فلم «کالسکۀ آتش» یا «گادی آتش» که برندۀ جایزۀ اسکار شده است داستان دو ورزشکاری را به ما بیان میکند که در المپیک ١٩٢٠ میلادی در پاریس شرکت کده بودند. یکی از این ورزشکاران بنام «هرالد ابراهام» بعد از مبارزۀ بسیار سخت با خودش نسبت به مبارزه در مقابل حریفانش در دوش صد متری برندۀ مدال طلا شد. ورزشکار دیگر بنام «ایریک لیدل» که یک ایماندار مسیحی متعهد بود با قبول نکردن مسابقه دادن در روز یک شنبه، مسابقه را به روز دیگر تغیر داد و او هم در دوش ٤٤٠ متری برندۀ مدال طلا شد. این قصههای حقیقی این دو ورزشکار است که در این فیلم به نمایش در آمده است.
این فلم نشان میدهد، وقتیکه مسابقات به پایان رسید ورزشکاران برای برگشت به خانه به طرف لندن حرکت میکنند و در ستیشن ریل «واترلو» در لندن که مردم زیاد در انتظار آنها بودند پیاده میشوند. اما با تعجب دیده میشود که «هرالد ابراهام» در بین آنها حضور ندارد. نامزد «هرالد ابراهام» نیز در بین مردم با بی صبری انتظار میکشد. وقتیکه همهٔ استقبال کنندگان میروند، «ابراهام» به آهسته گی از ترین پاین میشود. او به چیزیکه برای رسیدن به آن آماده گی گرفته بود رسیده بود و جایزۀ که سالها در انتظارش بود در دست داشت. «ابراهام» به بلند ترین قلۀ موفقیت رسیده بود و میدانست، هرچه که واقع شود دوباره به این قلۀ کوه که اکنون رسیده است نخواهد رسید. او میدانست که بعد از پایین شدن از این بلندی با حقایق زندگی روبرو میشود.
تمام اناجیل بعد از بیان تبدیل شدن هیات عیسی به داستان پسری که میرگی دارد پرداخته اند. پدر این پسر میرگی دار میگوید که شاگردان عیسی نتوانستند که ارواح بد را از پسر او بیرون کنند. طوری به نظر میرسد که بیان موضوع سر کوه و داستان پسر میرگی دار با هم ارتباط دارند. بسیار مردم نمی خواهند که در مقامهای بلند، زندگی دراماتیک و جالب داشته باشند. خدا بعضی مردم را به زندگی عادی دعوت کرده است. اما بعضیها در نتیجهٔ تلاش زیاد میتوانند زندگی جالب و دراماتیک را برای خود حاصل کنند. ما هر قدر که برای خدا و از هر جهت برای جلال دادن او باز باشیم، در حقیقت به همان اندازه خود را برای قبول کردن درد و رنج دنیا باز میسازیم. ما حق داریم که بعد از شرکت در یک مشارکت و محفل دعا و پرستش فوق العاده هیجان داشته باشیم. زیرا در این مواقع ما خدا را زیاد تر به خود نزدیک تر احساس میکنیم و محبت حقیقی و قدرت بی انتهای او را زیاد تر حس میکنیم. احساس نزدیکی ما به خدا در این مواقع، صرف برای فایدهٔ شخصی ما نیست، بلکه توسط آنها مجهز میشویم که خدا ما را برای این دنیایی ضرورت مند و محتاج به خوبی مورد استفاده قرار بدهد.
لوقا وقتیکه واقعات سرکوه و پایین کوه را به اختصار بیان میکند، منظورش این نیست که عیسی مسیح صرف خود را برای یک واقعۀ (تراژیدی) رنج آور که در آینده به او روبرو میشد آماده میساخت، بلکه برای تمام مصیبتهای آینده بود. لوقا میگوید که موسی و الیاس با عیسی مسیح در مورد رحلت (در ترجمۀ قدیم رحلت از کلمهٔ انگلیسی «دیپریچر» یعنی ترک کردن و رخصت شدن ترجمه شده است. اما در ترجمه دری «در مورد مرگ او، یعنی آنچه که میبایست در اورشلیم به انجام برسد» ترجمه شده است. ن، غ) او که در اورشلیم به کمال میرسید صحبت میکردند. (رحلت کلمهٔ عربی است به معنی سفر، سفر از این دنیا یعنی وفات و حتی برای سفر نامه هم است. میتواند به معنی خروج و یا دور رفتن که در عهد قدیم کتاب مقدس بکار رفته است هم باشد. رحلت به معنی وفات هم است مثلیکه یک شخص میگوید من بعد از این در این دنیا نخواهم بود. که منظور وفاتش میباشد.) اما کلمۀ که لوقا در این جا استعمال کرده است به خروجیکه قوم اسراٸیل در زمان موسی تجربه کردند هم بی ارتباط نیست. یعنی مرگ عیسی مسیح مثل خروج بزرگ قوم اسراٸیل از مصر است. در خروج دوران موسی، موسی قوم اسراٸیل را رهنمایی کرد که از غلامی در مصر نجات یافته داخل سر زمین موعود شوند. اما در خروج که عیسی عملی میساخت، عیسی تمام مردمیکه از خدا پیروی میکردند رهبری میکرد که از غلامی گناه و مرگ نجات یافته به میراث حقیقی که برای شان وعده شده بود برسند. آنها یعنی همه بشریت به حیث خلقت جدید، نجات مییافتند.
بعد از این ملاقات، عیسی با درک و آماده ساختن خود به تجربۀ شریعت که موسی و الیاس از آن نمایندگی میکردند، برای روبرو شدن به وقایع آینده از سر کوه به پایین آمد. به پایین یعنی به سر زمین درد و رنج و روبرو شدن به حقایق عملی زندگی و روبرو شدن به مرگ. به جایکه در آن قدرتهای ارواح ناپاک حمله میکنند، جای اشک و ناله و ماتم و جایکه پسر انسان به دست گناهکاران سپرده میشود. (در این جا مقصد از گناهکاران غیر یهودیان هستند) شاگردان از تبدیلی هیات عیسی مسیح حیران شده بودند و هیچ نمی فهمیدند که چه واقع شده است. حتی پطرس فکر میکرد که بودن موسی، الیاس و عیسی بر سر این کوه دایمی خواهد بود و خواست که برای آنها سایه بان ساخته شود. اما چیزیکه او آرزو میکرد، عملی نبود. شاگردان قادر نبودند که راز جلال و عظمتی را که در سر کوه ظاهر شد درک کنند. جلال پسر برگزیدۀ خدا و خادم خدا که مژدۀ نجات را به دوش خود حمل میکرد، بالاخره بر یک تپۀ دیگر، کاملاً مختلف و یک تپۀ خورد و بد شکل بیرون از اورشلیم آشکار میگردید.
ما هم وقتیکه کار هایی را که خدا در وقت بزرگترین خوشیها و یا غمهای ما انجام میدهد و یا چیزی به ما میگوید، چون نمی توانیم آن را درست درک کنیم حیران میشویم. اما در این حالت یگانه کلمهٔ که در ذهن ما میآید و ما را رهنمایی میکند پیروی کردن از عیسی است، حتی در حالتی که ما هیچ نمی دانیم که ما را به کدام طرف میبرد. عیناً مثل کلمهٔ که از ابر در آن روز عجیب در جلیل به گوش رسید: «این است پسر من و بر گزیدۀ من، به او گوش دهید.»
پایان.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus