تفسیر:
اگر شما بخواهید با اشارۀ دست تان یک هدف را به سگ تان نشان بدهید، سگ به عوض دیدن به طرف هدف به طرف دست تان میبیند. اگرچه این موضوع عجیب به نظر میرسد، اما یک اشتباه طبیعی را نشان میدهد که ما همه وقتاً فوقتاً آن را انجام میدهیم.
بسیار مردم وقتیکه داستان تولد شدن عیسی را در انجیل لوقا میخوانند آنها نیز این اشتباه را مرتکب میشوند. آیا مردم در مورد داستان تولد شدن عیسی در مورد چه چیز معلومات دارند؟ آخور؟ آخوری پر از کاه؟ آخور که در طول تاریخ، حیوانات در آن غذا خورد اند؟ شما هم شاید تصویر آخور را در کارتهای که به مناسبت کرسمس و یا جشن تولد عیسی چاپ میشوند دیده باشید. حتی کلیساها هم بری مراسم جشن تولد عیسی با سمبول آخور تزٸین میشوند و حتی مردم را تشویق میکنند که پیش روی آن آخور دعا کنند. ما این را هم شنیده ایم که مردم در جشن تولد عیسی در مورد حیوانات مثل گاو، خر و یا گوسفند گپ میزنند. اما وقتیکه داستان تولد شدن عیسی را در انجیل لوقا میخوانیم از حیوانات در آن هیچ ذکر نشده است. این هم دقیق معلوم نیست که چوپانها وقتیکه به دیدن عیسی آمدند آیا آنها گوسفندان خود را با خود آورده بودند و یا نه. این هم معلوم نیست در جایکه مریم و یوسف شب را سپری کردند حیوانات هم در آن جا بودند یا نه. اما با وجود این هم ما در کارتهای تبریکی جشن تولد عیسی، تصویر حیوانات را میبینیم.
بیایید به این موضوع دقت کنیم که مریم و یوسف در چه قسم جای در اورشلیم اقامت کردند. لوقا میگوید چون در داخل جای نبود به آنها در طویله جای دادند. وقتیکه به رسم و رواج آن زمان دقت میکنیم، معمولاً خانهها در دو طبقه ساخته میشدند. طبقۀ بالا برای بود و باش انسانها و طبقۀ پایین برای نگهداری حیوانات. عینا مثل بسیار مناطق سرد سیر در وطن ما افغانستان.
چون در طبقۀ بالا جای خالی نبود به مریم و یوسف در منزل پایین که معمولاً برای نگهداری حیوانات بود جای دادند. بصورت معمول در آن آخور نیز برای حیوانات وجود داشت که مریم نوزاد خود را در آن خواباند. اما، ما نمی توانیم بصورت دقیق بگویم که در وقت بودوباش یوسف و مریم حیوانات نیز در آن طویله وجود داشتند یا نه.
توجه کردن و اهمیت دادن به آخور و فراموش کردن طفلیکه در آخور قرار داشت، عیناً مثل اشتباه سگ است که به عوض دیدن به طرف هدفی که به او نشان داده میشود، به طرف دست انسان است.
اما باز هم سوال پیدا میشود که لوقا چرا در داستان خود سه بار از آخور ذکر کرده است؟
یکی از جوابهای میتواند این باشد، آخور جایست که در آن غذای کافی برای سیر شدن یافت میشود و چوپانان نیز با آن کاملاً آشنایی داشتند. همچنان آخور یک نشانه از طرف فرشته به چوپانان داده شده بود. یعنی طفلیکه آنها میخواهند برای یافتنش بروند، او را در آخور خواهند یافت. برعلاوه آخور نشان میداد که فرشته از جایی دقیق طفل نو تولد شده خوب خبر دارد. همچنان آخور یک وسیله برای رابطۀ انسانی نیز است که به حیث وسیله از آن استفاده شده است نه هدف. یعنی خدا برای مادر جوان این طفل عجیب، آخور را به حیث جایی خواب طفلانه آماده کرده است. به ارتباط این قسمت داستان، ما میتوانیم چیزهای زیاد بیاموزیم که خدا چرا از تخت آسمانی خود به زمین آمد، جایکه زندگی در آن پر از جنجال و مشکلات است. بالاخره اگر بصورت فشرده جواب بدهیم که لوقا خودش چرا آخور را ذکر کرده این است، آخور یک نشانی و رهنمایی اساسی برای چوپانها بود که بتوانند بصورت دقیق نوزادی را که فرشتهها از آمدنش به آنها خبر داده بود پیدا کنند و مژدۀ آمدن او را به مردم برسانند.
دادن نشانی دقیق به چوپانها به خاطری مهم بود، که این نوزاد یک نوزاد معمولی نبود. او نجات دهنده و مسیح خداوند بود. در حقیقت آخور به ذات خود مهم نبود. آخور یک نشانی مهم، یک اشاره مهم به طرف هویت و هدف طفلی بود که در آخور خوابیده بود.
چوپانان دعوت شدند تا این خبر را هرچه زود تر به مردم برسانند. (داوود نبی نیز به حیث چوپان جوان دعوت شد تا به حیث پادشاه مسح شود.) این خبر به رازهای قبلی در مورد آمدن مسیحا شکل خاص بخشید. مریم و یوسف این خبر را از یک منبع غیر قابل پیش بینی یعنی چوپانها به دقت شنیدند، و بر رازهای که خود شان قبلاً در این طفل دیده بودند و تا آن وقت در نزد خود به حیث یک راز نگه داشته بودند، مهر تایید گذاشت.
ما حدث زده میتوانیم که چوپانان مثل مردم عام یهودی، به شمول زکریا که لوقا در فصل اول انجیل خود از او ذکر کرده است میدانستند که نجات دهنده، مسیحیا و خداوند چه کارهای را انجام خواهد داد. لوقا برای مشخص و دقیق ساختن تاریخ وقوع داستانی را که میخواهد بیان کند از ذکر نامها و واقعات تاریخی استفاده میکند. بطور مثال او از اوغسطس قیصر روم نام میبرد. تاریخ نشان میدهد که قیصر اوغسطس، پسر خواندۀ ژولیوس سزار کبیر قیصر روم بود. اوغسطس بعد از جنگهای طولانی داخلی با شکست دادن همۀ مخالفانش یک تاز میدان شد و قدرت فوق العاده را بدست آورد. او آخرین رقیب خود را بنام مارک انتونی شکست سخت داد. مارک انتونی بعد از این شکست قبل از این که اوغسطس او را دستگیر کند در سال ٣١ پیش از میلاد با خنجر خود، خود را کشت. بعد از آن اوغسطس جمهوری روم را به امپراطوری بزرگ تبدیل کرد و خودش به حیث فرمانروای مطلق در راس آن قرار گرفت. اوغسطس ادعا میکرد که صلح و عدالت را در تمام دنیا برقرار کرده است. او پدر خواندۀ خود ژولیوس سزار کبیر را که او را به فرزندی گرفته بود خدا اعلان کرد و به این تریب خود را فرزند خدا نامید. بعد از این اعلان، شاعران به سرودن سرودها در وصف او به حیث فرزند خدا بودن و مقام الاهی او کردند. تاریخ نویسها و نویسندگان از شاعران عقب نماندند و در وصف عظمت و قدرت روم و تاریخ طولانی آن داستانها و اشعار نوشتند. مردم، اوغسطس را نجات دهندۀ جهان خطاب میکردند. اوغسطس به نظر خودش و مردم آن زمان، پادشاهی میباشد که «خدا» بود. در مناطق شرقی امپراطوری روم، مردم شروع به پرستش کردن او به حیث خدا کردند.
در این وقت که امپراطور خود را پسر خدا و الاهی میدانست، در یک گوشه ای امپراطوری بزرگ روم، و در یک جایی دور افتاده در سرحدات شرقی که امپراطور و پادشاه را به حیث خدا پرستش میکردند، طفلی عجیب و به شکلی عجیب به دنیا آمد. نسب این طفل عجیب به پادشاه بزرگ، داود میرسید و از لحاظ نوشتههای الهامی «فرزند خدا» نیز بود. پیروانش او را هم «نجات دهنده» و هم «خداوند» خطاب میکردند، و آمدن او را به دنیا، باعث آوردن صلح و عدالت حقیقی در دنیا میدانستند. این نوزاد عجیب عیسی بود. عیسی در طول زندگی زمینی خود هیچوقت پیش روی امپراطور روم برای محاکمه قرار نگرفت، اما در مقابل نمایندگان او مثل والی و یا نمایندۀ او در فلسطین بنام پنطیوس پیلاطوس ایستاده شد.
لوقا وقتیکه داستان تولد شدن عیسی را بیان میکند، تمام موضوعات تاریخی، شرایط سیاسی و اجتماعی آن وقت که پیشتر بیان گردید در ذهن خود داشت. لوقا در مورد سرشماری نیز صحبت میکند که امپراطور در تمام قلمرو وسیع خود به راه انداخت. این سر شماری باعث شد تا عیسی در بیت الحم یهودیه جایکه با نام داود نبی و پادشاه گره خورده است، بدنیا بیاید.
برای تاریخ نویسها، سرشماری که لوقا از آن یاد کرده است یک معما است. زیرا یک سرشماری بعد از تولد شدن عیسی به راه انداخته شد. این سرشماری با مخالفت یهودیان روبرو گردید، چون رومیها میخواستند که به اساس سرشماری از آنها مالیه بگیریند. اما یک سرشماری پیش از تولد شدن عیسی نیز صورت گرفته است. طوری به نظر میرسد که امکان دارد چند سرشماری صورت گرفته باشد که لوقا از یکی از آنها نام میبرد که این سرشماری باعث رفتن مریم و یوسف از ناصره به بیت الحم شده است که عیسی در آنجا به دنیا آمد.
اما لوقا با بیان همه ای این واقعات تاریخی میخواهد یک نقطۀ بسیار مهم را به ما نشان بدهد. واقعۀ مهم این است که تولد شدن این پسر نوزاد آغاز مقابلۀ روبرو بین پادشاهی خدا با تمام مظاهرش از یک طرف و پادشاهی دنیا با تمام اشکالش به طرف دیگه بود. اوغسطس امپراطور در مورد عیسی ناصری چیزی نشنیده بود. اما در مدت یک قرن یا کمتر و یا زیاد تر از آن، جانشینان او نه تنها در مورد عیسی ناصری چیزهای زیاد را شنیدند، بلکه قدم برای نابودی شاگردان او برداشتند. تا اینکه سه قرن بعد از تولد شدن این طفل عجیب، خود امپراطور وقت روم نیز مسیحی شد.
پس شما وقتیکه در کلیسا و یا کدام پست کارد، آخوری را میبینید که نوزاد در آن خوابیده است و یا در انجیل لوقا داستان تولد شدن عیسی را میخوانید به آخور به حیث چیزی مقدس دقت نکنید، بلکه به طفل مقدسی که در آخور قرار دارد دقت کنید. لازم است در این وقت از خود سوال کنید که آیا آخور به چه چیز اشاره میکند؟ آخور به غذای کافی اشاره میکند که میتواند هر گرسنه را سیر کند. آخور به نجات دهنده، به خداوند و به فرزند حقیقی خدا اشاره میکند. خلاصه آخور به حقیقتی اشاره میکند که طفلی در آن خوابیده است که پادشاه حقیقی دنیاست. لوقا در بقیهٔ نوشتهٔ خود چه در انجیل لوقا و چه ادامۀ آن در کتاب اعمال رسولان در مورد این گپ میزند که این طفل نوزاد عجیب چرا به دنیا آمد.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus