Luke for Everyone

Chapter6

Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

Language: Dari

Teaching on the Sabbath He was always concerned about doing good. Although he did not receive regular education, he answered every question with satisfaction. Everyone was amazed at the depth of his teaching. He did not do anything contrary to the Shari'a, but again and again accused his doing is against Shari'a.

یک روز سَبَت عیسی از میان کشتزارهای گندم می گذشت. شاگردان او خوشه های گندم را می چیدند و در کف دستهای خود پاک می کردند و می خوردند. بعضی از پیروان فرقۀ فریسی گفتند: «چرا شما کاری را که در روز سَبَت جایز نیست انجام می دهید؟» عیسی جواب داد: «مگر نخوانده اید داود در وقتی که خود و یارانش گرسنه بودند چه کرد؟ او به خانۀ خدا وارد شد و نان تقدیس شده را برداشت و خورد و به یاران خود نیز داد، در صورتیکه خوردن آن نانها برای هیچکس جز کاهنان جایز نیست.» همچنین به ایشان فرمود: «پسر انسان صاحب اختیار روز سَبَت است.» عیسی در روز سَبَت دیگر، به کنیسه رفت و مشغول تعلیم شد. و مردی در آنجا بود که دست راستش خشک شده بود. علمای دین و فریسی‌ها متوجه بودند که ببینند آیا عیسی او را در روز سَبَت شفا خواهد داد تا مدرکی برضد او به دست آورند. اما عیسی به افکار آنها پی برد و به مردی که دستش خشک شده بود فرمود: «برخیز و در میان بایست.» او برخاست و آنجا ایستاد. عیسی به ایشان فرمود: «سؤالی از شما دارم: آیا در روز سَبَت نیکی کردن رواست یا بدی کردن؟ جان انسان را نجات دادن یا نابود کردن؟» دور تا دور به همۀ آن ها دید و به آن مرد فرمود: «دستت را دراز کن.» او دست خود را دراز کرد و دستش خوب شد. اما آنها بسیار خشمگین شده در میان خود به گفتگو پرداختند که با عیسی چه می توانند بکنند.
لوقا ۶: ۱-۱۱

یکی از دوستان من (نویسندۀ کتاب) بسیار علاقه داشت واقعاتی را که در زندگیش رخ داده اند به شیرینی قصه کند. او گفت، یکبار با همکارانش برای دیدن مسابقات رگبی به آیرلند سفر کرده بود، با رسیدن به می‌دان هوایی در آیرلند که می‌‌‌خواستند از می‌دان هوایی خارج شوند، در غرفهٔ پولیس گمرک سرحدی هیچ صاحب منصب برای تفتیش کردن اسناد شان وجود نداشت. دو سه نفر از مسافرین به غرفۀ پولیس گمرک که خالی بود داخل شده، کلاه پولیسی که در آنجا بود بر سر خود گذاشته پاسپورت‌های مسافرین دیگرا را تفتیش و مهر کرده بودند. آنها در حقیقت کار مامورین رسمی گمرک را انجام داده بودند. از این معلوم می‌‌‌شود کار به این شکل هم می‌‌‌تواند انجام شود. وقتیکه من (نویسنده) این قصه را شنیدم بسیار تعجب کردم. سوال پیدا می‌‌‌شود در آن وقت اگر ماموراصلی گمرک می‌‌‌آمد چه واقع می‌‌‌شد؟ اما تاریخ برای جواب دادن به این سوال اکثراً خاموشی اختیار کرده است.

این موضوع هم که عیسی به چه شکل تعداد زیاد علاقمندان که می‌‌‌خواستند او را

از نزدیک ببیند ملاقات می‌‌‌کرد عجیب است. عیسی کدام دفتر عمومی نداشت.

عیسی کاهن هم نبود. (کاهنان وظیفۀ داشتند تا به مردم شریعت را تعلیم دهند و به

این منظور تربیه می‌‌‌شدند.) عیسی عضو کدام گروپ فشار مثل فریسی‌ها هم

نبود. فریسی‌ها طرز فکر خاص خود  را برای رعایت کردن از شریعت را دشتند

و بر تمام جامعه هم فشار می‌‌‌آوردند که آن را رعایت کنند. برعلاوه عیسی به

شکل معمول آن زمان برای معلمی هم تربیه نشده بود که معلم باشد.

اما او در جایکه باید گپ می‌‌‌زد حاضر بود و گپ خود را می‌‌‌زد. وقتیکه مسافرین به می‌‌‌دان هوایی آیرلند رسیدند به آنها گفته شد که چه باید بکنند، همچنان مردم کاری را هم انجام دادند که در شرایط عادی نباید انجام می‌‌‌دادند. سوال پیدا می‌‌‌شود که أیا عیسی چه فکر می‌‌‌کرد که او کی بود؟ این اساسی ترین سوالی است که لوقا می‌‌‌خواهد از ما بپرسد. لوقا به این علاقه ندارد که سوال کند آیا ما روز سبت را رعایت کنیم و یا نکنیم؟ اما او به این علاقه دارد که عیسی در مورد خود چه فکر می‌‌‌کرد که آیا او کی است؟

تا وقتیکه به عمق قضیه داخل نشویم اولین واقعۀ کوچک که رخ داد قدری مغلق به نظر می‌‌‌رسد. منظور عیسی این بود که او و شاگرادانش مثل داوود و همکارانش در یک موقعیت قرار دارند. در شریعت بعضی استثنااتی مثل اینجا در نظر گرفته شده است. بصورت عادی صرف کاهن می‌‌‌تواند از آن نان بخورد، (نانی که برای سمبول حضور خدا به خاطر مشارکت با مردمش جدا شده بود.) اما داوود نیز به خود حق داد از آن نان بخورد. سوال پیدا می‌‌‌شود چرا؟ چون داود، پادشاه با اقتدار اسراٸیل بود. ساموٸیل نبی او را در جوانی به پادشاهی تدهین کرده بود که هنوز شاول بر تخت پادشاهی قرار داشت. در این وقت داوود یک گروپ از پیروان خود را رهبری می‌‌‌کرد و دور از شاول انتظار می‌‌‌کشید تا پادشاهی او به حقیقت بپیوندد.

در حقیقت این موضوع در مورد عیسی صحبت می‌‌‌کند. مثلیکه لوقا به ما نشان می‌‌‌دهد که عیسی نیز پادشاه مسح شدۀ اسراٸیل بود. عیسی نیز مثل داوود انتظار می‌‌‌کشید تا پادشاهی او حقیقتاً جامۀ عمل بپوشد. عیسی نیز مثل داوود با گروپ کوچک از پیروان خود در حال سفر و حرکت بود. به این ترتیب عیسی بعضی تصویر‌ها را از کتاب مقدس به شنوندگان خود نشان داد، که با دیدن این تصاویر ممکن است بعضی آنها حقیقت موضوع را درک کردند، اما تعداد زیاد شان درک نکردند. عیسی پسر با اقتدار انسان بود، شخصیتی که خدای اسراٸیل او را  در زمان مناسب و در روزی که مخالفین او خاموش و همه چیز درست باشد به حیث پادشاه با صلاحیت اسراٸیل تعین کند.

پس چه واقع می‌‌‌شد، وقتیکه شاگردان عیسی به احکام روز سبت چندان اهمیت نمی دادند و آن را رعایت نمی کردند. رعایت کردن و یا نکردن روز سبت از طرف شاگردان عیسی مربوط به برداشت‌های مختلف مردم بود، که بعضی روی یک چیز زیاد تاکید می‌‌‌کردند و بعضی روی چیز‌های دیگر که در روز سبت باید رعایت شوند. چه واقع می‌‌‌شد، وقتیکه عیسی به حیث پادشاهی که در حال آمدن بود، احکام روز سبت را در صورت ضرورت ولو که مقدس هم بود لغو می‌‌‌کرد. طوری به نظر می‌‌‌رسد که در آن وقت لغو آن ضروری به نظر می‌‌‌رسید. عصر جدید خدا، در حال ظهور بود و احکامی که برای دنیا کهنه مناسب بودند باید در مورد آن‌ها دوباره فکر می‌‌‌شد.

برای بسیار مسیحیان عصر امروز، رعایت کردن روز سبت صرف به حیث خاطرۀ زمانه‌های قدیم باقی مانده است. بعضی‌ها هنوز هم به آن فکر می‌‌‌کنند، اما اکثراً مسیحیان در دنیا غرب فکر می‌‌‌کنند که رعایت کردن روز سبت کاری بود که در گذشته‌های دور باید انجام می‌‌‌شد، اما اکنون به آن چندان فکر نمی کنند. اما در زمان زندگی عیسی، رعایت کردن روز سبت در دنیایی که در دشمنی با آنها قرار داشت، حیثیت یک سمبول برجستۀ هویت آن‌ها را تشکیل می‌‌‌داد. رعایت کردن روز سبت سمبولی بود که آنها را به حیث مردم خاص خدا از همسایه‌های شان جدا می‌‌‌ساخت. برای مسیحیان جهان غرب، بسیار آسان است که به یهودیان دوران عیسی به رعایت احکامی که برای خود شان مهم نیست خنده کنند. بسیار چیز‌ها در دنیای ما و جامعۀ ما هستند که برای ما حیثیت مرکزی را دارند، به این شکل  برای مردم آن زمان نیز به منظور اینکه زیر قضاوت خدا قرار نگیرند، روز سبت عین حکم را داشت.

قصۀ دیگریکه در این قسمت انجیل لوقا وجود دارد، شفا دادن دست‌های خشک شدۀ یک شخص است. برای خدا که خالق است، چه فرق می‌‌‌کند که کاری را انجام دهد تا  شخصی را بنوازد. آیا در این عمل از عیسی سوال شد که آیا او زندگی را نابود کرد و یا به شخصی زندگی بخشید؟ در اینجا عیسی هیچ کاری را انجام نداد که خلاف احکام رسمی شریعت یهود و حتی احکام غیر رسمی فریسی‌ها باشد. عیسی آن شخص را لمس هم نکرد که کار حساب شود، صرف به او گفت دستت را دراز کن،‌ که بسیار مشکل است در جملۀ کار‌های غیر قانونی در روز سبت محاسبه شود. عیسی هر کار را با اقتدار و آزادی کامل انجام می‌‌‌داد. اما او برای احترام گذاشتن به خود و قوانین کهنه و سنت‌های اجتماعی، حتی آن‌ها را نیز رعایت می‌‌‌کرد. لوقا با بیان کردن این موضوعات، ما را به خواندن موضوعات بعدی که واقع می‌‌‌شوند آماده می‌‌‌سازد. موضوعاتی مثل طریقۀ سرعت بخشیدن عیسی به انکشاف حلقۀ پیروانش و تبدیل کردن آنها به اسراٸیل جدید، یعنی آنهایکه در عصر جدید خدا زندگی خواهند کرد. آنها بر اساس وفادارای شان به عیسی بحیث پادشاه حقیقی و پسر راستین انسان، که در هفته‌های آینده جشن گرفته می‌‌‌شد آماده می‌‌‌کرد. بعد از این آنها به قوانین کهنۀ روز سبت که جز از خلقت کهنه که در حال به پایان رسیدن بود محدود باقی نمی ماندند.

 


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested