یک عبارت زنده که توسط یکی از همصنفی هایم (از نویسنده) که سی سال پیش در دوران مکتب نوشته شده بود، تا امروز به خاطر دارم. او در مورد باغبان باغ مکتب نوشته میکند که وظیفهٔ او برعلاوهٔ چیزهای دیگر جمع کردن کاغذ پارهها و کثافات و انداختن آن در زباله دانی بود. جایکه او زبالهها را جمع کرده در آن میانداخت توسط گلهای زیبا و شاخههای درختان احاطه شده بود که اشعهٔ زریرن آفتاب از بین برگهای آنها با زیبایی خاص میتابید. اما چشمهای این دروازه بان و یا چپراسی صرف به زبالهها و خرابیهای که شاگردان بوجود میآوردن دوخته شده بود که باید آنها را جمع میکرد. چند سطری که از نوشتهٔ دوستم بیادم مانده است بیان بدبختیهای باغبان مکتب ما است. او نوشته بود: «بدون اینکه او سر خود را بلند کند و به طرف گلها و زیباییها ببیند با خود غم غم کرده میگفت: »خراب کنید، تا که از دست تان میآید همه چیز را خراب کنید و خرابی کنید.»
متاسفانه این شخص صرف خرابیها را میدید و چشمانش برای دیدن زیباییها نابینا شده بود.
عین این موضوع در مورد برادر بزرگتر در داستانی که عیسی بیان کرد نیز واقع شد. این برادر بزرگتر بود که خط تکاندهندهٔ این ضرب المثل را ترسیم کرد. برعلاوه این جواب عیسی به منتقدینش بود. آنها بودند که به خرابیهای مامورین مالیه و گنهکاران به شدت تاکید میکردند و عیسی را ملامت میکردند با وجودیکه ادعا میکند که «پیامبر پادشاهی خدا» است با بی پروایی با آنها غذا میخورد. با تاسف که آنها اشعههای زرین آفتاب را که از بین برگهای بهاری محبت خدا را میتاباند نمی دیدند. در حالیکه با تابیدن محبت خدا بر بسیار مردم، آنها تغیر خوردند، آنها شفا یافتند، زندگی آنها جسماً، از لحاظ احساسات، اخلاقاً و روحاً احیا شد. اما اعتراض کنندگان صرف هدایاتی که بر روی کاغذ نوشته شده بودند و زبالههای انسانی را میدیدند که باید انجام نشوند و یا از بین برده شوند.
تصویر برادر بزرگتر با مهارت تمام با کمی تغیر در معنی و مفهوم به این شکل ترسیم شده است. خدمتگار به برادر بزرگتر گفت:«برادرت پس به خانه برگشته است.» در حالیکه پسر بزرگ به این قسم فکر نکرد و با قهر و نارضایتی گفت:«این پسرت». اما پدر با بیان حقیقت او را به اشتباهش متوجه ساخته گفت:«این برادرت». اما پسر بزرگ به پدر گفت: » تو خوب میدانی که من در این چند سال چطور مانند یک غلام به تو خدمت کرده ام.» در حالیکه آنها هردو پیش از اینکه پدر زمین را بین آنها تقسیم کند مشترکاً با هم در زمین کار میکردند. (آیت ۱۲ ) قبل از تقسیم کردن میراث پدر، ممکن است اختیار دار همه دارایی پدر، پسر بزرگ بوده باشد و این موضوع علت اصلی مشکلات بین آن دو بوده است. اکنون که پسر کوچک حق میراث خودا را به مصرف رسانده بود هر مصرفی که در خانه بر او میشد از حق میراث پسر بزرگ تر به مصرف میرسید.
جملهٔ که زیاد تر به مخالفین عیسی برخورد میکرد این جمله بود که میگفت:« هیچ وقت از اوامر تو سرپیچی نکرده ام» این چیزی بود که فریسیها ادعا میکردند (با فلبیپیان ۳: ۶ مقایسه شود) اما این برتری جویی اخلاقی در برابر تابیدن شعاع محبت خدا مثل برف آب میشدند. وقتیکه رستاخیز به وقوع میپیوست، وقتیکه زندگی جدید جوانه میزد، این تنها صرف مناسب نبود، بلکه بسیار ضروری بود که این چیزها جشن گرفته میشد.(آیت ۳۲) با انجام کار هایکه گویا ما برای خدا انجام میدهیم و با آن فخر میکنیم نه تنها در برابر حق شناسی سخاوت خدا غفلت میکنیم، بلکه ما نشان میدهیم که خدا نمی تواند از عهدهٔ تمام کارهای خود بر آید. این، طوری معلوم میشود که شما ترجیح میدهید که صرف زباله و کثافات را بینید، تا ازعطر خوشبوی گلها امتناع کنید.
در این موضوع که خدا چه چیز را توسط عیسی برای اسرائیل انجام میداد، ما میتوانیم که ببینیم ملکوت جدید خدا مثل خروج دیگر کار کرده پیش میرود. گنهکاران و بیچاره گان میبینند که برای شرکت کردن در مشارکت توسط عیسی و توسط خدا مورد استقبال قرار میگیرند در حالیکه آنها قبلاً فکر میکردند که این کار ناممکن است. اما در هر جایکه کلام خدا به قدرت کار میکند، در همان جا بعضی اشخاص حتماً موجود میباشند که در پشت سر و خفا زمزمه میکنند و میگویند که این چیز به این آسانی نیست و بدست آوردن سخاوت خدا با این فراوانی حقیقت ندار، باید متوجه باشید کسانیکه از خطا پاک بودند همیشه بر دیگران برتری داشته اند. این موضوع در زمانی نیز واقع شد وقتیکه اسرائیل از اسارت در بابل برگشتند، بسیار مردم و کم از کم سامریها از برگشتن آنها خوش نبودند.
گفتههای بالا همه خود محوری و خود خواهیهای مخالفین را که همیشه غُم غُم میکردند را نشان میدهد. برادر بزرگ با برخورد خراب خود نشان داد که به خاطر برادر خورد خود به پدرش نیز احترام حقیقی ندارد. او به پدرش پیش روی مهمانانش برایش بیانیه و یا لیکچر داد و با وجود تقاضای پدر از داخل شدن به خانه انکار کرد. پدر یک بار دیگر با او با سخاوت برخورد کرد، این بار در برابر خود نیک بینی پسر بزرگ بود. در این قسمت فکر میکنیم که عیسی میخواهد بگوید کسانیکه شکایت و اعتراض میکنند کاملاً از خط خارج نشده اند که دیگر هیچ مستحق سخاوت خدا نباشند. وقتیکه گفته میشود که خدا با سخاوت به مردم برخورد میکند که حتی فکرش را کرده نمی توانند، این موضوع شامل فریسیها و علمای دین نیز میشود و هیچ کس از آن نمی تواند خارج باقی بماند. اینکه بعضی اشخاص به راه و روش خود پافشاری کرده نمی خواهند داخل محفل جشن شوند این مربوط به خود آنها است، اما این هرگز به این معنی نیست که خدا آنها را دوست ندارد. پولس نیز وقتیکه به رومیان نوشته میکند به این موضوع اشاره کرده که جوامع جدید مسیحی احترام لازم به برادران بزرگتر شان قایل نبودند و آنها فکر میکردند که خداوند رابطهٔ خود را با آنها به پایان (خلاص) رسانده است. اما بهتر است که یک تعادل مناسب در این مورد رعایت شود.
البته این قصه ناتمام است. ما بصورت طبیعی آرزو داریم که بدانیم بالاخره بعد از آن چه واقع شد. آیا پسر کوچکتر بعد از آن چه قسم برخورد میکرد؟ آیا آنها مسائل را بین خود چه قسم تنظیم کردند؟ آیا هر دو برادر بین خود آشتی کردند؟ بعضی اوقات وقتیکه یک قصه گو قصهٔ خود برای ما این قسم ناتمام باقی میماند، به خاطری است که ما خود ما هم در مورد قصه فکر کنیم و از خود سوال کنیم که ما در این قصه در کدام قسمت آن قرار داریم و به کدام شخصیت آن زیاد تر نزدیک هستیم و یا کلیسای ما در کدام قسمت آن قرار دارد. آیا کدام قسمت این قصه برای خود شما و یا کلیسای شما زیاد تر طبیعی به نظر میرسد؟ ما به چه شکل میتوانیم پیش برویم که به مردمی تبدیل شویم که باعث واقع شدن رستاخیز برای دیگران شویم؟ آیا چطور میتوانیم ما جشن محبت خدا را به شکلی تجلیل کنیم که نه تنها بتوانیم برادران جوان خود را که از مرگ زنده شده اند خوش آمدید بگوییم، بلکه بردران بزرگتر خود را که قبلاً فکر میکردند که آنها هیچ کار خراب نکرده اند نیز خوش آمدید بگوییم؟
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus