Luke for Everyone

Chapter22

Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus

Language: Dari

Peter followed Jesus Christ from afar. I do not know him. The rooster crowed. Meeting of Jewish religious leaders and show justice! Questions and answers from Jesus Christ and the decision to condemn him.

عیسی را دستگیر کردند و به خانۀ کاهن اعظم بُردند. پِطرُس از دور به دنبال آنها می آمد. در حویلی خانۀ کاهن اعظم عده یی آتش روشن کرده دَور آن نشسته بودند. پِطرُس نیز با آنها نشست. در حالی که روشنایی شعلۀ آتش بر روی پِطرُس افتاده بود، یکی از خدمه ها او را دید و به پِطرُس نگاه کرده گفت: «این مرد هم با عیسی بود.» اما پِطرُس انکار کرد و گفت: «ای زن، من او را نمی شناسم.» کمی بعد یک نفر دیگر متوجه او شد و گفت: «تو هم یکی از آنها هستی.» اما پِطرُس به او گفت: «ای مرد، من نیستم.» نزدیک به یک ساعت گذشت و یک نفر دیگر با تأکید گفت: «البته که این مرد هم با او بود، زیرا که از جلیل است!» اما پِطرُس گفت: «ای مرد، من نمی دانم تو چه می گویی.» در حالی که پِطرُس هنوز صحبت می کرد، خروس بانگ زد. عیسی رویش را گشتاند و به پِطرُس نگاه کرد. پِطرُس سخنان عیسی را که به او گفته بود، به یاد آورد: «تا صبح پیش از این که خروس بانگ بزند، تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» پِطرُس بیرون رفت و زار زار گریست. کسانی که عیسی را زیر نظارت داشتند، او را ریشخند نمودند و لت و کوب کردند. آنها چشمان عیسی را بستند و می گفتند: «حالا بگو چه کسی تو را می زند؟» و به این گونه عیسی را بسیار تحقیر کردند. هنگامی که صبح شد بزرگان قوم، سران کاهنان و علمای شریعت جلسه کردند و عیسی را به حضور شورا آوردند و پرسیدند: «به ما بگو آیا تو مسیح هستی؟» عیسی جواب داد: «اگر به شما بگویم، گفتۀ مرا باور نخواهید کرد و اگر سوال کنم، جواب نخواهید داد. اما از این پس، پسر انسان به دست راست خدای قادر مطلق خواهد نشست.» تمام حاضران گفتند: «پس پسر خدا هستی؟» عیسی جواب داد: «خود تان می گویید که من هستم.» و آنها گفتند: «ما به شاهدان دیگر نیاز نداریم! ما خود از زبان او شنیدیم!»
لوقا ۲۲: ۵۴-۷۱




متاسفانه من (نویسنده) به اندازهٔ لازم نتوانسته ام که در مراسم یاد آوری زندگی و شهادت دادن ایماندار چینی «وان زمینگ» فعال باشم. او یک کشیش چینی بود. وقتیکه او در زمان انقلاب فرهنگی «ماو تسی دونگ» رهبر چین به صراحت به ایمان خود به عیسی شهادت داد، در حضور جمعیت بزرگ مردم اعدام شد. «وان زمینگ» یکی از صد‌ها شهدای است که در سال‌های اخیر زندگی خود را فدای ایمان مسیحی کرده است.

چیز‌های فوق العادهٔ که مردم در او می‌‌دیدند، یکی هم راست گویی بود. راست گویی او باعث برانگیختن خشم مسئولین حکومت گردید که در اول برای او قیمت تمام شد، بعداً خطرناک شدند و بالاخره برایش مثل خود کشی تمام شدند. ایمان و حقیقت که از فیض و شرافت سرچشمه گرفته باشد تسخیر ناپذیر است. به این دلیل است که مجسمهٔ «وانگ زمینگ» در قسمت غربی «وست منستر ابی» (کلیسایی قدیمی که اکثر پادشاهان و ملکه‌های انگلیس در آن تاج پوشی شده اند.» قرار داده شده است. در حالیکه هیچ کس اشخاصی را که او را به اعدام محکوم کردند به خاطر ندارند.

لوقا ایمان و حقیقت عیسی را در شبی که او گرفتار شد بصورت فشرده بیان می‌‌کند. پطرس حتی از شناختن او انکار کرد.        عساکر مصروف بازی بودند و عیسی را به حیث پیغمبر دروغین مورد تمسخر قرار می‌‌دادند. در عین زمان در هر لحظه امکان می‌‌رفت چیزیکه در مورد پطرس پیشگویی شده بود به حقیقت تبدیل شود. شورای یهود عیسی را مورد سوال جواب قرار داد نه به خاطر اینکه او حقیقتاً ایمان او چه است، بلکه کوشش می‌‌کردند تا راه متهم ساختن را پیدا کنند که فردا صبح او را به والی رومی تسلیم نمایند. در بین همهٔ این حالات استاد برای پطرس شاگرد خود متاسف و غمگین بود، او توسط عساکر زخمی شده بود، در حالیکه با افسوس سر خود را به رهبران یهودی شور می‌‌داد اما باز هم به حقیقت گویی خود ادامه می‌‌داد.

این صحنه‌ها ارزش آن را دارند که به عمق آن‌ها داخل شویم. به کنار آتش توجه کنید، شبی نسبتاً سرد ماه اپریل است. هرقدر شب ادامه می‌‌یابد و تاریکی غلیظ تر  می‌‌گردد وفاداری از پطرس نیز دور می‌‌رود. این یک مشکل معمول است که بعضی اوقات در وسط‌های شب یا در وسط زندگی یک شخص و یا در وسط یک پروژهٔ بزرگ و کار مهم حمله می‌‌کنند. ما تعهد می‌‌کنیم که از عیسی پیروی کنیم و ما حقیقتاً و از دل آن را می‌‌خواهیم. ما کار را با تعهد آغاز می‌‌کنیم، با قوت خود تلاش می‌‌کنیم به هر شکلی که باشد آن را تکمیل کنیم. همیشه آغاز کردن برای ما جذاب می‌‌باشد، بعداً ترس آور می‌‌شود، در وسط داغ می‌‌گردد، نیمه  های شب خسته کن می‌‌گردد. امکان دارد آهسته آهسته توجه کردن ما، قوت ما و شوق ما کاملاً خشک شود. بعضی مسیحیان به پطرس به دیدهٔ حقارت نگاه کرده او را توهین می‌‌کنند. نه همهٔ ما بلکه اکثر ما شاید فکر کنیم که: چرا او این کار را کرد. چرا اینطور شد. آیا ما اگر در جایی پطرس می‌‌بودیم چه می‌‌کردیم؟ یکی از راه‌های که برای موجود بود برای به پیش گرفتن یک روش جدید فکر می‌‌کردیم. راهی که از گذشته فرق می‌‌داشت و با فروتنی دعوت خدا را قبول می‌‌کردیم و به پیروی کردن ادامه می‌‌دادیم.

اکنون به اطاق عساکر دقت کنید که عیسی با چشمان بسته در آن قرار دارد. بعضی از عساکر رویهٔ وحشیانه دارند و منتظر هستند که از هر حرکت و هرچیز برای ورزش کردن استفاده کنند. بعضی صرف به شکل ساده کار خود را به حیث وظیفه انجام می‌‌دهند، به غیر آن هیچ کاری از دست شان نمی آید. ممکن است همکاران شان آنها را به خاطر این روش شان ضعیف فکر کنند، امکان دارد بعداً آنها را هدف ریشخندی و مزاق خود قرار دهند. معمولاً چیزیکه باعث خشونت زیاد تر می‌‌شود از ضعف و ناتوانی خود آن شخص سرچشمه می‌‌گیرد. آنها کوشش می‌‌کنند برای پوشاندن ضعف درونی خود دیگران را مورد تمخسر و ریشخندی قرار دهند.

توهین کردن دیگران نه تنها در اطاق عساکر صورت می‌‌گیرد، بلکه در دفاتر، در اطاق‌های جلسات، در می‌دان‌های بازی مکاتب و آشپز خانه‌های رستوارنت‌ها نیز صورت می‌‌گیرد. این روش در جاهایکه انسان‌ها فراموش کرده اند که انسان‌های دیگر که به دور و بر شان هستند آنها نیز مخلوق خدای هستند که آنها را به مشابهت خود خلق کرده است تا خود را توسط آنها انعکاس دهد. اشخاصی که دیگران را مورد تمسخر قرار می‌‌دهند به آنها نیز هدایت داده شده است که آنها نیز انعکاس دهندهٔ خالق شان به دنیا باشند. این روش در جاهای صورت می‌‌گیرد که در آن جا‌ها انسان‌ها کوشش می‌‌کنند که به دیگران صدمه برسانند تا خود شان احساس خوش داشته باشند. ضرورت به توضیح دادن زیادتر نیست چون همهٔ ما می‌‌دانیم که این موضوع از چه قرار است.

بالاخره بعد از این واقعات با رنج بیشتر به اطاق محاکمه قدم مانده داخل می‌‌شویم. اعضای شورا اگر دست نشاندگان رومی‌ها نمی بودند حقیقتاً با قدرت و صلاحیت بودند. آنها از هزاران سال رسم و رواج و تاریخی را به مثراث برده بودند که به خدای عادل باور داشتن در مرکز آن قرار داشت. لازم بود آن‌ها این باور شان را به خدای عادل از طریق کار و عمل خود به تمام دنیا نشان می‌‌دادند. اما در این وقت خاص باور خود را به خدای عادل یکطرف گذاشته بودند و به این فکر می‌‌کردند به هر قیمتی که می‌‌شود عیسی را محکوم نمایند. محکمه سوال و جواب چیز‌های ظاهری بودند، در خفا هدف آنها صرف محکوم کردن عیسی بود. وقتیکه عیسی را در برابر آنها ایستاده کردند همه چیز تحت کنترول آنها قرار داشت. آنها می‌‌توانستند از هر جمله و هر حرکت عیسی برای محکومیت او استفاده کنند. اکنون هم این یک روش معمول در بین سیاستمداران، روزنامه نگاران و کلای قانونی است برای محکوم ساختن شخصی که می‌‌خواهند محکوم بسازند از کاه کوه می‌‌سازند. هر کس که صاحب دماغ تیز، حاضر جواب و فکری زرنگ داشته باشد این روش تمرین می‌‌کند تا موفق تر عمل کند. این روش می‌‌تواند باعث محکوم شدن بی گناهان زیاد گردد.

یک روز شخصی از من سوال کرد، این به چه معنی است که عیسی به خاطر گناه دنیا جان داد. من فکر کردم که او شوخی می‌‌کند، اما باز هم برای او جواب‌های زیادی وجود دارد. لوقا نیز به این سوال در این قسمت جواب می‌‌دهد. ناتوانی پطرس، زور گویی عساکر و پوشاندن عدالت توسط محکمه، همهٔ این‌ها و بسیار چیز‌های دیگر عیسی را به صلیب بالا کرد. این صرف موضوع و معاملهٔ الاهیاتی نبود. این گناه حیقیقی بود، این بغاوت حقیقی انسان بود که بشکل غیر انسانی راه خود را در برابر خدا گم کرده بود. «آنها تهمت‌های زیاد به او بستند.» این کاملاً درست است هر کدام ما این کار‌ها را کرده ایم. در حالیکه لوقا ما را به پای صلیب رهنمایی می‌‌کند، تا ما نه تنها احساس غم و غصه می‌‌کنیم بلکه احساس شرم نیز بنماییم.


Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested

 Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus

 Chapter23

 Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod