Luke for Everyone

Chapter 9

Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

Language: Dari

People wonder who is this guy! Is he John or any former prophet been resurrected? Is he Elias? One of his close friends said, "You are the Christ of God." But what did he introduce himself to the people?

یک روز وقتی عیسی به تنهائی در حضور شاگردانش دعا می کرد از آنها پرسید: «مردم مرا کی می دانند؟» جواب دادند: «بعضی ها می گویند تو یحیای تعمید دهنده هستی، عده ای می گویند تو الیاس هستی و عده ای هم می گویند که یکی از پیامبران پیشین زنده شده است.» عیسی فرمود: «شما مرا کی می دانید؟» پِترُس جواب داد: «مسیح خدا.» بعد به آنها امر شدید کرد که این موضوع را به هیچکس نگویند و ادامه داد: «لازم است که پسر انسان رنجهای سختی را بکشد و بزرگان یهود، سران کاهنان و علمای دین او را رد کنند و او کشته شود و در روز سوم باز زنده گردد.» سپس به همه فرمود: «اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان بشوید و همه روزه صلیب خود را بردارد و با من بیاید. هر که بخواهد جان خود را حفظ کند آن را از دست خواهد داد اما هرکه به خاطر من جان خود را فدا کند آن را نگاه خواهد داشت. برای آدمی چه فایده دارد که تمام جهان را به دست بیاورد اما جان خود را از دست بدهد یا به آن ضرر برساند؟ هر که از من و سخنان من عار داشته باشد پسر انسان نیز وقتی با جلال خود و جلال پدر و فرشتگان مقدس بیاید از او عار خواهد داشت. بیقین بدانید از کسانی که در اینجا ایستاده اند عده ای هستند که تا پادشاهی خدا را نبینند طعم مرگ را نخواهند چشید.»
لوقا ۹: ۱۸-۲۷

از یک دوستم (دوست نویسندهٔ کتاب) که از حملهٔ پروفیسران سابقه دار فلسفه در پوهنتون است سوال کردم : «آیا اولین بار چه وقت فهمیدید که باید در آینده استاد پوهنتون شوید؟» او در جوابم گفت:‌ «آه، جواب این سوال آسان است. وقتیکه من برای شنیدن اولین لیکچر به حیث محصل پوهنتون روی چوکی نشستم. در آن وقت فهمیدم این کاری است که من می‌خواهم و باید در تمام زندگی انجام دهم.»

  این گفته شاید غیر معمول باشد، در حالیکه اکثر مردم بعد از تجسس و تفکر کردن زیاد یک مسلک و یا یک وظیفه را برای خود انتخاب کرده به آن بلی می‌گویند. اما این قصه یک جهت دیگر نیز دارد. آیا مردم چه وقت فهمیدند که او باید در پوهنتون پروفیسور فسلفه شود؟ اگر او بعد از شنیدن اولین لیکچر در روز اول پوهنتون نزد استاددان خود می‌رفت و به آنها می‌گفت: «استاد پوهنتون بودن کاری است که من می‌خواهم در تمام زندگی انجام دهم.» اگر او از آنها این تقاضا را می‌کرد، تقاضای او بی فایده بود و هیچ چیزی بدست آورده نمی توانست. پروفیسوران پوهنتون حتماً به او می‌گفتند: « تو اول باید یک هفته درس بخوانی و امتحان بدهی، بعد هفتهٔ دوم و سوم درس بخوانی و امتحان بدهی و به همین شکل ادامه بدهی. امکان دارد که بعد از چند هفته برایت بگویند که آفرین خوب پیش می‌روی. بعد از یک سال امکان دارد که در بین همصنفی هایت اول نمبر شوی. این هم آخر کار نیست باید چند سال به این شکل درس‌های مظامین مختلف را بخوانی و امتحانات طولانی آنها را نوشته کنی و تقریری جواب بدهی، در سیمینار‌ها و کار‌های مختلف شرکت کنی. بعد از موفقانه سپری کردن همه‌ ای چیز‌ها ممکن است هیات علمی پوهنتون برایت بگویند که اکنون می‌توانی برای استاد شدن در پوهنتون درخواست بدهی. صرف شاگرپان ممتاز می‌توانند برای استاد شدن در پوهنتون درخواست بدهند.» واقعاً بین احساس کردن دعوت شدن به یک کار و یا وظیفه تا عملاً پیدا کردن لیاقت انجام دادن آن کار فاصله ای زیاد وجود دارد.

 وقتیکه به عیسی دقت می‌کنیم، متوجه می‌شویم که ماموریت او حتی در تعمید گرفتن بطور چشمگیر مورد مخالفت مردم قرار گرفت. وقتیکه به نوشتهٔ لوقا دقت می‌کنیم می‌بینیم که لوقا برای ما بسیار پیش حتی در وقتی که عیسی ۱۲ ساله بود از دعوت شدن او به خدمت به ما گفت، آیا این دعوت به چه معنی بود؟

              

 اما یک قسمت دعوت به این معنی بود که عیسی بدون اینکه واضحاً و علنی ادعا کند که او مسیحا است، در بین مردم از لحاظ شخصیت اجتماعی به یک شخصیت عجیب تبدیل می‌شد. شکل مسیحا بودن او با چیزیکه مردم فکر می‌کردند و انتظار آن را داشتند کاملاً فرق داشت. لوقا برای توضیح دادن این موضوع از مخالفت شدید مردم در ناصره قبلاً ذکر کرد که نزدیک بود به مرگ عیسی تمام شود. حتی یحیی تعمید دهنده هم حیران مانده بود که حقیقتاً چه چیز در جریان است.

 عیسی را مردم به حیث یک نبی می‌شناختند، و وقتیکه به فکر یافتن مثال برای او می‌شدند از انبیای قدیم مثل الیاس شروع کرده به انبیایی جدید حتی یحیی تعمید دهنده رسیده از آنها نام می‌گرفتند. بعضی عیسی را به اساس ملاکی ۴: ۵ به حیث الیاس معرفی می‌کردند که دوباره برگشته است که می‌گوید:‌«پیش از فرارسیدن آن روز عظیم و هولناک که روز داوری خداوند است، من الیایی نبی را پیش شما می‌فرستم.» مردم در عیسی دقیقاً آن شخصیت و خصوصیت را می‌دیدند که کار‌های عظیم خدا توسط او عملی خواهند شد.

 اما عیسی بالا تر از این چیز‌ها بود. او واقعاً نبی بود، اما نبی نبود که بعد ار انجام دادن کار در ملکوت خدا در آینده وقتیکه کارش تمام می‌شد بر طرف می‌شد، بلکه او هستهٔ مرکزی تمام فعالیت‌های را تشکیل می‌داد که باعث می‌شد تا ملکوت خدا پیش روی چشم مردم جامهٔ عمل بپوشد. عیسی ضرورت داشت که به زودی و یا دیر تر این سولات را پیش روی شاگردان خود قرار می‌داد. با وجودیکه شاگردان بکار کرفتن همزمان قدرت، صلاحیت، دور اندیشی و عملی شدن وعده‌های که در کتاب مقدس درمورد مسیحا شده بود نمی دیدند، اما باز هم خود را نسیت به مردم عام جدا ساخته در مورد عیسی فکر مختلف داشتند. می‌توانیم به این دوازه نفر اشخاصی بگوییم که به عیسی نسبت به دیگران تمایل و دلچسپی عمیق داشتند. این موضوع بسیار مهم هم بود که این ۱۲ نفر به عیسی دلچسپی عمیق داشتند، اما این کار هرکس می‌توانست انجام دهد و بعداً اشتباه هم بکند. باز هم مجهز ساختن آنها برای کاریکه عیسی انجام می‌داد که آنها نیز آن کار را انجام دهند چیزی جدا گانه بود. هویت خود آنها به هویت عیسی وابسته بود، یگانه جواب که آنها داده می‌توانستند این بود: «مسیح خدا.» پاد شاه مسح شدهٔ خدا.

 اگر ما تا اکنون داستان لوقا را درک کرده ایم، از یک طرف بوجود آمد مخالفت شدید از طرف فریسیان و از هیرود پادشاه در طرف دیگر، وقتیکه عیسی از آمدن روز‌های تاریک، سخت و مشکلات در آینده ذکر کرد نباید نه تنها باعث تعجب ۱۲ شاگرد بلکه همه کسانی که از او پیروی می‌کردند شده باشد. دنیا از یک روی به دیگر روی می‌شد، کسانیکه در این ملکوت جدید خدا سهم می‌گرفتند و در کار آن شریک می‌شدند آنها نیز لازم بود برای از یک روی به دیگر روی شدند آماده باشند و چیزیکه در درون شد بیرون می‌شد. با وجودیکه بسیار معلمین، واعظان و مبشران تعلیم می‌دهند، عیسی با پیامی نیامده است که با پیروی کردن از او ما زندگی آسانی خواهیم داشت و با چیزهای روبرو خواهیم شد که دقیقاً ما می‌خواهیم و آنها را دوست داریم. در حقیقت برعکس آن را انتظار داشته یاشیم. اگر به فکر نگاه کردن جان تان باشید، آن را از دست خواهید داد. به خاطریکه «پسر انسان» را شرمنده نسازیم، باید او را قبول کنیم. به بیان دیگر باز گشت دوبارهٔ مسیحا و تقرر حاصل کردن او به حیث قاضی بر دنیای خدا، حیثیت موضوع مرکزی را در توقعات یهودیان از مسیحا تشکیل می‌داد. وقتیکه مسیحا به حیث قاضی برای قضاوت دنیا بر مسند قضاوت می‌نشست در آن وقت او صرف کسانی را می‌شناخت که در دنیا با وجود خطرناک بودن و یا شرمناک بودن از او پیروی کرده بودند.

 حرکت سریع عیسی از این سوال که آیا او را چه فکر می‌کنند، به پیروی کردن از خودش تا سرحد مرگ، به روشنی نشان می‌دهد که ما نمی توانیم طرز تفکر را از عمل در ایمان مسیحی جدا بسازیم. عیسی قبلاً هم فرموده بود، وقتیکه از گفته‌های من در عمل پیروی نمی کنید، صرف «خداوندا،‌ خداوندا» نگوید. هویت عیسی و ماموریت او بسیار با هم چسپیده اند، اگر می‌خواهید برای او کاری انجام دهید یا از تمام این بسته(هویت+ماموریت) استفاده کنید و یا هیچ نکنید. در ملکوت خدا نیم بند بودن جای ندارد. وقتیکه ما در مورد این چالش فکر می‌کنیم، لازم است چیز‌های را که لوقا در شروع این قسمت ذکرد و در شروع قسمت دیگر ذکر می‌کند به خاطر داشته باشیم. این‌ها انقلاب حقایق مهم برای آغاز ماموریت هستند، عیناً که عیسی برای آن دعا می‌کرد. هیچ وقت نیم بند نباشید.



Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested