Luke for Everyone

Chapter 3

Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

Language: Dari

What should we do? What can be done against injustice? If you have two shirts, give one to someone who doesn't have. Don't bribe. Who is he saying this? He not only blamed the people for their sins but also blamed the king for his sins. Is he the Messiah who powerfully says people to their sins? He himself says that he is not the Messiah, so who is he?

مردم از او پرسیدند: «پس تکلیف ما چیست؟» او جواب داد: «آن کسی که دو پیراهن دارد، یکی را به کسی که ندارد بدهد و هرکه خوراک دارد نیز همچنین کند.» جزیه گیران هم برای گرفتن تعمید آمدند و از او پرسیدند: «ای استاد، ما چه باید بکنیم؟» به ایشان گفت: «بیش از آنچه مقرر شده مطالبه نکنید.» عساکر هم پرسیدند: «ما چه کنیم؟» به آنها گفت: «از کسی به زور پول نگیرید و تهمت ناروا نزنید و به حقوق خود قانع باشید.» مردم در انتظار بسر می بردند و از یکدیگر می پرسیدند که آیا یحیی، مسیح وعده شده است یا نه. اما او چنین جواب داد: «من شما را در آب تعمید می دهم اما کسی خواهد آمد که از من تواناتر است و من لایق آن نیستم که بند بوت او را باز کنم. او شما را با روح القدس و آتش تعمید خواهد داد. او شاخی خود را در دست دارد تا خرمن خود را پاک کند و گندم را در انبار جمع نماید، اما کاه را در آتشی خاموش نشدنی خواهد سوزانید.» یحیی با راههای بسیار و گوناگون مردم را تشویق می کرد و به آن ها بشارت می داد اما هیرودیس، که بر سر موضوع زن برادر خود هیرودیا و زشتکاری های دیگرش از طرف یحیی ملامت شده بود، با انداختن یحیی به زندان مرتکب کاری بدتر از همه شد.
لوقا ۳: ۱۰-۲۰

یک بار در یک فلم کارتونی دیدم که یک شخص شکاک و بی باور به خدا بطرف آسمان فریاد زده می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «خدا، اگر تو در آن بالا هستی، بگو که ما چه باید کنیم!» فوراً صدای از آسمان می‌‌‌‌‌‌‌‌آید که می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «به گرسنگان غذا بدهید، به بی سرپناهان، سر پناه بدهید، عدالت را برقرار کنید.» شخص شکاک وارخطا شده می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «خدا یا، من صرف امتحان کردم، آیا من هم این کار‌ها را انجام دهم؟»

به نظر نمی رسد که یحیی تعمید دهنده وقت و انرژی خود را به رفتن به جزٸیات و جر و بحث‌های طولانی اخلاقی ضایع کرده باشد. برای او نه جر و بحث کردن روی موضوعات خاص عملی مهم بود و نه هم پرداختن به موضوعات ریزه کاری شریعت. چون پرداختن به ای ریزه کاری‌ها وقت و انرژی او را از پرداختن به روش‌های حقیقی دنیا و هم چنان زندگی شخصی انسان‌ها دور می‌‌‌‌‌‌‌‌ساخت.  ممکن است بعضی‌ها به یحیی تعمید دهنده اعتراض کنند که او چرا به کسانیکه نه دو پیراهن داشتند و نه هم غذای کافی، چرا چیزی نگفته است. اما این نقطۀ اصلی در گپ‌های یحیی نیست. وقتیکه مردم برای تعمید گرفتن می‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند، آنها به خواست خود پیش خدای اسراٸیل می‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند که او نور دنیا است. همچنان آنها چون به این خدای که نور دنیا است تعلق دارند، لازم است که مردم دنیا در آنها مثل خدای شان نور و عدالت را ببیند.

در آن زمان نه وقت و نه هم ضرورت به این بود که به جر و بحث طولانی که ما در نوشته‌های استادان یهودی آن زمان ملاحظه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم پرداخته شود. بعضی حکم‌های انگشت شمار مثل دو پیراهن که دارید، یکی از آن را ببخشید، اگر عذای زیاد دارید با آن مثل دو پیراهن برخورد کنید، این گپ‌ها و حکم‌های ساد را هیچ کس نمی توانست از یاد ببرد و عملی نکند. مثل انبیای بزرگ عهد قدیم کتاب مقدس، یحیی تعمید دهنده می‌‌‌‌‌‌‌‌دید که ثروتمندان روز به روز ثروتمند تر می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و فقیران روز به روز فقیر تر می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. یک آغاز جدید باید صورت می‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت تا همه چیز به روال عادی برمی گشت.

موضوعات خاص دیگر نیز وجود داشتند که بدون شک جالب بودند. هیچکس نمی خواهد که حتی در خوب ترین حالت هم به حکومت مالیه بدهد، و عمل کردن به بعضی قوانین مالیه در آن زمان کاملاً در دست حاکمان محلی بود که به چه ترتیب آن را عملی کنند. این مامورین بلند پایه بیشرمانه دست‌های مامورین جمع آوری مالیات را باز گذاشته بودند که هم جیب‌های خود را و هم جیب‌های آنها را پر کنند. یحیی تعمید دهنده به آنها نگفت که از کار کردن با آمرین منفور شان دست بکشند، او نخواست که باعث تشویق بیکاری شود. اما به آنها گفت که باید آنقدر بدست بیاورند که بتوانند به آنها زندگی کنند نه اضافه تر از آن. به پول دزدی شده از مردم خود، خود را ثروتمند نسازند. در انجیل لوقا در آینده نیز زیاد تر در مورد موضوعات مالیات و مامورین جمع آوری مالیات صحبت خواهیم کرد.

به احتمال زیاد عساکری که نزد یحیی آمده بودند از جملۀ عساکر قطعات شخص هیرود پادشاه بودند.  آنها عساکر رومی نبودند، زیرا امکان نداشت که عساکر رومی برای بحا آوردن مراسم دینی نزد یک نبی یهودی که موعظۀ او صرف برای یهودیان معنی داشت آمده باشند. مثل مامورین جمع آوری مالیات به عساکر هم گفته نشد که از سر بازی دست بکشند، اما به آنها گفته شد که از مقام خود سوی استفاده نکنند که در آن وقت سوی استفاده از مقام بسیار معمول بود. مقصد یحیی این بود که آدم کشی منع است، که شما با استفاده از قوای وحشی و مصٸونیت کاملی که دارید به غارت مردم بپردازید. «به حقوق خود قانع باشید.» به این معنی نیست که آنها به خاطر ازدیاد معاش شان در مقابل آمرین شان مبارزه نکنند. ازدیاد تدریجی حقوق که به خاطر انفلاسیون در اقتصاد عصر حاضر مروج است در قرن اول می‌‌‌‌‌‌‌‌لادی در دنیای قدیم روم کاملاً ناشناخته بود و ازدیاد سالانۀ حقوق معاش بگیران موضوع بحث آن وقت نبود. عساکر در مورد اعتراض به خاطر ازدیاد حقوق شان هیچ فکر نمی کردند بلکه از کمی حقوق بحیث یک بهانه برای غارت کردن مردم استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. (هیرود به ما معاش کافی نمی دهد، ما چارۀ دیگر نداریم که از شما پول نگیریم.)

این احکام کاملاً روشن و عام فهم بودند. اما اگر آنها واقعاً به این احکام علاقه داشتند لازم بود آن‌ها را عملی کرده در عمل نشان دهند تا دیگران نیز ببینند. هیچکدام این احکام به شکل خود کار و یا به شکل تصادفی امکان نداشت که عملی شوند. بلکه آن‌ها وقتی عملی می‌‌‌‌‌‌‌‌شدند که مردم از دل و جان آن از کار‌های غیر عادلانه خورد و بزرگ که باعث تلخی در درون جامعه شده بود توبه می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. یحیی تعمید دهنده چیز‌های دیگر نیز برای گفتن دارد. یحیی صرف یک اصلاح طلب اخلاقی نبود. او صرف مژده رسان رسیدن دوران آزادی بزرگ هم نبود. او صرف مژده رسان خروج بزرگ هم نبود، بلکه او برعلاوهٔ همه این خصوصیات حقیقتاً پیشرو و قاصد مسیح بود.

در آن وقت «یک پادشاه یهودیان» وجود داشت که به زعم خودش پاشاهی می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد.. یعنی «هیرود انتیپاس» که رسماً خود را به حیث «تیترارخ» معرفی می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. لقب «تیترارخ» به یک نوع شهزادۀ اطلاق می شود که ماموریت اعمار معبد را به دوش دارد و به این طریق ادعای اصل و نسب شاهانۀ خود را به اثبات می‌‌‌‌‌‌‌‌رساند. سلیمان پادشاه اولین معمار معبد است که بعد از آن بعضی پادشاهان بزرگ اسراٸیل خرابی‌ها معبد را یا ترمیم کردند و یا مجدداً اعمار کردند. هیرود با چسپاندن لقب«تیترارخ» به خود، ادعا می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد که گویا او شهزاده و وارث حقیقی پادشاهی یهودیان است.

اما برخلاف ادعای «هیرود انتیپاس» یحیی مفکوره‌های دیگر در سر داشت. او می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت، مسیحای حیقی، پادشاه حیقیقی یهودیان است که به زودی می‌‌‌‌‌‌‌‌آید. مسیحای حقیقی با آمدن خود قضاوت شدید را با خود خواهد آورد. مفکورۀ مسیحا به حیث داور و هم نجات دهنده یک قسمت مهم امید و آرزوی‌های یهودی را تشکیل می‌‌‌‌‌‌‌‌دادند. مسیحا عدالت خدا را در برابر دنیا با خود می‌‌‌‌‌‌‌‌آورد که به معنی برخورد کردن با بدی است. یوحنا در انجیل خود این عدالت و برخورد با بدی را  « با شاخی و آتش» یاد کرده است. شاخی دهقان‌ها گندم را از کاه جدا می‌‌‌‌‌‌‌‌سازد و کاهی که از گندم جدا شده آتش آن را می‌‌‌‌‌‌‌‌سوزاند. اگرچه بعضی مسیحیان غربی می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند طوری وانمود کنند که این تصویر دقیق عیسی نیست، اما باز هم می‌‌‌‌‌‌‌‌تواند یک جهت از حقیقت باشد که باید آنرا جداً مد نظر بگیریم.

«هیرود انتیپاس» مصروف عشق بازی با «هیرودیا» خانم برادرش فلیپ بود. «هیرودیا» فلیپ را طلاق داد(در قوانین شرعی یهود دیده نشده است که خانمی شوهر خود را طلاق داده باشد.) و با انتیپاس ازدواج کرد. اخطار یحیی در مورد زناکاری علنی و رسوای «هیرود انتیپاس»، صرف یک انتقاد سادۀ اخلاقی نبود. یک قسمت این انتقاد مربوط به این می‌‌‌‌‌‌‌‌شد، هیرود که به پادشاه بودن حقیقی خود افتخار می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، کاری که او انجام باعث شرم برای او بود. مسح شدۀ خدا هرگز این قسم کار شرم آور را انجام نمی دهد. مثلیکه الیاس با آخاب مخالفت کرد(١پادشاهان ١٧ ـ ١٨)، یحیی نیز بدون ترس با هیرود مخالفت کرد، و عواقب آن را به جان خرید.

عیسی خودش در این مورد نسبت به یحیی با جزٸیات بیشتر تعلیم خواهد داد که ما در وقت و زمان آن خواهیم دید. اما عیسی از دو چیز یحیی که در اینجا گفته است عقب نشینی نکرد. از یک طرف عیسی نیز مثل یحیی به این متعهد بود که عدالت خدا از طریق راه و روش زندگی پیروان او که در آنها کار کرده است به این دنیا به ظهور می‌‌‌‌‌‌‌‌رسد. از طرف دیگر عیسی نیز به شکل ثابت در مخالفت با خاندان هیرود قرار گرفت و موقف اجتماعی خود را با وقف کردن وقت خود برای ساختن حلقۀ پیروان و علاقمندان خود تقویت کرد. روٸیایی عیسی در مورد ملکوت خدا شدیداً با هیرود فرق داشت. برای عیسی عدالت خدا از طریق ثروتمندان و خاندان شاهی به شکل دنیایی بظهور نمی رسید، بلکه از طریق محبت و عدالت که این هردو بالاخره بر روی صلیب با هم یکی می‌‌‌‌‌‌‌‌شدند، عملی می‌‌‌‌‌‌‌‌گردید.

Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested