من (نویسنده) دو ساعت در میدان هوایی برای پرواز بعدی که باید به آن پرواز میکردم نشسته انتظار کشیدم. از انگلستان به نیویارک رسیده بودم و میخواستم به واشنگتن به وقت پرواز کنم و یک شب در جاییکه برایم آماده شده بود استراحت کنم. بالاخره طیارهٔ کوچک به میدان هوایی نشست کرد. چوکی که در تکت برایم ریزرف شده بود میدانستم که در دهن دروازه است، من انتظار کشیدم تا دیگران داخل طیاره شوند تا من در آخر داخل طیاره شوم.
بعد از داخل شدن دیگران وقتیکه من به دهن دروازه رسیدم، در حالیکه وحشت کردم دروازه بر رویم بسته شد. شخص مسئول پرواز مکرراِ معذرت خواهی کرده گفت که من از این قسمت وظیفه ام نفرت دارم اما به غیر از این چارهٔ دیگر ندارد. آن شخص برایم گفت نظر به بعضی دلایل غیر مشخص ما اجازه داریم که به یک تعداد معین مسافرین اجازه داخل شدن به طیاره و پرواز کردن را بدهیم و متاسفانه آن تعداد پوره شده است. من تکت خود را به او نشان دادم که چند دقیقه قبل خودش تصدیق و مهر کرده بود. اما او برایم گفت:«می دانم که شما چه احساس دارید، اما متاسفانه کاری کرده نمی توانم. بسیار معذرت میخواهم.»
او ممکن است قلباً معذرت خواسته باشد، اما من خشمگین شدم و آنقدر خسته بودم که توان اعتراض کردن علاوه گی را هم نداشتم. بعداً یک نامهٔ اعتراض آمیز به شرکت هوایی نوشتم و بعد از مدتی آنها یک جایزهٔ صد دالری را برایم فرستادند که از آن در پروازهای بعدی ام در طول چند ماه آینده استفاده کنم. در آن شب نمی دانم چه ساعتی به خواب رفتم، اما با گرفتن درس از این تجربه با خود فیصله کردم که بعد از این وقتیکه در طیارههای کوچک پرواز میکنم هرگز در اخیر قطار ایستاده نشوم.
هوشدارهای عیسی هم در این قسمت مثل مسئولین پرواز در آن شب که پیشتر ذکر کردم تا حدی بدون دلایل هستند. اگر شما تکت تصدیق شده با سیت ریزرف شده در دست دارید بدون در نظر داشت اینکه در کدام قسمت قطار ایستاده هستید باید به شما اجازه داده شود که داخل شوید. این هم تقریباً غیر عادلانه به نظر میرسد که صاحب خانه تا یک اندازه به مردم اجازه دهد که داخل شوند و بعد به روی دیگران دروازه را ببندد و به آنها اعتراض کند که آنها را نمی شناسد. اما اگر تمام تعلیم عیسی را که تا اینجا لوقا به ما ذکر کرده است در نظر بگیریم برای ما واضح میشوند که این هوشدارها ضروری بودند.
سوالیکه چه تعداد نجات خواهند یافت ما را سوال در مورد نجات نهایی و آخرین روبرو میسازد. جالب است که عیسی به این سوال بصورت مستقیم جواب نمی دهد. او احصایه و ارقام ارائه نمی کند که باعث قناعت ذهن ذکاوت منشانه انسان گردد. چیزیکه ارائه میکند هوشدار سخت و شدید است. اما آن هم به خاطر اینکه در راه سفر به اورشلیم است تا «نجات یابد» نیست و نه هم به خاطر مقصد آخرین و بعد از مرگ است، بلکه به خاطر بحرانها عاجل و فوری است که اکنون تمام اسرائیل به حیث یک قوم زیر فشار آن قرار دارد.
اخطارهای او در این نشست هم مناسب و هم ضروری هستند. وقتیکه عیسی به خدمت خود ادامه میدهد او دروازهٔ ملکوت خدا را باز میکند و مردم را تشویق میکند که در آن داخل شوند. دروازه بسیار وسیع و کلان نیست، به تعهد و قوت هر شخص ضرورت است که در آن داخل شود و هیچ کس نمی تواند در بیر و بار و بصورت تصادفی و از روی چانس در آن داخل شود. یک روز بسیار زود نه سالها بعد از آن روز دروازه بسته خواهد شد و آن وقت بسیار دیر خواهد بود. خدا به اسرائیل از طریق کار عیسی این چانس آخرین را به آنها داد و عیسی آخرین پیام رسانی بود که این پیام را به آنها میرساند. شاگردان عیسی نیز در اعمال رسولان (اعمال۲:۴۰) مردم را تشویق کرده گفتند«خود را از این اشخاص نادرست جدا کنید» تا بنام عیسی نجات بابید، کسانیکه آن را رد میکنند خود شان قضاوت خدا را «مثل این اشخاص نادرست» بر خود نازل میسازند.
کسانیکه انتظار بکشند تا ببیند بلاخره چه واقع خوهد شد و بعداً ادعا کنند که گویا همسفران عیسی هستند و همه چیز برایشان درست خواهد بود، و هم به کسانیکه از این چانس داده شده استفاده نکنند به آنها هیچ وعدهٔ داده نشده است.
وعدهها و هوشدارهای عیسی این است که هرکس از همسفران او که علاقمند مبارزه هستند، غیر یهودیان از شرق و غرب، شمال و جنوب که قرنها ستم آنها را شکستانده و خسته ساخته است در قدم اول آنها در ملکوت خدا راه خواهند یافت. در کار عجیب فیض خدا، بعضیها برای نقشهای خاص انتخاب شده اند، به هیچ کس افتخارات اتومات و بصورت فوق العاده وعده نشده است، به این معنی کسانی که اول هستند آخر و برعکس آن خواهند شد.
ما باید در مورد استفاده کردن از این قسمت و بکار بردن آن مستقیماً در مورد سوال بزرگتر یعنی نجات ابدی محتاط باشیم. هوشدارهای عاجل عیسی به همسفرانش به شرایط خاص و عاجلی که به آنها روبرو بودند ارتباط دارد. لازم است ما نیز به اندازهٔ مساوی که گویا فکر کنیم این قسم سوالات به ما ربط نمی گیرند برحضر باشیم. در غیر آن تمام زندگی انسانی مثل یک بازی به نظر میرسد، در غیر آن ما در انتخاب اولیتهای روحانی و اخلاقی خود دچار اشتباه میشویم. در این صورت همه ای عهد جدید ما را به راه اشتباهی بسیار خراب به پیش خواهد برد و ما از پیش روی دروازهٔ باز ملکوت خدا عبور کرده به آن داخل نخواهیم شد. شاید وقتیکه بسیار دیر شده باشد، در آن وقت ما به اشتباه خود متوجه شویم.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus