لوقا برای همه

فصل دوازدهم

لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

من آمده ام تا بر روی زمین آتشی روشن کنم و ای کاش زودتر از این روشن می شد. من تعمیدی در پیش دارم که باید اجرا شود و تا زمان انجام آن چقدر زیر فشار هستم! آیا گمان می کنید من آمده ام تا صلح بر روی زمین برقرار کنم؟ نخیر، اینطور نیست! بدانید که من آمده ام تا تفرقه بیاندازم، زیرا از این پس بین پنج نفر اعضای یک خانواده تفرقه خواهد افتاد، سه نفر مخالف دو نفر و دو نفر مخالف سه نفر خواهند بود: پدر مخالف پسر و پسر مخالف پدر، مادر مخالف دختر و دختر مخالف مادر، خشو مخالف عروس و عروس مخالف خشو.» همچنین به مردم فرمود: «شما وقتی می بینید که ابر ها از مغرب نمودار می شوند فوراً می گوئید: «باران می بارد» و باران هم می بارد. وقتی باد از جانب جنوب می آید می گوئید: «گرمای شدیدی خواهد شد» و همینطور می شود. ای منافقان! شما که می توانید به ظواهر زمین و آسمان نگاه کنید و حالت آن را پیش بینی کنید چگونه از درک معنی این روزگار عاجزید؟ چرا نمی توانید راه راست را برای خود تشخیص دهید؟ اگر کسی برضد تو دعوی کند و تو را به محکمه بکشاند کوشش کن هنگامی که هنوز در راه هستی با او صلح نمایی و اگر نه او تو را پیش قاضی می برد و قاضی تو را به دست عسکر می دهد و عسکر تو را به زندان می اندازد. بدان که تا پول آخر را ندهی بیرون نخواهی آمد.»
لوقا ۱۲: ۴۹-۵۹

هنرمند شهیر موسیقی، «لودویگ بیتهوفن» بعضی اوقات در وقت نواختن موسیقی در سالون‌های بزرگ که اکثراً اشخاص برجسته شنوندگان او بودند از زیرکی‌های مخصوص کار می‌گرفت. خصوصاً وقتیکه او متوجه می‌شد که این اشخاص برجسته به شنیدن موسیقی اش چندان توجه جدی نشان نمی دادند. بیتهوفن اول توسط پیانو یک پارچه آرام موسیقی را می‌نواخت که شنوندگانش را به غرق شدن در دنیایی آرام، زیبا و بدون درد سر آنقدر فرو می‌برد که نزدیک می‌شد آنها به خواب بروند. در این لحظه او نواختن این پارچه ای موسیقی را آهسته آهسته پایین برده وقتیکه نزدیک به خاموش شدن می‌شد، دفعتاً به سرعت و به فشار انگشتان خود بر روی پرده‌های پیانو شدت می‌بخشید و با لبخد به آرکستر خود با یک ضربه آن را خاموش می‌کرد.

اگرچه این قسم حرکت «بیتهوفن» تا حدی غیر مودبانه بود، اما در بسیاری ساخته‌های موسیقی «بیتهوفن» کم می‌شنویم که او به طریقه‌های غیر مودبانه به شنوندگان خود بگوید که دنیا با وجود داشتن زیبایی‌ها، غم انگیز و پر از درد و رنج نیز است. اما مهیا کردن زمینهٔ عبور از این مسیر به طریقی که بتواند از درون رنج، خوشی را بوجود آورد  نه تنها کار آسان نیست بلکه واقعاً کار فوق العاده و بیاد مادنی نیز است. «بیتهوفن» این حالت را در زندگی شخصی خود نیز تجربه کرده بود. بعد از صدای بلند موسیقی که دفعتاً خاموش می‌شد و شنوندگان را که در خواب و خیال‌های شیرین غرق شده بودند شوکه می‌کرد، یک تصویر بسیار خوب است برای چیزیکه عیسی مسیح خواسته است که در اخیر فصل ۱۲ لوقا برای ما بیان کند.

 ما در قسمت‌های گذشته دیدیم که بحران‌ها روز به روز نزدیک می‌شدند. هر قدر که بحران‌ها نزدیک می‌شدند به همان اندازه وفاداری مطلق شاگردان و پیروانش را به عیسی نیز به چالش می‌کشید. چیزی را که اکنون ما به حیث انجیل می‌شناسیم در آن زمان آن‌ها همه چیز‌های بودند که به عیسی مسیح وابسته بودند و به او ارتباط پیدا می‌کردند. شهزادهٔ صلح و سلامتی! آه. متاسفانه طوری به نظر می‌رسید که عیسی مسیح می‌گفت: «نه خیر، من شهزادهٔ اختلافات» هستم. آیا این نام برای او در آن وقت مناسب به نظر نمی رسید؟ وقتیکه پیام او داخل یک خانواده می‌شد در آن خانواده صلحی که بین خود داشتند از بین می‌رفت چون آن‌ها به اساس پیام عیسی مسیح تقسیم شده در برابر هم قرار می‌گرفتند. عیناً مثلیکه انبیا در گذشته‌ها گفته بودند. می‌کای نبی در فصل ۷ آیت شش در مورد بوجود آمدن جنجال‌ها بین پدران و پسران، مادران و دختران وغیره اخطار داده می‌گوید که یگانه راه برای عبور از این حالت از طریق اعتماد کردن کامل به خدا امکان پذیر است و بس.

 عیسی مسیح می‌دید که بحران‌ها نزدیک می‌شوند، بحران‌های که خصوصیت مرکزی آن را ایمان داشتن به خود او تشکیل می‌داد. اما عیسی مسیح با دیدن اینکه حتی تعداد محدود همکاران و شاگردانی که داشت آن‌ها هم مفهوم اصلی پیام او را درک نمی کنند او را شگفت زده کرده امید او را به چالش می‌کشید. شاگردان عیسی مسیح بسیار خوب می‌توانستند اوضاع جوی منطقهٔ خود را پیشگویی کنند. مثلاً وقتیکه می‌دیدند ابرها بر سر مدیترانه تشکیل شده است، می‌گفتند باران می‌بارد و با وزیدن باد‌های خشک، گرم و خاک آلود می‌فهمیدند که هوا حتماً مرطوب می‌شود. پس چرا چیز‌های را که در اطراف شان بوقوع می‌پیوستند، آنها را نمی توانستند به درستی ببینند؟ مثلاً  آنها از استعمار رومی‌ها گرفته تا رژیم ستمگر هیرود، از کاهنان اعظم متکبر و ثروتمند در اورشلیم گرفته تا نقشه‌های غلط فریسی‌ها را نمی دیدند. آن‌ها نمی دیدند که در بین همهٔ آن‌ها یک پیامبر جوان یک نجات دهنده ظهور کرده است که ملکوت خدا را اعلام می‌کند، مریضان را شفا می‌بخشد، چرا عواقب همهٔ این چیز‌ها را نمی توانستند به درستی درک کنند؟ چرا آنها نمی توانستند با هم یکجا شده تشخیص دهند، آن دورانی که در تمام طول تاریخ، اسرائیل برای رسیدن آن انتظار کشیده است آن دوران اکنون رسیده است؟ آن‌ها چرا نمی توانستند ببینند که بحران‌های شدید تر هنوز هم در حال رسیدن هستند؟

 اگر آنها می‌توانستند این شرایط را درک کنند، این درک آن‌ها برای شان امکانی را بوجود می‌آورد، در مدت زمانی که هنوز در اختیار داشتند درست عمل کنند. قسمت آخر این فصل انجیل لوقا برای مشوره دادن به کسانی نوشته نشده است که به محکومیت آخرین خدا روبرو هستند. با در نظر داشت ضرب المثل‌های زیادیکه در لوقا وجود دارند، تا حدی زیاد فکر می‌شود که این فصل به بحران‌های مربوط است که در آن وقت بر ذهن عیسی مسیح سایه افگنده بودند. مثلاً  بغاوت اسرائیل در برابر پلان خدا که اسرائیل باید نور در تمام دنیا می‌بود. پیام عیسی مسیح می‌توانست به حیث اغتشاش کردن در برابر روم تعبیر شود. هر لحظه امکان این تاپه خوردن بر عیسی مسیح وجود داشت. این تاپه خوردن می‌توانست زمینه را برای اقامهٔ دعوا بر علیه عیسی مسیح از طرف بعضی مامورین رسمی روم را مساعت بسازد. به اساس این اقامهٔ دعوا آن‌ها می‌توانستند که عیسی مسیح را به اتهام برپا کردن فتنه و اغتشاش به محکمه بکشانند. در حقیقت اسرائیل با خراب شدن کامل روبرو بود، باید بصورت عاجل برای جلوگیری از آن چارهٔ سنجیده می‌شد تا صلح و آرامش را بوجود می‌آورد. اخطار‌های عیسی مسیح در این مورد بسیار شدت اختیار کردند. این اخطار‌های عیسی مسیح در سال ۷۰ می‌لادی به حقیقت پیوستند و رومی‌ها با محاکم، قاضی‌ها و مامورین رسمی خود داخل شدند و اسرائیل آخرین چیزی‌های را که داشتند آن را هم از دست دادند.

 در طول فصل ۱۲ عیسی مسیح با اخطار‌ها پیش می‌رود و تا آخر فصل آن را ادامه می‌دهد. سوال بوجود می‌آید، آیا این اخطار‌ها برای مردم امروز نیز سر می‌خورند در حالیکه این موضوعات دو هزار سال پیش واقع شده اند؟

 یک قسمت جواب می‌تواند این باشد، با وجودیکه ما بحران‌های که اسرائیل در زمان عیسی مسیح به آن روبرو بود آن‌ها را می‌دانیم، اما، ما از درک کردن اینکه عیسی در مورد مرگ خود که در اورشلیم به آن روبرو بود و هم لوقا بحیث گویندهٔ آن که آنها در این مورد چه چیز درذهن خود داشتند، در حقیقت ما از درک آن عاجز هستیم. این موضوع تا حدی در فصل آینده واضح خواهد شد. اما این موضوع پهلو‌های دیگر نیز دارد.

به جواب سوال پیشتر باید گفت، کلیسا از همان ابتدا این فصل را به حیث اخطار‌ها خوانده و در نظر گرفته است. در هر زمان و هر نسل ایمانداران به عیسی مسیح با در نظر داشت علایم و نشانه‌های که در زمان خود شان در جنبش‌های بزرگ مردم، دولت‌ها و سیاست کشور‌های شان که دیده اند، مطابق به آن در برابر آن‌ها عکس العمل نشان داده اند. اگر ملکوت خدا همانطوریکه در آسمان است در زمین نیز پیاده شود، قسمتی از نقش نبوتی کلیسا می‌تواند این واقعات زمینی را درک کرده مطابق به آن با پیام آسمانی عیسی مسیح عکس العمل نشان بدهد. اگر ما هم مثل عیسی می‌بینیم که  باید جدایی بوجود بیاوریم، باید آن را انجام دهیم در غیر آن ما خود را در بحران‌ها گرفتار می‌سازیم. آیا بغیر از این ما در این مورد چه انتظار داشته باشیم؟

 بصورت خاص زمانی خواهد آمد که واعظین و معلمین مسیحی مثل «بیتهوفن» خواهند دید که شنوندگان شان در چوکی‌های شان لم داده بسیار آرامش طلب شده اند، باید آن‌ها را با صدای بلند از خواب بیدار کنند. بعضی اوقات در جلسات عبادتی در کلیسا ضرورت می‌افتد که قسمت‌های از کلام خدا خوانده شود که موضوعات قضاوت خدا و اخطار‌ها در آن کم باشد. اما بعضی اوقات ضرورت می‌افتد که مثل عیسی ما نیز مردم را در جلسات با یک اخطار از خواب بیدار کنیم. باید بگوییم که در کلام خدا در کتاب مقدس برای کسانیکه در جریان خدمت خواب شان می‌برد اخطار‌های زیادی وجود دارد.


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی