لوقا برای همه

فصل بیستم

لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

یک روز وقتی عیسی مردم را در خانۀ خدا درس می داد و خبر خوش را به آنها می رساند، سران کاهنان و علمای شریعت با بزرگان یهود، پیش او آمدند و گفتند: «به ما بگو به کدام صلاحیت این کارها را می‌کنی؟ کی به تو این صلاحیت را داده است؟» عیسی به آنها جواب داد: «من هم از شما سوالی دارم، به من بگویید آیا تعمید یحیی از جانب خدا بود یا از جانب انسان؟» آنها با یکدیگر مشوره کردند که: «اگر بگوییم از جانب خدا بود، او خواهد گفت چرا به او ایمان نیاوردید؟ و اگر بگوییم از جانب انسان بود، همۀ مردم ما را سنگسار خواهند کرد، چون باور دارند که یحیی یک پیامبر بود.» پس گفتند: «ما نمیدانیم از کجا بود.» عیسی به آنها گفت: «من هم به شما نمی گویم که با کدام صلاحیت این کارها را می کنم.»
لوقا ۲۰: ۱-۸

در این روز‌ها در انگلستان روی این بحث می‌شود که آیا یک عسکر در جریان رسم گذشت چقدر به صدای بلند فریاد بزند. اردو یا دنیای نظامی مشتاق این است که عساکر را به شکلی تربیه کنند تا در برابر شنیدن صدای بلند آماده باشند. زیرا آمرین آنها به زودی در جریان وظیفه به آنها از فاصلهٔ نزدیک به صدای بسیار بلند امر خواهند کرد. اخبار‌ها بصورت طبیعی فکر می‌کنند که این موضوع مسخره است. امر باید آنقدر بلند باشد که شنیده شود نه اضافه تر از آن. در میدان جنگ به پس پس گپ زده می‌شود نه به صدای بلند و فریاد زدن.

از طرف دیگر صاحب منصبان پایان رتبه از بالا رتبه‌های شان اوامر دریافت می‌کنند و این آمرین معمولاً با فریاد زدن به آنها امر نمی دهند. هر قدر که سلسله مراتب بالا تر و بلند تر می‌رود به همان اندازه اوامر زیاد تر بدون سر و صدا صادر می‌شوند. صاحب منصبی که قوماندان عمومی است به صورت ساده اوامر خود را به شکل نوشته صادر می‌کند، و یا به صدای آرام زیر دستان خود را هدایت می‌دهد. اما وقتیکه یک شخص به میدان رسم گذشت و یا قاغوش‌های عساکر داخل می‌شود، بسیار خوب است که بداند کسیکه به صدای بلند تر امر می‌دهد به معنی این است که او مهمترین شخص است.

ممکن است که ما در این قسمت انجیل قصهٔ یحیی تعمید را فراموش کرده باشیم، اما لوقا آنرا فراموش نکرده است، چون عیسی آن را فراموش نکرده است. وقتیکه عیسی به اورشلیم آمد و تاجران را با صدای بلند از معبد بیرون کشید، او به شکلی این عمل را انجام داد که گویا او صاحب صلاحیت و مسئول آن جا است. در حالیکه در آن وقت تشکیلات اداری مخروطی شکل در معبد وجود داشت. یعنی گارد معبد در قاعدهٔ این مخروط و رئیس کاهنان در نوک و یا بالای آن قرار داشت. اما کاهن اعظم خودش نسبت به همه بلند ترین مقام را داشت. آیا وقتیکه عیسی داخل معبد شده و هر چیز را این طرف و آن طرف انداخت خود را چه فکر کرد؟ این سوال، یک سوال طبیعی بود که باید پرسیده می‌شد.

اما جواب عیسی که آنها را متعجب ساخت، به هیچ صورت طبیعی به نظر نمی رسید. آیا عیسی با طرح کردن موضوع یحیی تعمید دهنده می‌خواست چه کند؟ آیا عیسی می‌خواست با طرح این سوال آنها را در نظر مردم احمق و نادان جلوه دهد؟ به هیچ صورت مقصد عیسی این نبود. دلیلی که عیسی از آنها سوال کرد به خاطری بود صلاحیت که او بر معبد داشت دقیقاً صلاحیت شاهانه، صلاحیت مسیحایی بود که در دوران یحیی تعمید دهنده با کبوتر و صدای از آسمان در حضور مردم تصدیق شده بود. اگر یحیی تعمید دهنده نبی حقیقی بود، پس عیسی هم مسیحیایی حقیقی با داشتن صلاحیت بر معبد بود، چون بعد از بر آمدن از آب با صدای آسمانی تائید شد. پس اگر یحیی تعمید دهنده نبی حقیقی نبود و صرف یک خیال پرداز خطرناک بود و مردم را به طرف گمراهی سوق می‌داد، در این صورت عیسی هم در مسیر غلط عمل می‌کرد. (اگرچه مسئولین این قسم فکر می‌کردند، اما نمی توانستند از ترس مردم آن را به زبان بیان کنند.) دلیلی که لوقا چرا یحیی تعمید دهنده را در فصل‌های اول بسیار اهمیت داد در این جا آن را توضیح می‌دهد.

 مسئولین پیش از اینکه مردم زیاد تر بفهمند که جای مسئولین گذشتهٔ معبد را اختیار دار جدید گرفته است از این موضوع خاموشانه خود را در کوچهٔ حسن چپ زدند و رفتند. بسیار مهم است که لوقا در نوشته‌های خود همیشه با نیم نگاه به حکمرایان رومی نظر داشته است. برای لوقا عیسی خداوند تمام دنیا است، که قبل از آن قیصر روم بوت‌های او را با ترس و لرز به پای خود کرده بود. آیا آنقدر که عیسی خداوند و اختیار دار معبد بود اختیار دار همه چیزیکه در صلاحیت کاهن اعظم وجود داشت نیز بود؟ بلند ترین صدا را در اورشلیم کاهن اعظم با مقام و شورایش داشت. او به والی رومی دسترسی داشت، به خاطر داشتن صلاحیت سیاسی مقام و منزلت تشریفاتی نیز داشت. اما اکنون این مقام، منزلت و صلاحیت که در اورشلیم صدای بلند داشت، توسط شخصی به چالش کشیده شد که نسبت به او بسیار به آرامی گپ می‌زد. او کسی بود که به اساس نبوت‌ها و با داشتن صلاحیت شاهانه آمده بود تا رژیم کهنه را به چالش کشیده، سیستم جدید را معرفی کند. از همین اکنون تا وقتیکه عیسی به صلیب کشیده شد نقش قیصر در آن وجود داشت و کاهن اعظم با قیصر یکجا صدای خود را بلند می‌کرد. عیسی تا وقتیکه پذیرفته می‌شد، صلاحیت خود را به حیث با قدرت ترین صلاحیت برای نجات و محبت شفا بخش بکار می‌برد.

امروز که ما و شما در خارج از صلاحیت قیصر و کاهن اعظم زندگی می‌کنیم، صلاحیت عیسی را یک چیز مغلق فکر کنیم. البته ما به حیث مسیحیان او را به حیث اختیار دار و صاحب صلاحیت زندگی خود، افکار خود و اعمال خود می‌بپذیریم. از این رو اگر صدای او به آواز بلند یا خاموشانه به گوش ما می‌رسد زیر صلاحیت او زندگی کنیم. اگر عیسی خداوند و صاحب اختیار دنیا است، مثلیکه لوقا دقیقاً به این باور بود، به ما وظیفه داده شده است این خداوندی و صلاحیت او در تمام دنیا شناخته شود. به این منظور لازم نیست که ما حتماً و در هر جا میز‌ها را چپه کرده مردم را از یک ساختمان برانیم. بلکه قبل از عملی کردن ماموریت ما از خود سوال کنیم، آیا برای ما چه عمل مناسب است که نشان دهیم، عیسی واقعاً و حقیقتاً صلاحیت آسمان و زمین را دارد؟


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی