ممکن است ما فکر کنیم داستان پسر فریب خورده و یا گم شده که اکثراً به این نام یاد میشود ضرورت ندارد که ما برای آن مقدمه نوشته کنیم. این داستان در طول قرنها توجه هنرمندان زیاد را به خود جلب کرده است که آن را به تصویر بکشند. رسام مشهور بنام «ریمبراندتس» پسر کوچک را رسم کرده است که در برابر پدر که با محبت او را خوش آمدید میگوید به زانو خم شده است. این رسم نسبت به بیان کردن اصل داستان، میتواند باعث تشویق و الهام برای بسیاریها باشد. کلمهٔ «گوسالهٔ چاق» که در ترجمهٔ «کنگزجیمز» از آن استفاده شده است میتوانیم بگوییم که ممکن است گمراه کننده باشد. مردم اکثراً فکر میکنند که این داستان بیان کردن سادهٔ محبت فوق العاده و فیض بخشایندهٔ خدا است که حاضر است با دیدن اولین علایم توبه میتواند به آغوش باز آنها را پذیرفته و به آنها خوش آمدید بگوید. در حقیقت این بزرگترین نقطه در این داستان است که باید از آن لذت برده آن را تجلیل کرده جشن گرفت. اما قسمیکه ما اکثراً فکر میکنیم مفهوم این داستان از این هم عمیقتر است.
ما و شما یقیناً میدانیم که در این قسم خانوادهها مسایل چه قسم کار کرده در جریان میباشند. وقتیکه پدر ملکیت خود را بین دو پسر تقسیم میکند، پسر کوچکتر قسمت خود را فروخته به پول تبدیل میکند. این موضوع باید به این معنی باشد که ملکیتی که پدر داشت به دو قسمت تقسیم شد و پسر کوچکتر قسمت خود را به کدام شخص دیگر فروخت. این فروش زمین برعلاوه شرمی که به خاطر خاستن میراث پیش از مرگ پدر به خانواده وارد کرده بود یک شرم دیگر را به آن علاوه کرد. وقتیکه پسر جوان در حالیکه پدرش زنده بود و از او میراث خواست، برابر به این بود که به او بگوید: »من آرزو داشتم که زود تر بمیری، اما چون نه مردی برای من مرده هستی.» پدر بدون اینکه پسر خود را ملامت کند، این دو شرم را بر خود تحمل کرد.
در دنیای امروز هنوز هم مردمی هستند که با داشتن رسم و رواج زمان عیسی زندگی میکنند و برای آنها این قسمت داستان غیر قابل باور به نظر میرسد. پدر نه تنها که این قسم برخورد نمی کند، بلکه او باید (آنها فکر میکنند) پسر خود را خوب لت کرده میزد، و یا او را از خانهٔ خود کشیده دور میانداخت. پیش از این که پسر خانه را ترک کند رمز و راز عمیق در این داستان وجود دارد. در دنیایی عصری در غرب بسیار عادی و معمول است که پسران خانه را ترک کرده در شهرهای بزرگ و یا کشورهای دیگر آرزوهای شان را عملی سازند. اما در دوران و جامعهٔ که عیسی زندگی میکرد، وقتیکه پسر خانه را ترک میکرد برای خانواده شرم آور بود. چون این یکی از ملکفیتها و مسئولیت پسران بود که باید برای والدین خود عصای پیری شان شده از آنها حفاظت و مراقبت میکردند. وقتیکه پسر به کشور خارجی رسید، پولش که به آخر رسید خود را در مشکلات دید و از آسمان به زمین خورده به پایانترین نقطه سقوط کرد. برای یک یهودی هر قسم کار کردن با خوکها بسیار بد است، برای او خوردن از نان خوکها شریک شدن در نان و دسترخوان آنها بسیار زیاد خراب و رنج آور بود.
البته که شخصیت برجسته در این داستان خود پدر است. میتوانیم این داستان را بنام داستان«پدر در حال دویدن» هم یاد کنیم. در فرهنگی که بزرگان بسیار مورد احترام و عزت هستند بسیار دور از تصور است که آنها بدوند. اما این مرد به پا خاست و به مجرد دیدن پسر کوچکش به طرف او دوید و او را در آغوش گرفته به خانه آورد. از او استقبال با شکوه کرد البته که این نکتهٔ اصلی داستان است. عیسی توضیح میدهد که چرا جشن برپا شده بود و چرا برای کسانیکه پس به راه خدا بازگشت میکنند جشن گرفته میشود. چون سقوط مرد جوان کم و یا زیاد به آخر رسیده بود، دیگر چیزی باقی نمانده بود که او به پدرش و یا هر سیل بین دیگر تصفیه حساب بدهد. پدر همه چیز را پایان یافته حساب کرده گفت:«پسرم که مرده بود زنده شده است، گم شده بود پیدا شده است.» آیا چطور امکان داشت که این موضوع جشن گرفته نمی شد؟
در درون این داستان یک جهت دیگر هم وجود دارد که نباید فراموش کنیم. یکی از داستانهای بزرگ اسرائیل داستان خروج است، وقتیکه اسرائیل از مصر خارج شدند آنها به خانه یعنی سرزمین وعده شده رسیدند. چندین سال بعد در نتیجهٔ بغاوت اسرائیل، آنها دوباره به بابل به اسارت رفتند که بسیاریها بعد از اسارت دوباره برگشتند. اکثر همراهان عیسی احساس میکردند که اکنون هنوز هم آنها در اسارت تاریکی و شیطان و کفار که بر آنها حاکم هستند زندگی میکنند. در این وقت آنها برای یک خروج دیگر انتظار میکشیدند که خدا برای آنها بوجود میآورد. خروجی که بتواند به آنها آزادی نصیب کند و آغازی برای رهایی آنها از تبعید روحانی و اجتماعی باشد و آنها را برای یک و آخرین بار به آرزو هایشان برساند. برای عیسی بیان کردن داستان پسر گمراه شده، گم شده در سرزمن خارجی، برگشت دوبارهٔ او و برپا کردن جشن استقبالیه برای برگشت او، همهٔ این چیزها را برای برآورده شدن امیدهای اسرائیل بیان کرد. «این پسرم مرده بود زنده شده است» حتی حزقیال نبی این مفکوره را در فصل ۳۷ به نام «رستاخیز» بیان کرده است که به زبان تصویری به مفهوم برگشتن حقیقی از تبعید است.
عیسی میفرمود، بلی، این همین اکنون و در همین جا صورت میگیرد. وقتیکه مردم توبه کرده به طرف خدا بازگشت میکنند، مثلیکه ما دیدیم، از نظر عیسی به معنی جواب دادن مثب به پیام انجیل بود و این به معنی بازگشت از تبعید بود، فرق نمی کرد که مردم آن را میدیدند و یا نمی دیدند و یا چه توقع میکردند. جواب عیسی به فریسیها و انتقاد کنندگان دیگر بسیار ساده بود: اگر خدا به وعدههای خود پیش چشم شما عمل میکند و شما نمی توانید آن را رد کنید، من آن را جشن میگیرم. این یگانه راه درست و دقیق است.
ما این داستان را به دو قسمت تقسیم کردیم که روی قسمت بعدی آن در بخش بعدی صحبت خواهیم کرد. قسمت بعدی با قسمتی اول که اکنون روی آن صحبت کردیم با هم بسیار بافته شده است بهتر است که در یک قسمت با هم روی آن صحبت شود. اما در قسمت اول زیاد تر روی محبت و ارزشمندی پدر تاکید شده است. از لحظهٔ که پدر با سخاوتی که خواست پسر جوان را ببخشد، تا استقبالیه با شکوه برای پس خانه آمدن او، تصویر زنده از تعلیم عیسی است که محبت خدا واقعاً به چه قسم است. عیسی خودش نیز در دوران خدمتش کاری که برای بازگشت و استقبال کردن گنهکاران انجام داد، نمونه شد.
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus