یک کلیسای بزرگ کاملاً تاریک بود و گروه کوچک مردم در عقب دروازهٔ غربی آن جمع شده با بیقراری باز شدن آن را انتظار میکشیدند. چون نیم شب ماه حمل بود، مردمٍ جمع شده، برای مقابله با هوای سرد و انتظار با هم نزدیک شده، دستهای خود را به هم میمالیدند و با هم گپ شپ میکردند. دفعتاً زنگ ساعت به صدا درآمد و با آتش زدن گوگرد یک شمع روشن گردید که چهرههای همه حاضرین را که به آن میدیدند نورانی ساخت. با جرق و جروق دروازهٔ بزرگ باز شد، شمع که در پیشاپیش برده میشد، تاریکی غلیظ درون کلیسا را از هم پاشاند و به این ترتیب مراسم جشن رستاخیز عیسی آغاز گردید. به زودی همه جاها و حتی تمام دنیا به نور این شمع که نمونهٔ از نور خدا بود روشن میشدند.
امکان دارد همه کلیساها عید رستاخیز مسیح را به این شکل جشن نگیرند، اما کلیساهای که با این قسم مراسم آن را جشن میگیرند میتوانند رابطهٔ خود را با آن واقعهٔ تاریخی خوبتر حفظ کرده آن را همیشه به خاطر داشته باشند. ما میدانیم که تا هنوز هم گفتههای لوقا به دور سفر عیسی به اورشلیم میچرخد. سفر عیسی به اورشلیم مثلی شمعی است که پیاپیش حرکت کرده به تاریکی داخل میشود.
وقتیکه شمع میرسد تاریکی پراگنده میگردد، اما چه خواهد شد اگر شما به خاطر پوشاندن مقاصد و افکار گناه آلود تان از بودن در تاریکی لذت میبرید؟ نور امید و امکانات جدید و همچنان قضاوت را با خود میآورد. نور نمونهٔ زندگی جدید در برابر مرگ در تاریکی است و همچنان حقیقت تاریکی را بر ملا میسازد که چه است. این گفتهها پْر از امید و همچنان اخطارهای از قضاوت را نیز با خود دارند. عیسی در راه سفر به اورشلیم بطور ثابت بیان میکرد که نور خدا به یک طریقی بیرون خواهد درخشید و تاریکی را از بین خواهد برد که دل و ذهن مردم آن زمان را پوشانده است.
همه این فرمودهها با نشان دادن نمونهها آغاز یافت، مثلاً با نمونهٔ یونس. یونس یک شخصیت خنده آور عهد عتیق کتاب مقدس است. نبی که گریخت و میخواست از خدا فرار کند، اما همسفراش با انداختن او به دریا مانع فرار او شدند. نهنگ او را بلعید تا او را غذای شب خود بسازد، اما معده اش نتوانست یونس را هضم کند و او را پس استفراق کرد. خدا در اعماق بحر سر او را با گیاهان خشک شده پوشاند تا سرما نخورد. با وجودیکه او هیچ باور نمی کرد که مردم نینوا گپهای او را شنیده از او اطاعت کنند، اما آنها با شنیدن گپهای او توبه کردند. یونس در اشتباه بود که مردم نینوا گپهای او را باور نمی کنند. با در نظر داشت نوشتهٔ متی از این داستان معلوم نیست که مردم نینوا با شنیدن قصهٔ یونس که چطور فرار کرد، به دریا انداخته شد و چطور نجات یافت آنها توبه کردند و یا بصورت ساده به قدرت پیام یونس باور کرده توبه کردند.
اما اکنون عیسی که بغیر از یک شخصیت خنده آور، او همه چیز بود در بین مردم قرار داشت و به آنها میگفت که وقت آن رسیده است که توبه کنند اما آنها نمی پذیرفتند. عیسی که حکمتش بزرگتر از سلیمان حکیم بود حتی مردم خودش به گپهای باور نمی کردند. این موضوع به واقعهٔ بر میگردد که عیسی به خاطر شهر اورشلیم گریست چون آنها برخلاف مردم نینوا اخطارهای او را ناشنیده گرفتند، راه صلح را رد کردند و راه ایمان آوردن شان را بستند.
لوقا با ذکر کردن نامهای خارجیها(غیر یهود) مثل ملکهٔ جنوب و مردم نینوا خوانندهٔ خود را به فکر کردن تشویق میکند که آنها نیز در روز قضاوت بر افراشته و یا بلند خواهند شد. (در ترجمهٔ دری زنده خواهند شد آمده است. مترجم) کلمهٔ برافراشته و یا بلند خواهند شد را مسیحیان اولی برای رستاخیز استفاده میکردند. لوقا امیدوار بود خواننده اش بداند که رستاخیزی با زنده شدن مرده در آینده رخ میدهد که قضاوت بزرگ با آن آغاز میگردد. نور و روشنی عید رستاخیز برعلاوهٔ که نور و روشنی قضاوت است نور امید بزرگ نیز است.
وقتیکه ما چیزهای درین جا در مورد روشنی میخوانیم، آنها به ما اضافه تر از صرف حکمت عمومی و روشنی روحانی گپ میزنند. عیسی با گپ زدن در مورد روشنی اخطار میدهد، او که به حیث نور در بین اسرائیل آمده است، برای این نیامده است که مخفی نگه داشته شود بلکه لازم است به چهار طرف بدرخشد. با تغیر دادن نمونهها او اخطار دیگر صادر میکند که زیاد تر واضح است و نمی تواند نادیده گرفته شود.
او به زندگی انسان اشاره میکند. عیسی فرمود: « وقتی چشمانت سالم هستند تمام وجود تو روشن است اما وقتی چشمانت معیوب باشند تو در تاریکی هستی. پس چشمان خود را باز کن مبادا نوری که داری تاریکی باشد.» در این جا عیسی در مورد محافظت از چشمان جسمانی ما به ما کدام نسخه پیشکش نمی کند و نه هم در مورد خطر روحانی به ما چیزی نمی گوید. نه خیر. من فکر میکنم که عیسی در این جا در مورد دید روحانی درونی اشخاص گپ میزند. این قسمت زیاد تر با مفهوم میگردد بصورت خاص وقتیکه لوقا با ذکر کردن «مردم این زمانه» به هم عصران خود اخطار میدهد. آنها باید چشمان خود را باز کرده نوری را که در بین آنها قرار داشت میدیدند، در غیر آن نمی توانستند ببینند.
جملهٔ آخر تشویق کنند است. تا زمانیکه وقت دارید نور را بپذیرید و مطابق به آن زندگی کنید. زمانی خواهد آمد که همه چیز روشن خواهد شد (۱۷: ۲۴) و در آن روز کسانیکه به نور اجازه دادند که آنها را روشن بسازد، بصورت کامل خواهند درخشید.
این فرمودههای عیسی در عمل چه معنی داشتند که به دور دسترخوان شام مختصر برای عیسی، بین او فریسی تبادله شدند. بعضی فریسیها به چیزهای خورد و ریزهٔ ظاهری زیاد تاکید میکردند و موضعات درونی را که هدف عمدهٔ عیسی بود آنها را نادیده میگرفتند. کلمات آخر «از آنچه درون ظرفها دارید خیرات کنید.» یک قسم با تمام موضوع بی ارتباط به نظر میرسد. اما اگر مقصد عیسی خیرات دادن به خدا باشد، لازم است به او چیزی داده شود که قابل استفاده باشد، در این صورت موضوع خوب تر روشن میشود. خیرات دادن و قربانی تقدیم کردن حقیقی برای خدا لازم است که از درون دل باشد و خود قربانی فکر و دل است نه قربانی شستن دستها. اگر شما به نور اجازه دهید که در شما بدرخشد، همه قسمتهای وجود شما را درخشان خواهد ساخت.
آیا این فرمودهها برای امروز به ما چه تعلیم دارند؟ نور عیسی در دنیا در ۲۰۰۰ سال گذشته درخشید. آیا ما نسبت به مردم هم عصر عیسی زیاد تر اجازه داده ایم که این نور در درون ما زیاد تر بدرخشد؟ آیا ما نیز این نور را به دیگران رسانیده ایم که تا انها نیز بتوانند شخصی را که بزرگتر از سلیمان و یونس است ببینند؟
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus