Luke for Everyone

Chapter20

Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

Language: Dari

The owner of the vineyard goes on a long journey and leaves his vineyard to the gardeners. At the time of harvest, the owner of the vineyard sent his slaves to get his share, and the gardeners beat them and sent them back empty-handed. Eventually, the owner of the garden sent his son. The son was killed because he was the heir. Now that the owner of the garden has returned, what is he doing with these gardeners?

عیسی به سخن خود ادامه داد و برای مردم مَثَلی آورده گفت: «مردی تاکستانی احداث کرد و آنرا به باغبانان سپرد و مدت درازی به سفر رفت. در موسم انگور، غلامی را پیش باغبانان فرستاد تا حصۀ خود را از محصول تاکستان بگیرد. اما آن ها غلام را لت و کوب کردند و دست خالی باز گردانیدند. صاحب تاکستان غلام دیگری فرستاد، او را هم لت و کوب کرده و با او بد رفتاری کردند و دست خالی برگردانیدند. غلام سوم را فرستاد. این یکی را هم زخمی کردند و بیرون انداختند. پس صاحب تاکستان گفت: «چه باید بکنم؟ پسر عزیز خود را می فرستم، شاید حرمت او را نگهدارند.» اما باغبانان وقتی او را دیدند با هم بحث کردند و گفتند: «این وارث است، بیایید او را بکشیم تا ملک به خود ما برسد.» پس او را از تاکستان بیرون انداختند و کشتند.
حالا صاحب تاکستان با آنها چه خواهد کرد؟ او می آید و این باغبانان را می کشد و تاکستان را به دست دیگران می سپارد.» وقتی مردم اینرا شنیدند گفتند: «خدا نکند!» اما او طرف شان دیده گفت: «پس معنی این قسمت از کتاب مقدس چیست؟ «آن سنگی که معماران رد کردند به صورت سنگ اصلی بنا در آمده است.» هر که بر آن سنگ بیفتد پارچه پارچه خواهد شد و اگر آن سنگ بر کسی بیفتد او را کاملاً نرم خواهد کرد.» علمای یهود و سران کاهنان می خواستند در همان لحظه او را بگیرند، چون پی بردند که مقصد آن مَثَل خود آن ها است اما از مردم ترسیدند.
لوقا ۲۰: ۹-۱۹

یکی از صحنه‌های درامایی که در تاریخ صالون پارلمان انگلستان بوقوع پیوست واقعه ای بود که در جنوری سال ۱۶۴۲  میلاد ی بوقوع پیوست. پادشاه چارلس اول خودش شخصاً به صالون پارلمان رفت تا پنج اعضای پارلمان را که در مقابل او مخالفت کرده بودند گرفتار کرده زندانی کند. اما رئیس پارلمان بر سر راه او ایستاد و نگذاشت که پادشاه پیشتر از آن به جایی قدم بگذارد که در آن جا جلسهٔ عمومی پارلمان جریان داشت. تصویری از این صحنه در صالون پذیرایی قصر «ویست منستر»انگلستان تا امروز آویزان است. این اقدام پادشاه نقطهٔ آغاز به طرف جنگ داخلی بود که باعث به دار آویختن پادشاه گردید.

            هیچ یک از حکمروایانن خود خواه قرن اول می‌لادی به خود اجازه نمی دادند که در این موقعیت قرار گیرند و نه هم هیچ زمیندار بزرگ اجازه می‌داد رویهٔ که در ضرب المثل در مقابل صاحب تاکستان بیان شده است تحمل کند. مشابهت‌های زیادی بین قصهٔ پادشاه چارلس اول و ضرب المثلی که عیسی بیان کرد و همچنان واقعاتی که در وقت داخل شدن عیسی به اورشلیم در جریان بود وجود دارد. صاحب تاکستان وقتیکه به باغبانان پیام فرستاد، و پیام او بی نتیجه ماند، (یهودیان قرن اول می‌لادی به این ضرورت نداشتند که به آنها گفته می‌شد،‌ منظور از صاحب تاکستان خدا و منظور از باغبانان اسرائیل و پیام رسانان انبیا هستند.) بالاخره کسی باقی نماند که صاحب تاکستان به باغبانان می‌فرستاد، او مجبور شد و یگانه فرزند خود را فرستاد. از نظر عیسی او به نام پادشاه قانونی و صاحب صلاحیت در نزد باغبانان پدر خود آمد و باغبانان پیش روی او ایستاده شدن تا تاکستان را برای خود غصب نمایند. آخر کار باغبانان او را بیرون انداخته کشتند.

تا حدی مفهوم داستان آشکار است و این داستان مثل لباس کاملاً برابر به جسم یک شخص، به تمام انجیل لوقا بصورت کامل موافق است. عیسی وارث کاملاً حق دار و قانونی انبیای قدیم، آمده بود تا کاریکه توسط آنها آغاز شده بود تکمیل کند. برعلاوه تا اسرائیل را یک بار دیگر به چالش بکشد که به عهدیکه با خدا بسته بودند احترام کرده از آن اطاعت کنند. اسرائیل ماموریت داشت که عدالت را در زندگی خود شان به ثمر بیاورند و فیض خدا را به کسانیکه در اطراف آن‌ها زندگی می‌کنند نشان دهند. اما اسرائیل در عوض فیض خدا را صرف بری خود حفظ کردند و بی عدالتی را در زندگی شان عملی کرده و مردم اطراف خود را تا جایکه امکان داشت با تشدد و دشمنی از خود راندند. به این ترتیب اسرائیل راه صلحی را که آخرین پیام رسان با خود آورده بود آن را نیز رد کردند. (۱۹: ۴۱ – ۴۴)

اما قصه در این جا آخر نشد و صاحب تاکستان بالاخره بر می‌گشت. (لوقا از قبل ما را برای شنیدن این قسمت آماده ساخته است.) وقتیکه او بر می‌گشت، آن قضاوتی را که اسرائیل سالها برای آن انتظار کشیده بود که خدا بر ملت‌های خدا  ناشناس نازل می‌کند، بر عکس تصور آنها بر خود شان نازل می‌کرد. خدا باغبانان را نابود می‌کرد و تاکستان را به دیگران می‌سپرد. توسط این گفته، رژیم آن وقت در اورشلیم و کسانیکه خود را خود به حیث محافظین شریعت و میراث اسرائیل تعین کرده بودند حکم مرگ شان را دریافت کردند. رد کردن آنها عیسی را، خدا به حیث پلان اعمار مجدد مردم خود بکار می‌گرفت. «سنگیکه معماران رد کردند» یعنی مسیحا که توسط اسرائیل رد شد به «حیث سنگ اصلی بنا در آمد.»

این نقل قول از زبور ۱۱۸:‌‌ ۲۲(عین زبوری است که توسط همراهان عیسی سروده می‌شد. (۱۹:‌ ۲۸) به هر صورت این زبورمراسم حج بود) تقریباً تا حدی به مفهوم مختلف در مورد به تصویر کشیدن تاکستان بکار رفته است. تصور کنید که معماران یک زمین سنگزار را بری یک هدف بزرگ یعنی برای ساختن یک ساختمان آماده می‌سازند. وقتیکه سنگ‌ها را می‌شکنند و می‌برند جرقه‌های آتش از آن خارج می‌شود. آنها این سنگ‌ها را به خاطری می‌برند و می‌تراشند که برای جاهای مختلف دیوار به شکل درست از آن کار بگیرند. اما سنگی بر می‌خورند که به فکر آن‌ها به هیچ قسمت دیوار مناسب به نظر نمی رسد. آنها این سنگ را یک طرف می‌گذارند تا در ختم کار آن را به حیث سنگ بیکاره دور اندازند. اما وقتیکه تقریباً کار آن‌ها برای پاک کاری و آماده سازی زمین نزدیک به تمام شدن است، متوجه می‌شوند که به سنگی دارای شکل خاص ضرورت دارند تا آن را در کنج تهداب دیوار بگذارند. به آن سنگی بر می‌خورند که آن را دور انداخته بودند و برای این منظور کاملاً موافق است. سنگی که در هیچ جای دیوار جور نمی آمد به این جا کاملاً برابر بود.

نقل قول کردن این آیت در اینجا پیام عیسی را کاملاً تقویت کرد. کارگران اکنون عیسی را رد می‌کردند، اما پسان آن‌ها او را می‌افتند که برای آنها بسیار به درد بخور است. این وقتی بود که او را به حیث مسیحای حقیقی می‌شناختند. او معبد حقیقی خود را می‌ساخت و او خودش مشخصات خاص آن معبد می‌بود. او معیاری بود که هر کس و هر چیز بر اساس آن قضاوت می‌شد. امکان دارد این مفهوم، می‌تواند مقصد آیت ۱۸ را نیز واضح بسازد.

اگر این چیزی بود که عیسی در وقت داخل شدن به اورشلیم به آن روبرو بود، آیا ما به حیث پیروان او وقتیکه به جاهای می‌رویم و زندگی می‌کنیم که می‌دانیم بر ما ظلم خواهد شد، پس ما چه توقع داشته باشیم؟ آیا ما در برابر پیامی که می‌خواهیم به آن‌ها برسانیم، از طرف رهبران دین و مذهب به شمول مسیحیت که همه چیز را صرف برای جلال و امنیت سیاسی و اقتصادی خود به خدمت گرفته اند چه عکس العمل را از آنها توقع داشته باشیم؟ حتماً رد شدن، مخالفت و دشمنی کردن، جنجال جور کردن، زندانی کردن و کشتن رو برو خواهیم شد. ریختن خون مسیحیان در جاهای مختلف دنیا به شمول کشور ما افغانستان به خصوص در قرن اخیر گویا ترین شاهد آن است.

 اما صاحب تاکستان کلمات آخر برای گفتن را نیز دارد. صرف ریختن خون شهدا باعث آب یاری بذر کلیسا نخواهد بود. چیزیکه بر عیسی واقع شد در این شرایط حتمی نیست که بر ما نیز واقع شود. اما کامیابی عیسی در آن زمان تعین کننده بود. از آن وقت پیروان عیسی که برای خدمت می‌روند، یک فرصت دیگر برای قدرتمندان، ثروتمندان و زور مندان و حتی رهبران مذهبی است که راه‌های گذشتهٔ خود را ترک کرده به پیام خدا که صلح و محبت است روی آورند. اما این روی آوردن آنها صرف در لفظ نه بلکه در عمل زندگی باشد. هرکس که به این سنگ زاویه و یا سنگ اصلی بنا اقتدا کرده زندگی خود را بنا کند هرگز کند پشیمان نخواهد شد.


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested