عیسی سوپرمین نبود. بسیار مردم و حتی بعضی مسیحیان متعهد او را مثل قهرمان فیلمهای مسیحی میبینند که قادر است به یک چشم زدن هر چیزیکه بخواهد انجام دهد. در فیلمها سوپرمین در ظاهر مثل یک انسان عادی به نظر میرسد، اما در پشت پرده او انسان عادی نیست. در زیر چهرۀ تجسم یافتۀ خود او بسیار با قدرت است، و یا میتوانیم بگویم که او مثل سوپر جاودگر عصر کمپیوتر است. در مورد عیسی مردم این قسم بعضی مردم فکر میکنند. اما تصویری که از عیسی در انجیل کشیده شده است به این قسم نیست.
لوقا به ما نشان میدهد که عیسی یک عضو از خانوادۀ آدم است. اگر کمترین شکی در مورد انسان بودن حقیقی او وجود میداشت، لوقا این وسوسهها را بیان نمی کرد که عیسی را با گوشت و خون ما یکی میسازد. اگر عیسی از نسل آدم است، پس باید او نیز نه تنها با چیزهای که آدم روبرو شد روبرو گردد، بلکه با قدرتهای بغاوت و گناه که انسان را به سقوط روبر کرد نیز روبرو گردد. سالها بغاوت دوامدار و عادت شده در برابر خدای خالق، در انسان حالتی را بوجود آورده بود که دنیا، جسم و شیطان میتوانستند انسان را به هر شکلی که بخواهند در آورده از آن استفاده کنند.
بصورت خاص عیسی بعد از تعمید به دو سوال روبرو شد. اول، آیا پسر خدا در شکل خاص خودش به چه معنی است؟ سوال دوم اینکه، آیا او چه قسم مسیحا خواهد بود و برای مسیحا بودن از چه روش پیروی خواهد کرد؟ در آن زمان برعلاوۀ خانوادۀ مشهور شاهی هیرود، جنبشهای مختلف کم شناخته شده شاهی نیز وجود داشتند که در نوشتههای تاریخ نویس مشهور، یوسفس میتوانیم ملاحظه کنیم. شخصیت مثل «شمعون» (نه آن شمعون که در کتاب مقدس آن را میشناسیم.) و «اترونگیس» که پیروانش جمع شده آنها را به پادشاهی مسح کردند که بعداً توسط رومیها و قطعات عساکر هیرود قلع و قمع شدند. همچنان پیغمبرانی نیز بودند که برای پیروان شان نشانههای از آسمان و معجزات بزرگ را برای نشان دادن قدرت نجات بخش خدا، وعده میکردند. اینها پیغمبران با وعدههای عجیب و غریب شان زیاد دوام نیاورده از بین میرفتند. آیا در این قسم حالت عیسی چه باید میکرد؟
به دقت خواندن این آزمایشهای سه گانه، میتواند به این سوالات جواب بدهد. در داستان وسوسهها، در حقیقت عیسی برای جر و بحث با کدام شخصی (شیطان)در جسم روبرو نشد که او چیزی گفته باشد و عیسی هم به او چیزی گفته باشد. بلکه صدای شیطان بشکل فکرهای طبیعی در ذهن خودش به ظهور رسیدند. این فکرها باور کردنی، جالب و جذاب بودند مثل فکرهای که اکثراً در ذهن ما خطور میکنند. سوال پیدا میشود، آیا خدا میخواهد که یگانه فرزند خود را با گرسنگی کشیدن امتحان کند؟ اگر خدا میخواست که عیسی اقتدار کامل بر دنیا را داشته باشد(این آن چیزی بود که جبرٸیل به مریم گفت.) پس چرا از یک راه ساده تر برای رسیدن به این هدف استفاده نکرد؟ اگر عیسی مسیحا اسراٸیل بود، پس چرا آن را با نشان دادن شکل خاص قدرت به ثبوت نرساند؟
در این قسمت داستان وسوسههای سه گانه، بعضی عکس العملهای آدم و حوا را در باغ عدن، که شیطان در برابر اهداف و احکام خدا، دروغهای راست مانند را در گوش آنها پُس پُس کرد و هم بعضی عکس العملهای قوم اسراٸیل را در صحرا نیز مشاهده کرده میتوانیم. اسراٸیل با این تعهد خدا که فرزند اولباری او است از راه بحیرۀ سرخ از مصر خارج شدند. سفر آنها با چهل سال سرگردانی در بیابان ادامه پیدا کرد، که در این دوران اسراٸیل برای نان غُزغُر کردند(شکایت کردند)، به بت پرستی مصیبت بار روی آوردند و به تکرار خدا را مورد امتحان قرار دادند. اکنون عیسی از طریق تعمید آب به حیث پسر یگانۀ او میآمد، یعنی کسیکه توسط او اسراٸیل به سرنوشت خود میرسید، به این سوالات روبرو بود. آیا نمایندۀ حقیقی اسراٸیل و پادشاه حق دار آن، کی است؟ آیا به چه ترتیب او اسراٸیل و در پهلوی آن تمام دنیا را از قبضۀ دشمن نجات میدهد؟ آیا او به چه ترتیب میتواند که آزادی حقیقی را نه تنها از سلطۀ روم و قدرتهای سیاسی دیگر، بلکه از دشمن خطرناک تر، یعنی خود شیطان حاصل کند؟
جواب به سوالات فوق این است، که او اول باید شکست دادن این دشمنان را بصورت شخصی از درون خود شروع کند. رهبران مسیحی امروزی بعضی اوقات فکر میکنند، تا وقتیکه آنها در محضر عام کارهای خوب انجام میدهند نیک و خوب هستند، آنقدر مهم نیست که آنها در زندگی شخصی خود چه میکنند. این دقیقاً آن دروغی بود که تقریباً به عین آواز، عیسی در وقت وسوسه شدن در بیابان شنید. وقتیکه خدا توسط روح خود از طریق یک شخص کار میکند، زندگی آن شخص لازم است که با آزمایش شدن توسط آن روح در هر سطح بصورت فزاینده ساخته شود. اگر عیسی در این نبرد پیروز نمی گردید، امکان نداشت که به خدمت خود ادامه دهد.
جواب دادن عیسی به شیطان برای تحریک کردن به جر و بحث نبود، (جر و بحث با وسوسه شدنها، اکثراً گپ را به جای میکشاند که وسوسه آن قدر جذاب میگردد که مقاومت در برابر آن مشکل میشود.) او فقط از کتاب مقدس نقل قول کرد. قسمتی را که او نقل قول کرد، از داستان سرگردانی اسراٸیل در بیابان گرفته شده بود. چون او میخواست در جایکه اسراٸیل شکست خورده بود، پیروز گردد. ضروریات و خواهشات مادی مهم هستند، اما وفاداری به خدا از آن زیادتر مهم است.
عیسی باید خداوند حقیقی جهان میشد، اما راه رسیدن به آن و راه و روش رسیدن به آن، خدمتی با فروتنی بود، نه تلاش شیطانی برای رسیدن به قدرت و مقام دنیایی. باور داشتن و اعتماد کردن به خدا به معنی این نیست که با کارهای احمقانه، خدا را وادار به نجات دادن خود بسازیم. قدرت که عیسی در آن وقت در اختیار داشت، آن را کمی بعد تر برای شفا دادن بکار میبرد، تا زندگیهای دیگران بحال گردیده قوت پیدا کنند، نه برای استفاده کردن چیزهای کم ارزش و بی معنی دنیایی. موقعیت او به حیث پسر خدا، او را مکلف میساخت تا شان و شوکت ظاهری را نشان ندهد بلکه با تعقیب کردن راه عجیب فروتنی خدمت کند و بالاخره جان دهد. دشمن امکان داشت که برای منصرف کردن او، دوباره باز میگشت، اما با بدست آوردن پیروزی اولی، عیسی توانست برای ساختن شخصیت اجتماعی خود با دانستن این که هنوز هم مبارزۀ سخت پیش رویش قرار دارد آغاز به کا کند. به این خاطر شکست دادن دشمن در نبرد اول برای او واقعاً بسیار مهم بود.
طوری به نظر میرسد که امکان دارد ما و شما به عین شکلیکه عیسی وسوسه شد و سوسه نشویم. اما هر مسیحی در دوران خدمت خود در جاها و نقاط مختلف زندگی، امکان دارد که مورد وسوسه قرار بگیرد. این نقطۀ مرکزی و اساسی در دوران ماموریت و خدمت یک مسیحی است که بیاموزد آوازیکه در گوش او دروغهای جذاب را پُس پُس میکند از صدای خدا تفریق کند. در مقابل وسوسهها از سلاحی راستی در مقابل دروغ که کلام خدا در اختیار ما قرار داده است، دارد مستقیماً و بدون جر و بحث کردن استفاده کند.
رعایت کردن دسپلین مسیحی، برای مبارزه در برابر وسوسهها هرگز به معنی نفرت کردن از خود ما و یا رد کردن اعضا و یا قسمتهای از بدن خدا داد ما نیست. این نعمتهای خدا داد، برای تجلیل کردن عطایای خدا برای انسانیت کامل ما است. عیناً مثلی که یک شخص با آموختن آلههای موسیقی کشف میکند که آن را چه قسم عیار کند که به بهترین شکل ممکن آن را بتواند بنوازد. در مرکز مقاومت ما در برابر وسوسهها، محبت و وفاداری ما به خدا قرار دارد که او اکنون ما را به حیث فرزندان عزیز خود در مسیح خوانده است. خدا دعوتی را پیش روی ما قرار داده است تا از عیسی در راهی پیروی کنیم که ما را به جلال حقیقی میرساند. در جلالیکه خوشیهای حقیقی در آن وجود دارد، کاملیت حقیقی در آن وجود دارد، که نه دنیا و نه هم جسم و نه شیطان هرگز نمی توانند به ما بدهند.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus