بعضی ساختمانهای کلیساها تصویرها و یا نقاشیها را دارند که در مجموع یک داستان کامل تصویری را بیان میکنند. در بعضی کلیساها این نقاشیها بر روی کلکینها و دروازه نقش شده اند و در بعضی هم به روی شیشهها، دیوارها و سقف نقاشی شده اند. در بعضی کلیساها به شکل سمبولها و یا مجسمهها در تاقچهها، کنار دیوارها و یا در عقب ممبر گذاشته شده اند. وقتیکه شما آنها را به ترتیب یکی بعد از دیگر میبینید و در مورد آنها میخوانید متوجه میشوید که آنها یک داستان کامل را بیان میکنند.
جر و بحثی که در لوقا ۲۰ وجود دارد تقریباً مثل این است و اگر آن را در یک تسلسل که از کجا آمده در نظر بگیریم برای درک کردن ما بسیار مفید واقع میشود. (چیزیکه لوقا میگوید به احتمال قوی از مرقس گرفته است و در مسیر راه در آن تغیراتی وارد کرده است.)
ما با سوال صلاحیت و یا اقتدار آغاز کردیم که با داخل شدن درامایی عیسی به اورشلیم و عمل او در معبد بوجود آمد. جواب او با سوال، برگشت به یحیایی تعمید دهنده بود مطرح شد که آیا او پیغمبر راستین بود که از طرف خدا فرستاد شده بود و یا نه. این سوال بعداً به طرف داستان تاکستان پیش رفت که صاحب تاکستان نمایندگان خود را نزد باغبانان فرستاد، که آمدن عیسی به اورشلیم را به حیث پسر صاحب تاکستان به نمایش میگذاشت که اولاً انبیا آمدند اما بعداً که او از همه بزرگتر بود آمد. این موضوع نشان میداد که در نتیجه، او رد شده کشته خواهد شد. بعد از آن ما در مورد داشتن احترام به قیصر را شنیدیم، که لوقا به ما گفت این موضوع باعث میشد که عیسی را به رومیان بسپارند تا مصلوب گردد. اکنون سوال رستاخیز پیش روی ما قرار دارد. این موضوع ما را به سوال در مورد خود عیسی به پیش میبرد که آیا چطور امکان دارد که پسر داود خداوند او نیز باشد؟ اما لازم است که مثل نقاشیهای روی شیشههای کلیسا و یا دیوارها و سقفها، هر کدام این تصویرها در جای خود قرار داده شوند در این صورت میتوانند به ما بگویند که آیا آنها چه چیز را بیان میکنند؟
بعضی این میناتور کاریها که قبلاً ذکر کردیم تمام قصه زندگی عیسی را به ما بیان میکنند. در حقیقت آنها خلاصه انجیل هستند. عیسی در جریان جنبش بنوتی یحیی تعمید دهنده رشد کرد و به حیث مسیحا تدهین شد. او به اسرائیل به ده جلیل و بالاخره به اورشلیم آمد تا آخرین پیام صاحب تاکستان را به باغبانان برساند. اما آنها او را رد کردند و به این ترتیب خود شان قضاوت را بر خود نازل ساختند. او به عساکر قیصر تسلیم داده شد تا او را مصلوب کنند، اما در روز سوم او دوباره زنده شد. در نتیجه شاگردان او فهمیدند که او نه تنها پسر داود است بلکه مسیحا و خداوند داود نیز است. بسیار مشکل است که همهٔ این موضوعات بصورت تصادفی تنظیم شده باشند.
اما همهٔ این موضوعات آیا به قسمتی حاضر به موضوع رستاخیز چه ارتباط دارند و چه چیز را بیان میکنند؟ اما بسیار جالب است که این موضوع هم در لوقا و هم در متی و مرقس و حتی تمام انجیل روی آن بحث شده است چون بسیار موضوع مهم و حیاتی است. عیسی انسانها را از مرگ زنده کرد که ما و شما در گذشته آن را دیدیم، با وجودیکه این یک کار بسیار خارق العاده بود اما باز هم رستاخیز بصورت کامل انجام نپذیرفته بود.(چون آنها پس فوت شدند) ما میدانیم که لوقا در مورد رستاخیز عیسی چه فکر میکرد که چه قسم خواهد بود. ما در این مورد داستانهای جالب را در اخیر انجیل خواهیم شنید، و این قصهها طرز دید خود لوقا را نیز رهنمایی میکنند. این قصهها برعلاوه با طرز دید مسیحیان قرن اول میلادی در مورد رستاخیز نیز کاملاً موافق بودند.
وقتیکه یهودیان در مورد رستاخیز فکر میکردند آنها دراین مورد یک قصهٔ خاص را در ذهن خود داشتند. قصهٔ اسرائیل از ابراهیم و یا حتی از آدم تا زمان خود شان و در ادامه تا وقتیکه خدا در آینده تمام اسرائیل را بر پا میکرد. و یا حتی تمام بشریت را از مرگ زنده میساخت تا برای آنها دینایی جدید خلق کند که در آن زندگی کنند. این امید را ما نمی توانیم صرف طوری فکر کنیم که گویا مقصد «زندگی بعد از مرگ» باشد، دولتی که در جسم وجود نداشته باشد و انسانها به بصورت ساده به یک شکل و یا شکل دیگر در آن زندگی کنند. این امیدها واقعات آینده بودند که تا هنوز واقع نشده بودند که مردهها دوباره به زندگی بر میگشتند که مثل اکنون نمی باشند و همه چیز خراب دنیا دوباره درست خواهند شد.
از این طرز فکر فرقهٔ صدوقی انکار میکردند. آنها به خاطری این موضوعات را انکار میکردند که گویا آنها خرافاتی نیستند و فعلاً در دنیایی عصری و نو زندگی میکنند. اگرچه برای آنها آِسان بود که این طرز فکر را توسط کتابهای مثل دانیال (۱۲: ۱ – ۳ ) و یا کتابهای قدیمی تر مثل پنج کتاب تورات به اثبات برسانند. با وجود آن هم شاید فرقهٔ صدوقی به خاطری از طرز فکر رستاخیز انکار میکردند که فکر میکردند این فکرها انقلابی هستند. یعنی خدا خدا بدون ترس کارهای را میتواند انجام دهد بدون اینکه از عواقب آن ترس داشته باشد. صدوقیها چون از طبقهٔ اشراف اسرائیل تشکیل شده بودند به دوام نظام و سیستم موجود چون به نفع آنها بود خوش بودند. صدوقیها عاشق قدرتی بودند که در اختیار داشتند و مخالف هر تغیر انقلابی بودند که چه از طرف خدا و چه از طرف مردم بوجود میآمد. این امکان نیز وجود دارد که علت انکار آنها از رستاخیز هر دو موضوع یعنی هم خرافاتی بودن و هم انقلابی بودن باشد. آنها در این مورد قصههای را بیان میکردند تا نشان بدهند این قسم افکار چقدر احمقانه است. یکی از سوالهای آنها این بود که چطور میتواند یک شخص دوباره زنده شود در حالیکه نمی دانند که آیا کی با کی ازدواج کند؟
در جواب این که یک زن اگر در دنیا با چند مرد ازدواج کرده باشد بعد از رستاخیز او زن کدام شخص خواهد بود، در این مورد عیسی به دو نکته اشاره کرد. اول زندگی بعد از رستاخیر عیناً مثل زندگی در دنیا موجود نخواهد بود. مرگ از بین خواهد رفت و روابط جنسی و بصورت خاص و ضرورت برای داشتن خانواده وجود نخواهد داشت. کسانیکه دوباره زنده میشوند «مثل فرشته ها» خواهند بود، البته نه اینکه آنها به فرشتهها تبدیل خواهند شد. اما طوری به نظر میرسد که انسانها بدون مرگ در دولت جاویدان خدا زندگی خواهند کرد. عیسی در اینجا نگفته است که رستاخیز در جسم صورت نخواهد گرفت، اما در جسم خاصی خواهد بود که مثل این جسم ممکن است نباشد. «اما کسانیکه شایسته رسیدن به جهان آینده، و رستاخیز مردگان بشوند» (آیات ۳۴ – ۳۵ ) نشان میدهد که این رستاخیز در جسمهای خواهد که متناسب با دینایی جدید باشد که دوباره مرگ را تجربه نخواهند کرد.
دوم، مقصد عیسی از کتاب خروج بود که صدوقیها از آن به حیث منبع طرز فکر خود استفاده میکردند. این قسمت نیز وقتیکه بیان میکند خدا، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب است در مورد رستاخیز تعلیم میداد. یعنی پدران قوم هنوز در نزد خدا زنده هستند. این موضوع به معنی این نیست که آنها همین اکنون از مرگ زنده شده اند. هر یهودی قرن اول میلادی خوب میدانست که مقصد این چیز نیست که آنها جسما زنده هستند، بلکه به این معنی است که آنها در حضور خدا زنده هستند و برای رستاخیز آخرین خود انتظار میکشند. اما صدوقیها از این موضوع انکار میکردند و فریسیها به آن باور داشتند. (اعمال ۲۳: ۶ – ۹ دیده شود) عیسی در این جا کاملاً در جهت فریسیها موقعیت گرفت.
رستاخیز عیسی بدون شک پیروان او را هم در مورد ایمان شان به خود عیسی و هم در مورد زندگی آینده خود شان بسیار تقویت کرد. پیروان عیسی قصهٔ این بحث با صدوقیان را نه صرف به خاطریکه عیسی تعلیم داده بود ادامه دادند، بلکه نشان دادند چیزیکه صدوقیها، رهبران مذهبی معبد و اشراف فکر میکردند کاملاً غلط ثابت شد. خدا میتواند مرگ را از بین برده زنده گی ابدی را برقرار کند. خدا میتواند صدوقیها را از قدرت بر اندازد و به جای آنها انسانهای درست را به قدرت برساند.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus