لوقا برای همه

فصل سیزدهم

لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

عیسی به سفر خود در شهرها و دهات ادامه داد و در حالی که بسوی اورشلیم می رفت به مردم تعلیم می داد. شخصی از او پرسید: «ای آقا، آیا فقط عدۀ کمی نجات می یابند؟» عیسی به ایشان گفت: «سخت بکوشید تا خود را به داخل دروازۀ تنگ برسانید و بدانید که عدۀ بسیاری برای ورود کوشش خواهند کرد ولی توفیق نخواهند یافت. بعد از آن که صاحب خانه برخیزد و در را قفل کند شما خود را بیرون خواهید دید و در آن موقع در را می کوبید و می گویید: «ای آقا، اجازه بفرما به داخل بیائیم.» اما جواب او فقط این خواهد بود: «من نمی دانم شما از کجا آمده اید.» بعد شما خواهید گفت: «ما با تو سر یک دسترخوان خوردیم و نوشیدیم و تو در کوچه های ما تعلیم می دادی.» اما او باز به شما خواهد گفت: «نمی دانم شما از کجا آمده اید. ای بدکاران همه از پیش چشم من دور شوید.» در آن زمان شما که ابراهیم و اسحاق و یعقوب و تمام پیامبران را در پادشاهی خدا می بینید در حالی که خود تان محروم هستید، چقدر گریه خواهید کرد و دندان بر دندان خواهید فشرد. مردم از مشرق و مغرب و شمال و جنوب خواهند آمد و در پادشاهی خدا بر سر دسترخوان خواهند نشست. بلی، آنها که اکنون آخرین هستند، اولین و آنها که اکنون اولین هستند، آخرین خواهند بود.»
لوقا ۱۳: ۲۲-۳۰

من (نویسنده) دو ساعت در می‌دان هوایی برای پرواز بعدی که باید به آن پرواز می‌کردم نشسته انتظار کشیدم. از انگلستان به نیویارک رسیده بودم و می‌خواستم به واشنگتن به وقت پرواز کنم و یک شب در جاییکه برایم آماده شده بود استراحت کنم. بالاخره طیارهٔ کوچک به می‌دان هوایی نشست کرد. چوکی که در تکت برایم ریزرف شده بود می‌دانستم که در دهن دروازه است، من انتظار کشیدم تا دیگران داخل طیاره شوند تا من در آخر داخل طیاره شوم.

بعد از داخل شدن دیگران وقتیکه من به دهن دروازه رسیدم، در حالیکه وحشت کردم دروازه بر رویم بسته شد. شخص مسئول پرواز مکرراِ معذرت خواهی کرده گفت که من از این قسمت وظیفه ام نفرت دارم اما به غیر از این چارهٔ دیگر ندارد. آن شخص برایم گفت نظر به بعضی دلایل غیر مشخص ما اجازه داریم که به یک تعداد معین مسافرین اجازه داخل شدن به طیاره و پرواز کردن را بدهیم و متاسفانه آن تعداد پوره شده است. من تکت خود را به او نشان دادم که چند دقیقه قبل خودش تصدیق و مهر کرده بود. اما او برایم گفت:‌«می دانم که شما چه احساس دارید، اما متاسفانه کاری کرده نمی توانم. بسیار معذرت می‌خواهم.»

او ممکن است قلباً معذرت خواسته باشد، اما من خشمگین شدم و آنقدر خسته بودم که توان اعتراض کردن علاوه گی را هم نداشتم. بعداً یک نامهٔ اعتراض آمیز به شرکت هوایی نوشتم و بعد از مدتی آنها یک جایزهٔ صد دالری را برایم فرستادند که از آن در پرواز‌های بعدی ام در طول چند ماه آینده استفاده کنم. در آن شب نمی دانم چه ساعتی به خواب رفتم، اما با گرفتن درس از این تجربه با خود فیصله کردم که بعد از این وقتیکه در طیاره‌های کوچک پرواز می‌کنم هرگز در اخیر قطار ایستاده نشوم.

هوشدار‌های عیسی هم در این قسمت مثل مسئولین پرواز در آن شب که پیشتر ذکر کردم تا حدی بدون دلایل هستند. اگر شما تکت تصدیق شده با سیت ریزرف شده در دست دارید بدون در نظر داشت اینکه در کدام قسمت قطار ایستاده هستید باید به شما اجازه داده شود که داخل شوید. این هم تقریباً غیر عادلانه به نظر می‌رسد که صاحب خانه تا یک اندازه به مردم اجازه دهد که داخل شوند و بعد به روی دیگران دروازه را ببندد و به آنها اعتراض کند که آنها را نمی شناسد. اما اگر تمام تعلیم عیسی را که تا اینجا لوقا به ما ذکر کرده است در نظر بگیریم برای ما واضح می‌شوند که این هوشدار‌ها ضروری بودند.

 سوالیکه چه تعداد نجات خواهند یافت ما را سوال در مورد نجات نهایی و آخرین روبرو می‌سازد. جالب است که عیسی به این سوال بصورت مستقیم جواب نمی دهد. او احصایه و ارقام ارائه نمی کند که باعث قناعت ذهن ذکاوت منشانه انسان گردد. چیزیکه ارائه می‌کند هوشدار سخت و شدید است. اما آن هم به خاطر اینکه در راه سفر به اورشلیم است تا «نجات یابد» نیست و نه هم به خاطر مقصد آخرین و بعد از مرگ است، بلکه به خاطر بحران‌ها عاجل و فوری است که اکنون تمام اسرائیل به حیث یک قوم زیر فشار آن قرار دارد.

اخطار‌های او در این نشست هم مناسب و هم ضروری هستند. وقتیکه عیسی به خدمت خود ادامه می‌دهد او دروازهٔ ملکوت خدا را باز می‌کند و مردم را تشویق می‌کند که در آن داخل شوند. دروازه بسیار وسیع و کلان نیست، به تعهد و قوت هر شخص ضرورت است که در آن داخل شود و هیچ کس نمی تواند در بیر و بار و بصورت تصادفی و از روی چانس در آن داخل شود. یک روز بسیار زود نه سال‌ها بعد از آن روز دروازه بسته خواهد شد و آن وقت بسیار دیر خواهد بود. خدا به اسرائیل از طریق کار عیسی این چانس آخرین را به آنها داد و عیسی آخرین پیام رسانی بود که این پیام را به آنها می‌رساند. شاگردان عیسی نیز در اعمال رسولان (اعمال۲:‌۴۰) مردم را تشویق کرده گفتند«خود را از این اشخاص نادرست جدا کنید» تا بنام عیسی نجات بابید، کسانیکه آن را رد می‌کنند خود شان قضاوت خدا را «مثل این اشخاص نادرست» بر خود نازل می‌سازند.

کسانیکه انتظار بکشند تا ببیند بلاخره چه واقع خوهد شد و بعداً ادعا کنند که گویا همسفران عیسی هستند و همه چیز برایشان درست خواهد بود، و هم به کسانیکه از این چانس داده شده استفاده نکنند به آنها هیچ وعدهٔ داده نشده است.

وعده‌ها و هوشدار‌های عیسی این است که هرکس از همسفران او که علاقمند مبارزه هستند، غیر یهودیان از شرق و غرب، شمال و جنوب که قرن‌ها ستم آنها را شکستانده و خسته ساخته است در قدم اول آنها در ملکوت خدا راه خواهند یافت. در کار عجیب فیض خدا، بعضی‌ها برای نقش‌های خاص انتخاب شده اند، به هیچ کس افتخارات اتومات و بصورت فوق العاده وعده نشده است، به این معنی کسانی که اول هستند آخر و برعکس آن خواهند شد.

ما باید در مورد استفاده کردن از این قسمت و بکار بردن آن مستقیماً در مورد سوال بزرگتر یعنی نجات ابدی محتاط باشیم. هوشدار‌های عاجل عیسی به همسفرانش به شرایط خاص و عاجلی که به آنها روبرو بودند ارتباط دارد. لازم است ما نیز به اندازهٔ مساوی که گویا فکر کنیم این قسم سوالات به ما ربط نمی گیرند برحضر باشیم. در غیر آن تمام زندگی انسانی مثل یک بازی به نظر می‌رسد، در غیر آن ما در انتخاب اولیت‌های روحانی و اخلاقی خود دچار اشتباه می‌شویم. در این صورت همه ای عهد جدید ما را به راه اشتباهی بسیار خراب به پیش خواهد برد و ما از پیش روی دروازهٔ باز ملکوت خدا عبور کرده به آن داخل نخواهیم شد. شاید وقتیکه بسیار دیر شده باشد، در آن وقت ما به اشتباه خود متوجه شویم.


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی