Luke for Everyone

Chapter15

Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

Language: Dari

The older son sees the devastation. Like a school servant jus sees paper pieces and garbage. Cheer up big boy! Father trying to please him! Should I be a son or a slave? Rescue the poor!

باری، در بین ما هفت برادر بودند، اولی ازدواج کرد و پیش از آنکه دارای فرزندی شود، مُرد و همسر او به برادرش واگذار شد. همینطور دومی و سومی تا هفتمی با آن زن ازدواج کردند و بدون اولاد مُردند. آن زن هم بعد از همه مُرد. پس در روز قیامت آن زن همسر کدام یک از آن ها خواهد بود، زیرا همۀ آنها با او ازدواج کرده بودند؟» عیسی جواب داد: «شما در اشتباهید! نه از کلام خدا چیزی می دانید و نه از قدرت او! در روز رستاخیز کسی نه زن می گیرد و نه شوهر می کند، بلکه همه در آن عالم مانند فرشتگان آسمانی هستند. اما در خصوص رستاخیز مردگان آیا نخوانده اید که خود خدا به شما چه فرموده است؟ او فرموده است: من خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب هستم. خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است.»
متی ۲۲: ۲۵-۳۲

یک عبارت زنده که توسط یکی از همصنفی هایم (از نویسنده) که سی سال پیش در دوران مکتب نوشته شده بود، تا امروز به خاطر دارم. او در مورد باغبان باغ مکتب نوشته می‌‌کند که وظیفهٔ او برعلاوهٔ چیز‌های دیگر جمع کردن کاغذ پاره‌ها و کثافات و انداختن آن در زباله دانی بود. جایکه او زباله‌ها را جمع کرده در آن می‌‌انداخت توسط گل‌های زیبا و شاخه‌های درختان احاطه شده بود که اشعهٔ زریرن آفتاب از بین برگ‌های آن‌ها با زیبایی خاص می‌‌تابید. اما چشم‌های این دروازه بان و یا چپراسی صرف به زباله‌ها و خرابی‌های که شاگردان بوجود می‌‌آوردن دوخته شده بود که باید آنها را جمع می‌‌کرد. چند سطری که از نوشتهٔ دوستم بیادم مانده است بیان بدبختی‌های باغبان مکتب ما است. او نوشته بود:‌‍ «بدون اینکه او سر خود را بلند کند و به طرف گل‌ها و زیبایی‌ها ببیند با خود غم غم کرده می‌‌گفت:‌‌‌ »خراب کنید، تا که از دست تان می‌‌آید همه چیز را خراب کنید و خرابی کنید.»

متاسفانه این شخص صرف خرابی‌ها را می‌‌دید و چشمانش برای دیدن زیبایی‌ها نابینا شده بود.

 عین این موضوع در مورد برادر بزرگتر در داستانی که عیسی بیان کرد نیز واقع شد. این برادر بزرگتر بود که خط تکاندهندهٔ این ضرب المثل را ترسیم کرد. برعلاوه این جواب عیسی به منتقدینش بود. آنها بودند که به خرابی‌های مامورین مالیه و گنهکاران به شدت تاکید می‌‌کردند و عیسی را ملامت می‌‌کردند با وجودیکه ادعا می‌‌کند که «پیامبر پادشاهی خدا» است با بی پروایی با آنها غذا می‌‌خورد. با تاسف که آنها اشعه‌های زرین آفتاب را که از بین برگ‌های بهاری محبت خدا را می‌‌تاباند نمی دیدند. در حالیکه با تابیدن محبت خدا بر بسیار مردم، آنها تغیر خوردند، آنها شفا یافتند، زندگی آنها جسماً، از لحاظ احساسات، اخلاقاً و روحاً احیا شد. اما اعتراض کنندگان صرف هدایاتی که بر روی کاغذ نوشته شده بودند و زباله‌های انسانی را می‌‌دیدند که باید انجام نشوند و یا از بین برده شوند.

تصویر برادر بزرگتر با مهارت تمام با کمی تغیر در معنی و مفهوم به این شکل ترسیم شده است. خدمتگار به برادر بزرگتر گفت:‌«برادرت پس به خانه برگشته است.» در حالیکه پسر بزرگ به این قسم فکر نکرد و با قهر و نارضایتی گفت:‌«این پسرت». اما پدر با بیان حقیقت او را به اشتباهش متوجه ساخته گفت:‌«این برادرت». اما پسر بزرگ به پدر گفت:‌ » تو خوب می‌‌دانی که من در این چند سال چطور مانند یک غلام به تو خدمت کرده ام.» در حالیکه آنها هردو پیش از اینکه پدر زمین را بین آنها تقسیم کند مشترکاً با هم در زمین کار می‌‌کردند. (آیت ۱۲ ) قبل از تقسیم کردن میراث پدر، ممکن است اختیار دار همه دارایی پدر، پسر بزرگ بوده باشد و این موضوع علت اصلی مشکلات بین آن دو بوده است. اکنون که پسر کوچک حق میراث خودا را به مصرف رسانده بود هر مصرفی که در خانه بر او میشد از حق میراث پسر بزرگ تر به مصرف می‌‌رسید.

جملهٔ که زیاد تر به مخالفین عیسی برخورد می‌‌کرد این جمله بود که می‌‌گفت:« هیچ وقت از اوامر تو سرپیچی نکرده ام» این چیزی بود که فریسی‌ها ادعا می‌‌کردند (با فلبیپیان ۳: ۶ مقایسه شود) اما این برتری جویی اخلاقی در برابر تابیدن شعاع محبت خدا مثل برف آب می‌‌شدند. وقتیکه رستاخیز به وقوع می‌‌پیوست، وقتیکه زندگی جدید جوانه می‌‌زد، این تنها صرف مناسب نبود، بلکه بسیار ضروری بود که این چیز‌ها جشن گرفته می‌‌شد.(آیت ۳۲) با انجام کار هایکه گویا ما برای خدا انجام می‌‌دهیم و با آن فخر می‌‌کنیم نه تنها در برابر حق شناسی سخاوت خدا غفلت می‌‌کنیم، بلکه ما نشان می‌‌دهیم که خدا نمی تواند از عهدهٔ تمام کار‌های خود بر آید. این، طوری معلوم می‌‌شود که شما ترجیح می‌‌دهید که صرف زباله و کثافات را بینید، تا ازعطر خوشبوی گل‌ها امتناع کنید.

در این موضوع که خدا چه چیز را توسط عیسی برای اسرائیل انجام می‌‌داد، ما می‌‌توانیم که ببینیم ملکوت جدید خدا مثل خروج دیگر کار کرده پیش می‌‌رود. گنهکاران و بیچاره گان می‌‌بینند که برای شرکت کردن در مشارکت توسط عیسی و توسط خدا مورد استقبال قرار می‌‌گیرند در حالیکه آنها قبلاً فکر می‌‌کردند که این کار ناممکن است. اما در هر جایکه کلام خدا به قدرت کار می‌‌کند، در همان جا بعضی اشخاص حتماً موجود می‌‌باشند که در پشت سر و خفا زمزمه می‌‌کنند و می‌‌گویند که این چیز به این آسانی نیست و بدست آوردن سخاوت خدا با این فراوانی حقیقت ندار، باید متوجه باشید کسانیکه از خطا پاک بودند همیشه بر دیگران برتری داشته اند.  این موضوع در زمانی نیز واقع شد وقتیکه اسرائیل از اسارت در بابل برگشتند، بسیار مردم و کم از کم سامری‌ها از برگشتن آنها خوش نبودند.

 گفته‌های بالا همه خود محوری و خود خواهی‌های مخالفین را که همیشه غُم غُم می‌‌کردند را نشان می‌‌دهد. برادر بزرگ با برخورد خراب خود نشان داد که به خاطر برادر خورد خود به پدرش نیز احترام حقیقی ندارد. او به پدرش پیش روی مهمانانش برایش بیانیه و یا لیکچر داد و با وجود تقاضای پدر از داخل شدن به خانه انکار کرد. پدر یک بار دیگر با او با سخاوت برخورد کرد، این بار در برابر خود نیک بینی پسر بزرگ بود. در این قسمت فکر می‌‌کنیم که عیسی می‌‌خواهد بگوید کسانیکه شکایت و اعتراض می‌‌کنند کاملاً از خط خارج نشده اند که دیگر هیچ مستحق سخاوت خدا نباشند. وقتیکه گفته می‌‌شود که خدا با سخاوت به مردم برخورد می‌‌کند که حتی فکرش را کرده نمی توانند، این موضوع شامل فریسی‌ها و علمای دین نیز می‌‌شود و هیچ کس از آن نمی تواند خارج باقی بماند. اینکه بعضی اشخاص به راه و روش خود پافشاری کرده نمی خواهند داخل محفل جشن شوند این مربوط به خود آنها است، اما این هرگز به این معنی نیست که خدا آنها را دوست ندارد. پولس نیز وقتیکه به رومیان نوشته می‌‌کند به این موضوع اشاره کرده که جوامع جدید مسیحی احترام لازم به برادران بزرگتر شان قایل نبودند و آنها فکر می‌‌کردند که خداوند رابطهٔ خود را با آنها به پایان (خلاص) رسانده است. اما بهتر است که یک تعادل مناسب در این مورد رعایت شود.

البته این قصه ناتمام است. ما بصورت طبیعی آرزو داریم که بدانیم بالاخره بعد از آن چه واقع شد. آیا پسر کوچکتر بعد از آن چه قسم برخورد می‌‌کرد؟ آیا آنها مسائل را بین خود چه قسم تنظیم کردند؟ آیا هر دو برادر بین خود آشتی کردند؟ بعضی اوقات وقتیکه یک قصه گو قصهٔ خود برای ما این قسم ناتمام باقی می‌‌ماند، به خاطری است که ما خود ما هم در مورد قصه فکر کنیم و از خود سوال کنیم که ما در این قصه در کدام قسمت آن قرار داریم و به کدام شخصیت آن زیاد تر نزدیک هستیم و یا کلیسای ما در کدام قسمت آن قرار دارد. آیا کدام قسمت این قصه برای خود شما و یا کلیسای شما زیاد تر طبیعی به نظر می‌‌رسد؟ ما به چه شکل می‌‌توانیم پیش برویم که به مردمی تبدیل شویم که باعث واقع شدن رستاخیز برای دیگران شویم؟ آیا چطور می‌‌توانیم ما جشن محبت خدا را به شکلی تجلیل کنیم که نه تنها بتوانیم برادران جوان خود را که از مرگ زنده شده اند خوش آمدید بگوییم، بلکه بردران بزرگتر خود را که قبلاً فکر می‌‌کردند که آنها هیچ کار خراب نکرده اند نیز خوش آمدید بگوییم؟


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested