Luke for Everyone

Chapter 9

Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

Language: Dari

He went to the mountain with close friends to pray. The look on his face changed. His clothes were shining white. The presence of Moses and Elias in the scene! But close friends in the dream neglected. The cloud appears and a testimony is heard.

عیسی تقریباً یک هفته بعد از این موضوع، پِترُس، یوحنا و یعقوب را برداشت و برای دعا به بالای کوه رفت. هنگامیکه به دعا مشغول بود، نمای چهره اش تغییر کرد و لباسهایش از سفیدی می درخشید. ناگهان دو مرد یعنی موسی و الیاس در آنجا با او صحبت می کردند. آن ها با شان و شوکت ظاهر گشتند و دربارۀ مرگ او، یعنی آنچه که می بایست در اورشلیم به انجام رسد، صحبت می کردند. در این موقع پِترُس و همراهان او به خواب رفته بودند، اما وقتی بیدار شدند و جلال او و آن دو مردی را که در کنار او ایستاده بودند مشاهده کردند. در حالی که آن دو نفر از نزد عیسی می رفتند پِترُس به او عرض کرد: «ای استاد، چه خوب است که ما در اینجا هستیم! سه سایبان بسازیم، یکی برای تو، یکی برای موسی و یکی هم برای الیاس.» پِترُس بدون آنکه بفهمد چه می گوید این سخن را گفت. هنوز حرفش تمام نشده بود که ابری آمد و بر آنها سایه افگند و وقتی ابر آنها را فرا گرفت شاگردان ترسیدند. از ابر ندائی آمد: «این است پسر من و برگزیدۀ من، به او گوش دهید.» وقتی آن ندا به پایان رسید، آن ها عیسی را تنها دیدند. آن سه نفر خاموش ماندند و در آن روزها از آنچه دیده بودند چیزی به کسی نگفتند. روز بعد وقتی از کوه پایین می آمدند جمعیت زیادی در انتظار عیسی بود. ناگهان مردی از وسط جمعیت فریاد زد: «ای استاد، از تو التماس می کنم به پسر من، که یگانه فرزند من است، نظری بیاندازی. روحی او را می گیرد و ناگهان فریاد می زند، کف از دهانش بیرون می آید و بدنش به تشنج افتاده می لرزد و با دشواری زیاد او را رها می کند. از شاگردان تو تقاضا کردم که آن روح را بیرون کنند اما نتوانستند.» عیسی جواب داد: «مردمان این روزگار، چقدر بی ایمان و فاسد هستند! تا کی با شما باشم و شما را تحمل کنم؟ پسرت را به این جا بیآور.» اما قبل از آنکه پسر به نزد عیسی برسد روح ناپاک او را به زمین زد و به تشنج انداخته تکان سختی داد. عیسی با تندی به روح ناپاک امر کرد خارج شود و آن پسر را شفا بخشید و به پدرش سپرد. همۀ مردم از بزرگی خدا حیران ماندند.
در حالی که عموم مردم از تمام کارهای عیسی در حیرت بودند عیسی به شاگردان فرمود: «این سخن مرا بخاطر بسپارید: پسر انسان به دست آدمیان تسلیم خواهد شد.» اما آنها نفهمیدند چه می گوید. مقصد عیسی بطوری برای آنها پوشیده بود که آن را نفهمیدند و می ترسیدند آن را از او بپرسند.
لوقا ۹: ۲۸-۴۵

فلم «کالسکۀ آتش» یا «گادی آتش» که برندۀ جایزۀ اسکار شده است داستان دو ورزشکاری را به ما بیان می‌کند که در المپیک ١٩٢٠ می‌لادی در پاریس شرکت کده بودند. یکی از این ورزشکاران بنام «هرالد ابراهام» بعد از مبارزۀ بسیار سخت با خودش نسبت به مبارزه در مقابل حریفانش در دوش صد متری برندۀ مدال طلا شد. ورزشکار دیگر بنام «ایریک لیدل» که یک ایماندار مسیحی متعهد بود با قبول نکردن مسابقه دادن در روز یک شنبه، مسابقه را به روز دیگر تغیر داد و او هم در دوش ٤٤٠ متری برندۀ مدال طلا شد. این قصه‌های حقیقی این دو ورزشکار است که در این فیلم به نمایش در آمده است.

 این فلم نشان می‌دهد، وقتیکه مسابقات به پایان رسید ورزشکاران برای برگشت به خانه به طرف لندن حرکت می‌کنند و در ستیشن ریل «واترلو» در لندن که مردم زیاد در انتظار آنها بودند پیاده می‌شوند. اما با تعجب دیده می‌شود که «هرالد ابراهام» در بین آنها حضور ندارد. نامزد «هرالد ابراهام» نیز در بین مردم با بی صبری انتظار می‌کشد. وقتیکه همهٔ استقبال کنندگان می‌روند، «ابراهام» به آهسته گی از ترین پاین می‌شود. او به چیزیکه برای رسیدن به آن آماده گی گرفته بود رسیده بود و جایزۀ که سالها در انتظارش بود در دست داشت. «ابراهام» به بلند ترین قلۀ موفقیت رسیده بود و می‌دانست، هرچه که واقع شود دوباره به این قلۀ کوه که اکنون رسیده است نخواهد رسید. او می‌دانست که بعد از پایین شدن از این بلندی با حقایق زندگی روبرو می‌شود.

 تمام اناجیل بعد از بیان تبدیل شدن هیات عیسی به داستان پسری که می‌رگی دارد پرداخته اند. پدر این پسر می‌رگی دار می‌گوید که شاگردان عیسی نتوانستند که ارواح بد را از پسر او بیرون کنند. طوری به نظر می‌رسد که بیان موضوع سر کوه و داستان پسر می‌رگی دار با هم ارتباط دارند. بسیار مردم نمی خواهند که در مقام‌های بلند، زندگی دراماتیک و جالب داشته باشند. خدا بعضی مردم را به زندگی عادی دعوت کرده است. اما بعضی‌ها در نتیجهٔ تلاش زیاد می‌توانند زندگی جالب و دراماتیک را برای خود حاصل کنند. ما هر قدر که برای خدا و از هر جهت برای جلال دادن او باز باشیم، در حقیقت به همان اندازه خود را برای قبول کردن درد و رنج دنیا باز می‌سازیم. ما حق داریم که بعد از شرکت در یک مشارکت و محفل دعا و پرستش فوق العاده هیجان داشته باشیم. زیرا در این مواقع ما خدا را زیاد تر به خود نزدیک تر احساس می‌کنیم و محبت حقیقی و قدرت بی انتهای او را زیاد تر حس می‌کنیم. احساس نزدیکی ما به خدا در این مواقع، صرف برای فایدهٔ شخصی ما نیست، بلکه توسط آنها مجهز می‌شویم که خدا ما را برای این دنیایی ضرورت مند و محتاج به خوبی مورد استفاده قرار بدهد.

 لوقا وقتیکه واقعات سرکوه و پایین کوه را به اختصار بیان می‌کند، منظورش این نیست که عیسی مسیح صرف خود را برای یک واقعۀ (تراژیدی) رنج آور که در آینده به او روبرو می‌شد آماده می‌ساخت، بلکه برای تمام مصیبت‌های آینده بود. لوقا می‌گوید که موسی و الیاس با عیسی مسیح در مورد رحلت (در ترجمۀ قدیم رحلت از کلمهٔ انگلیسی «دیپریچر» یعنی ترک کردن و رخصت شدن ترجمه شده است. اما در ترجمه دری «در مورد مرگ او، یعنی آنچه که می‌بایست در اورشلیم به انجام برسد» ترجمه شده است. ن، غ) او که در اورشلیم به کمال می‌رسید صحبت می‌کردند. (رحلت کلمهٔ عربی است به معنی سفر، سفر از این دنیا یعنی وفات و حتی برای سفر نامه هم است. می‌تواند به معنی خروج و یا دور رفتن که در عهد قدیم کتاب مقدس بکار رفته است هم باشد. رحلت به معنی وفات هم است مثلیکه یک شخص می‌گوید من بعد از این در این دنیا نخواهم بود. که منظور وفاتش می‌باشد.) اما کلمۀ که لوقا در این جا استعمال کرده است به خروجیکه قوم اسراٸیل در زمان موسی تجربه کردند هم بی ارتباط نیست. یعنی مرگ عیسی مسیح مثل خروج بزرگ قوم اسراٸیل از مصر است. در خروج دوران موسی، موسی قوم اسراٸیل را رهنمایی کرد که از غلامی در مصر نجات یافته داخل سر زمین موعود شوند. اما در خروج که عیسی عملی می‌ساخت، عیسی تمام مردمیکه از خدا پیروی می‌کردند رهبری می‌کرد که از غلامی گناه و مرگ نجات یافته به می‌راث حقیقی که برای شان وعده شده بود برسند. آنها یعنی همه بشریت به حیث خلقت جدید، نجات می‌یافتند.

بعد از این ملاقات، عیسی با درک و آماده ساختن خود به تجربۀ شریعت که موسی و الیاس از آن نمایندگی می‌کردند، برای روبرو شدن به وقایع آینده از سر کوه به پایین آمد. به پایین یعنی به سر زمین درد و رنج و روبرو شدن به حقایق عملی زندگی و روبرو شدن به مرگ. به جایکه در آن قدرت‌های ارواح ناپاک حمله می‌کنند، جای اشک و ناله و ماتم و جایکه پسر انسان به دست گناهکاران سپرده می‌شود. (در این جا مقصد از گناهکاران غیر یهودیان هستند) شاگردان از تبدیلی هیات عیسی مسیح حیران شده بودند و هیچ نمی فهمیدند که چه واقع شده است. حتی پطرس فکر می‌کرد که بودن موسی، الیاس و عیسی بر سر این کوه دایمی خواهد بود و خواست که برای آنها سایه بان ساخته شود. اما چیزیکه او آرزو می‌کرد، عملی نبود. شاگردان قادر نبودند که راز جلال و عظمتی را که در سر کوه ظاهر شد درک کنند. جلال پسر برگزیدۀ خدا و خادم خدا که مژدۀ نجات را به دوش خود حمل می‌کرد، بالاخره بر یک تپۀ دیگر، کاملاً مختلف و یک تپۀ خورد و بد شکل بیرون از اورشلیم آشکار می‌گردید.

 ما هم وقتیکه کار هایی را که خدا در وقت بزرگترین خوشی‌ها و یا غم‌های ما انجام می‌دهد و یا چیزی به ما می‌گوید، چون نمی توانیم آن را درست درک کنیم حیران می‌شویم. اما در این حالت یگانه کلمهٔ که در ذهن ما می‌آید و ما را رهنمایی می‌کند پیروی کردن از عیسی است، حتی در حالتی که ما هیچ نمی دانیم که ما را به کدام طرف می‌برد. عیناً مثل کلمهٔ که از ابر در آن روز عجیب در جلیل به گوش رسید: «این است پسر من و بر گزیدۀ من، به او گوش دهید.» 

             پایان.

 


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested