Luke for Everyone

Chapter24

Luke 24: 1 – 12 the Resurrection

Language: Dari

Rolling of stones from empty graves! Two men in white and bright clothes! The living should not be sought among the dead. Resurrection on the third day! Resurrection and the beginning of movement and activity among believers!

در سحرگاه روز اول هفته (یکشنبه) زنان به سوی قبر رفتند و کافور و عطری را که تهیه کرده بودند، با خود بُردند. آنها دیدند که سنگ پیشروی قبر به یک سو انداخته شده است. وقتی داخل شدند، جسد عیسای مسیح را نیافتند. آنها پریشان و نگران در آنجا ایستاده بودند که ناگهان دو مرد با لباسهای نورانی در پهلوی شان ایستادند. زنان بسیار ترسیدند و سرهای خود را به زیر انداختند. آن دو مرد گفتند: «چرا زنده را در میان مُرده گان می پالید؟ او اینجا نیست بلکه زنده شده است. به یاد بیاورید آنچه را، وقتی که در جلیل با شما بود، گفت: «چطور من، پسر انسان، باید به دست بدکاران و شریران سپرده شده، بر صلیب کشیده شوم و در روز سوم زنده گردم.»» آن وقت زنان سخنان عیسی را به خاطر آوردند. وقتی از سر قبر برگشتند همه چیز را به یازده شاگرد و دیگران گفتند. آن زنان عبارت بودند از مریم مَجدَلیه، یونا و مریم مادر یعقوب. آنها و زنان دیگر هم که با آنها بودند، جریان را به شاگردان گفتند. اما گفته های زنان به نظر شاگردان بی معنی آمد و به آن باور نکردند. پس پِطرُس برخاسته با عجله سوی قبر رفت. وقتی خم شد تا داخل قبر را ببیند چیزی جز کفن ندید. او در حالی که از این واقعه حیران مانده بود، به خانه برگشت.
لوقا ۲۴: ۱-۱۲

چند سال قبل یکی از همکارانم(نویسنده) در دانشگاه آکسفورد انگلستان در مجلهٔ دانشگاه چندین مقاله نوشت. او در مقاله‌های خود تغیراتی زیادی را زیر بحث قرار داده بود که باید دانشگاه مطابق به تغیراتی که او پیش نهاد کرده بود پیش برده می‌شد. او اخطار داده بود که اگر تغیرات بوجود نیایند پوهنتون با چه مشکلات روبرو خواهد شد. اما ادارهٔ پوهنتون و بسیاری دیگر این اخطار‌های او را با بی تفاوتی نادیده و ناشنیده گرفتند. چند سال بعد وقتی که او به گذشته‌ها دید، متوجه شد اخطار‌های او به حقیقت پیوسته بودند. او در این مورد به من گفت:‌«اگر من کدام روزی زندگی نامهٔ خود را نوشته کنم، عنوان آن را «من به شما گفته بودم» انتخاب می‌کنم.

بعضی اوقات وقتیکه چیزی به مردم گفته می‌شود آن موضوع برای آنها ناممکن به نظر می‌رسد. خصوصاً در جامعهٔ که غرور حکمروایی می‌کند و هر چیز به اساس غرور در ترازوی دلیل و منطق سنجیده می‌شود قبول کردن گپی که حتی اگر واقعی هم باشد آنرا برای مردم مردم ناممکن ساخته است. برعلاوه مفکوره‌ها و نظرات جدید هم آنقدر زیاد شده است که شکل فیشن را به خود گرفته است که هر روز به اشکال مختلف صرف لباس عوض می‌کنند. چون به این نظرات آنقدر رنگ و روغن می‌زنند که عجیب و غریب به نظر می‌رسند، اگر آنها حقیقی هم باشند مردم به آنها اعتبار نمی کنند و از قبول کردن آن صرفنظر می‌کنند. وقتیکه یک موضوع به تکرار بیان می‌شود قبول کردن آن هم مشکل پیدا می‌کند، ما فکر می‌کنیم که در پشت سر این پافشاری و تکرار کردن حتماً کدام نیرنگ وجود دارد و ما با آن با بی تفاوتی برخورد می‌کنیم و آن را ناشنیده می‌گیریم. .وقتیکه این قسم حرف‌ها را می‌شنویم با وجودیکه سر خود را به علامت شور می‌دهیم و به زبان بلی می‌گویم، اما در حقیقت بدون اینکه امواج آنها به پرده‌های گوش ما تماس کنند از روی گوش ما عبور می‌کنند.

عیسی از فصل ۹:‌ ۲۲ به بعد در مورد رستاخیز خود از مرگ در مواقع و جاهای مختلف صحبت کرد. دو قصهٔ بسیار بزرگ او با موضوع زنده شدن بعد از مرگ پایان می‌یابند(۱۵: ۲۴، ۳۲ همچنان ۱۶: ۳۱ ). اما متاسفانه هیچ کس حرف‌های او را نشنید که او چه گفت. شنوندگان عیسی گیچ بودند و می‌گفتند، «رستاخیز» در کدام دنیا، آیا خدا همه کسانی را که در رستگاری مرده اند از ابراهیم، اسحاق، تا کسانیکه بعداً به شهادت رسیده اند در اخیر دنیا آنها را جسماً دوباره زنده خواهد کرد. البته مردم در مورد بازگشت از مرگ انبیایی مثل الیاس و یوحنای تعمید دهند نیز صحبت می‌کردند. ممکن است که آنها فکر می‌کردند که این انبیا در جسم و روح اصلی خود بازگشت می‌کنند و مثل گذشته به نبوت خود ادامه می‌دهند. آنها می‌گفتند اما خود  «رستاخیز»‌ یک واقعهٔ بسیار بزرگ خواهد بود. آن‌ها فکر می‌کردند رستاخیز بعد از آخرین درد و رنج کشیدن اسرائیل، صورت خواهد گرفت و به همه مردم خدا، روح جدید و جسم جدید داده می‌شد.

 شاگردان عیسی هم در اولین صبح رستاخیز او حیرت زده و متعجب شدند، چون ما اکنون این واقعات را می‌خوانیم تعجب نمی کنیم. این صرف کمبود ایمان نبود که مانع درک کردن آنها می‌شد با وجودیکه عیسی در جلیل در مورد زنده شدن دوبارهٔ خود به آنها گفته بود. چون هیچ کس حتی فکر آن را هم نمی کرد و آن را در خواب هم ندیده بودند که یک شخص مشخص کشته شود و بعداً دوباره در یک جسم جدید و زنده از آن طرف قبر برخاسته زنده شود. این چیزی بود که در تمام دنیا هرگز صورت نگرفته بود.

زنانیکه صبح روز یک شنبه به سر قبر رفتند آنها هم این چیز را گمان نمی کردند. آنها به این فکر به سر قبر نرفتند که با خود فکر کرده باشند، خوب ما مساله جات را برای احتیاط با خود می‌بریم چون او مرده است، اما امیدوار هستیم که او از مرگ زنده شده باشد. آنها به اندازهٔ‌ کافی می‌فامیدند که شخص مرده، مرده باقی می‌ماند. یازده رسول(بدون یهودا) هم این چیز را توقع نداشتند. لوقا این قصه را که به نسل‌های بعدی انتقال می‌دهد نمی گوید، وقتیکه زنان از قبر برگشتند و چشم دید خود را به یازده رسول بیان کردند لازم بود آنها فوراً آن را باور می‌کردند، تا به این ترتیب کلیسای جوان در راه خدا زود تر رشد می‌کرد. چون رسولان روایت زنان را یک خیال پردازی محض فکر کردند. ممکن است رسولان فکر کرده باشند که این چند زن که کم خوابی و غم و غصه آنها را دیوانه ساخته است از آنها نباید توقع داشت که گپ‌های آن‌ها را باور کرد.

هیچ کدام اناجیل دیگر به اندازهٔ‌ لوقا حقیقت رستاخیز عیسی را به تفصیل بیان نکرده است. تمام این فصل یک نمونهٔ بزرگ دیگر از به تصویر کشی‌های لوقا است که آنها را با صحنه‌های طولانی وسطی انجیل لوقا ارتباط داده است. (در راه عموآس ۲۴: ۱۳ ـ ۳۵) اما در اطراف آن قصه‌های زنان و یازده شاگرد گذاشته شده است. این آیات سولاتی را در مورد واقعاتی ایجاد می‌کند که به ندرت واقع می‌شوند. آیا این واقعات چه هستند؟ صرف قصهٔ وسطی انجیل لوقا می‌توانند قدم به قدم به این سولات به ما جواب بدهند. چون لوقا تشویش داشت ما چیز‌های را که ما می‌شنویم خوب درک نکنیم و لازم بود که آن‌ها را به خوبی درک کنیم. صرف در این صورت است که ما به حیث خوانندهٔ داستان می‌توانیم که عیسی برخاسته از مرگ را روبرو ملاقات کنیم و او را بشناسیم که او کی است.

وقتیکه به این موضوعات دقت می‌کنیم صبح اولین عید قیام یک صبح حیرت انگیز، قابل تعجب، ترس آور و گیچ کننده بود. این کاملاً درست است که عیسی گفته بود به این قسم یک چیز واقع خواهد شد و چیزیکه او گفته بود حقیقتاً واقع شد. اما تا هنوز ما دقیقاً نمی دانیم که این کار و یا این عملیه چطور صورت گرفت و آنها به چه معنی هستند و بعداً چه واقع خواهد شد. با تاسف باید گفت چیزیکه اکنون در وقت تجلیل عید پاک در جریان می‌باشد آن چیزیکه در رستاخیز عیسی رخ داده است دیده نمی شود. رستاخیز همیشه قابل حیرت بوده است، حتی وقتیکه ما اکنون بدور هم جمع شده آن را تجلیل می‌کنیم. خدا می‌تواند کار‌های فوق العاده را در زندگی بوجود بیاورد که ما هرگز آن نه تنها تصور نکرده ایم بلکه در خواب هم ندیده ایم.

در این شک وجود ندارد که رستاخیز خود ما که دقیقتاً مثل رستاخیز عیسی نخواهد بود و به شکل خودش انجام خواهد یافت برای ما زیادتر قابل تعجب و حیرت خواهد بود. انجیل از شروع برای ما خبر خوش بود، چون جرات کرد چیز‌های را به ما بیان کند که ما آن را گمان نمی کردیم، باور نمی کردیم و حتی درک نمی کردیم. آیا ما توقع داریم که انجیل چیزی‌های عجیب را برای ما آشکار کند که ما بعضی اوقات برای خود تصور کرده ایم؟



Book Table of Contents

 Luke 22: 1 – 23 the Last Supper

 Chapter 1

 Luke 1:1-4 - Prologue

 Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold

 Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold

 Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song

 Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song

 Chapter 2

 Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus

 Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple

 Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple

 Chapter 3

 Luke 3:1-9 John the Baptist

 Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way

 Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus

 Chapter 4

 Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness

 Chapter 5

 Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish

 Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper

 Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof

 Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation

 Chapter6

 Luke 6: 1 – 11 Sabbath Day

 Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples

 Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies

 Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience

 Chapter 7

 Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant

 Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son

 Luke 7: 18-38 the Promised Person

 Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt

 Chapter 8

 Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds

 Luke 8:16-25 Lights and Storm

 Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac

 Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl

 Chapter 9

 Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment

 Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God

 Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud

 Luke 9: 46 – 62Journey

 Chapter10

 Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors

 Luke 10: 17 – 24 Return From Mission

 Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan

 Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters

 Chapter11

 Chapter 11:1-13 How Should We Pray?

 Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils

 Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle

 Luke 11: 42-54 Sharia Teachers

 Chapter12

 Luke12: 1 –12Hypocrisy

 Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich

 Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant

 Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times

 Chapter13

 Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree

 Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath

 Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door

 Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem

 Chapter14

 Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 14: 1 – 11 the Pharisee

 Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet

 Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship

 Chapter15

 Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin

 Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son

 Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son

 Chapter16

 Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager

 Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship

 Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus

 Chapter17

 Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience

 Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed

 Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom

 Chapter18

 Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge

 Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children

 Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar

 Chapter19

 Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus

  Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money

 Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry

 Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple

 Chapter20

 Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority

 Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants

 Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar

 Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection

 Chapter21

 Luke 21: 5 – 19 Sign of End

 Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted

 Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man

 Chapter22

 Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial

 Luke 22: 1 – 23The Last Supper

 Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested

 Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus

 Chapter23

 Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod

 Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds

 Luke 23: 27 – 43The Crucifixion

 Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus

 Chapter24

 Luke 24: 1 – 12 the Resurrection

 Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus

 Luke 24: 28 – 35 Jesus Revealed at Emmaus

 Luke 24: 36 – 53 Jesus Promise and Ascension