در مورد خود شان فکر می‌‌‌کردند. رسولان فکر می‌‌‌کردند که عیسی با آنها به زبان تصویری صحبت می‌‌‌کند، آن‌ها متوجه نبودند که به جنگ واقعی روبرو هستند. وقتیکه عیسی فرمود:‌« «کافی است.» او نگفت که این دو شمشیر برای جنگی که پیش روی آنها قرار داشت کافی است، (در غیر آن آیا چه مفهوم می‌‌‌تواند داشته باشد؟) بلکه در حقیقت او در این وقت به تمام صحبت خود نقطه‌‌‌ٔ پایان گذاشت، در غیر آن رسولان در مورد او برداشت اشتباه آمیز می‌‌‌کردند.

در همهٔ این صحبت‌ها هم در شام عید فصح که بسیار اشتیاق برگزاری آن را داشت، هم در وقت انتظار کشیدن به خیانت شدن به خودش، زندانی شدن و تمام واقعاتی که به تعقیب آن می‌‌‌آید، تنهایی خالص عیسی را به تصویر می‌‌‌کشد. همه کسانیکه کار مسیحی می‌‌‌کنند وقت دارند تا در مورد این چیز‌ها و روبرو شدن به این حالات فکر کنند. وقتیکه یک شخص روئیایی را دریافت می‌‌‌کند که کاملاً به آن باورمند است و یا احساس می‌‌‌کند که حقیقتاً ماموریتی به او داده شده است و یا خدمتی دیگری به او الهام شده است، آن مرد و یا زن با وجودیکه با مخالفت، شک و انکار دیگران و حتی نزدیکتر دوستان و همکاران خود هم اگر روبرو گردد، لازم است آن را ادامه داده به پیش ببرد. کسانیکه می‌‌‌خواهند وارثین وعده‌ها باشند، لازم است برای روبرو شدن به این معما‌ها آماده باشند. ماموریتی که خود عیسی داشت، باید بار سنگین گناه و شرم اسرائیل و تمام دنیا را بدوش می‌‌‌کشید و آن را به تنهایی انجام می‌‌‌داد. کلمهٔ «به تنهایی» در این قسمت معنی عمیق و خاص پیدا می‌‌‌کند.

از همهٔ این چیز‌ها سه اصل و سه وعده می‌‌‌درخشند که می‌‌‌توانند شعله‌های غم انگیز را فرو بنشاند. اصل اولی موضوع بزرگی است. عیسی در بین پیروانش به حیث خادم به دور دستر خوان انتظار می‌‌‌کشید. این موضوع مفهوم مرکزی بزرگی دنیایی را نه تنها در بین خادمان مسیحی و خدمات مسیحی، بلکه در تمام دنیا به فرق ایستاده کرده سرچپه می‌‌‌سازد. بزرگی حقیقی کلیدی ترین چیزی بود که عیسی خواست در این قسمت تعلیم دهد. موضوع بزرگی به اصل‌ دوم نیز ارتباط دارد. اصل دوم، نبوت‌ها در عهد قدیم کتاب مقدس بود. عیسی می‌‌‌دانست که نبوت‌های عهد قدیم کتاب مقدس در مورد «خادم» این تصویر عجیب از مسیح موعود را در وجود خودش جامهٔ عمل می‌‌‌پوشاند. ما این نبوت‌ها را در اشعیا فصل ۴۰ تا ۵۵ و به شکل خاص در قسمت‌های از اشعیا از فصل ۵۲: ۱۳ تا فصل۵۳: ۱۲ می‌‌‌بینیم. بطور نمونه که می‌‌‌فرماید: «او در جملهٔ‌ قانون شکنان محسوب خواهد شد.» در لحظه‌های بعدی عیسی دقیقاً چیز‌های را که عهد قدیم کتاب مقدس نبوت کرده بودند تکمیل می‌‌‌کرد.

 در بین این دو، یعنی خادم بودن حقیقی و عملی شدن پیشگویی‌های عهد قدیم کتاب مقدس، وعده‌ٔ ملکوت خدا قرار داشت که بالاخره می‌‌‌آمد. این قسمت که طوری به نظر می‌‌‌رسد شاید از یوحنا باشد، عیسی به پیروان خود اطمینان می‌‌‌دهد ملکوتی را که پدر به او وقف کرد او آن را به آنها وقف می‌‌‌کند. در آن وقت آنها نفهمیدند که این ملکوت چه است و به چه ترتیب می‌‌‌آید. اما درک نکردن آنها این وعده را بی اعتبار نساخت. قسمتی از فیض خالص خدا که در انجیل بیان شده این است که با وجود شکست‌های انسان کار خدا به پیش برده می‌‌‌شود. این که چرا خدا با این وسعت و بزرگی از فیض خود در برابر انسان شکست خورده و ناکام کار می‌‌‌گیرد، موضوعی است که هم در قرن یک می‌‌‌لادی و هم در قرن بیست و یک به شدت مورد مناقشه بوده است.


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested