یک قصه مشهور در مورد شخصی وجود دارد که او کتابی زیر این عنوان نوشت «فروتنی و من چطور فروتن شدم» در حالیکه این عنوان خودش در درون خود متناقض بود عیناً مثلیکه اسم سامری نیکو در دوران عیسی متناقض بود. یکی از تضادهای که در فروتنی وجود دارد این است، فروتنی بر خلاف عادتهای دیگر، کسانی که ادعای داشتن آن را میکنند بسیار کم آن را واقعاً خود شان انجام میدهند. همه ای نکتههای کوتاهی را که لوقا در این جا جمع آوری کرده است به یک موضوع ارتباط دارند. آنها همه به فروتنی حقیقی اشاره میکنند که یک پیروی عیسی باید آن را بیاموزد. طوری معلوم میشود حد اقل این یک نقطهٔ وصل است که ارزش آن را دارد که زیاد تر روی آن صحبت شود.
به اخطاری دقت کنید که مردم یک دیگر خود را به طریقههای مختلف فریب داده به دام میاندازند. این قسمت به دو فصل گذشته هم در ارتباط است. منظور از کوچکان اشخاص رانده شده هستند که عیسی از آنها برای داخل شدن به ملکوتی که ادعا میکرد برای برقراری آن آمده است نآاستقبال میکرد، در حالیکه فریسیان و دیگران مانع داخل شدن آنها میشدند. اما در حقیقت اصل موضوع وسیع تر از آن بود. زیرا پیش از پیروزی آخرین خدا دنیا در حالتی که قرار داشت که برای آن وقت بسیار کم و محدود مانده بود، لازم بود که ایمان به تکرار به شکلی مورد آزمایش قرار میگرفت که بعضی اوقات حتی بالا تر از تحمل میگردید. به غیر از آن راه دیگر وجود نداشت که از رسیدن به این حالت جلوگیری میشد. اما این نباید برای هیچ کس دلیلی میگردید که دیگران را مورد آزمایش قرار دهد. یکی از جزا دادنهای بسیار سمبولیک که عیسی در انجیل به آن اخطار داده است، از سنگ آسیاب طوق گردن ساختن است. در این جزا سر شخص که از سوراخ آن بیرون کشیده شده است، با این طوق گردن سنگ آسیاب به قعر دریا انداخته غرق میشود. این جزا برای شخصی بیان شده است که او از اعتماد کردن یک شخص به او سوی استفاده کرده باعث وسوسه و تضعیف ایمان او میشود.
رهبران مسیحی ضرورت داردند که همیشه این اخطار را در ذهن خود داشته باشند. اگر رفتار و گفتار یک رهبر مسیحی به شکلی باشد که پیروانش در مورد او بگویند: آه، وقتیکه من به راه و روش این شخص که خود را نمایندهٔ خدا میداند میبینم، تا این وقت هرچه که کرده ام صرف ضایع کردن وقت بوده است. آیا شما به حیث رهبر و یا خادم مسیحی چطور میتوانید که یک شخص را در این قسم حالت قرار بدهید؟ صرف با فروتنی و خدمت کردن بی ریا میتواند از این حالت جلوگیری کنید.
آیا در مورد به تکرار بخشیدن چطور؟ ما چطور میتوانیم که با بخشیدن خود را نسبت به طرف مقابل بلند تر احساس کنیم: ما با خود میگوییم، من با وجودیکه هیچ کار خراب نکرده ام، اما با وجود آن هم او را میبخشم. این کار مرا نسبت به او برتر میسازد. پس وقتیکه من از قرار گرفتن در این حالت احساس برتری یک بار و دو بار لذت میبرم، مغرور میشوم و احساس برتری در من زیاد شده میرود. وقتیکه غرور در من خوب رشد کرد، با خود میگوییم چرا من به طرف مقابل این حق را بدهم که او را ببخشم.
اما طرز دید عیسی در مورد بخشیدن با این نظر کاملاً مختلف است. وقتیکه شما یک شخص را بخشیدید، در حقیقت شما به او خدمت کرده خادم او شدید نه ارباب و بادار او. بخشیدن به تکرار یک شخص نباید در هر بار تکرار شدن سخت تر و سخت ساخته شود. به تکرار بخشیدن نباید صرف برای خفه ساختن قهر ما برای یک مدت باشد، مثلیکه یک شخص برای طولانی ساختن تنفس خود در زیر آب اولاً برای بیست ثانیه نفس خود را قید میکند و بعداً برای سی ثانیه و به این ترتیب زیاد ساخته میرود. اگر شما در برابر خطای شخصی دیگر این قسم بر خورد کنید در حقیقت شما مفهوم بخشیدن را درک نکرده اید. در حقیقت نکتهٔ اصلی این است، وقتیکه شما یک شخص را به تکرار میبخشید به خاطر این کار تان شما هیچ نمرهٔ کامیابی اخلاقی بدست نمی آورید. شما باید فروتن شوید، شما از این حالت نباید فایده بگیرید بلکه با سخاوتمندی بخشیدن از او استقبال کنید. مثلیکه خدا در قدم اول و عیسی به تکرار این موضوع را در جاهای مختلف بیان کرده است. در اصل، این جوهر اصلی فروتنی است. اگر در این مورد در شک هستید به فیض خدا مراجعه کنید.
البته تعجب آور نیست که شاگردان عیسی در آیت پنج تشخیص دادن که برای انجام دادن این کار از چیزی که آنها فکر میکردند به ایمان زیاد تر ضرورت دارند که باید داشته باشند. شما به ایمان بزرگ ضرورت ندارید بلکه شما به ایمان به خدای بزرگ ضرورت دارید. ایمان مثل کلکینی است که شما از طریق آن بعضی چیزها را میبینید. فرق نمی کند که این کلکین چقدر بلند و عریض باشد، بلکه به این مربوط است به خدایی که از طریق ایمان تان به او میبینید چه قسم است. اگر این خدا، خدای خالق است و خدایی است که از طریق عیسی و روح القدس کار میکند، در این صورت باریکترین کلکین مثل یک سوراخ هم میتواند به شما امکان دسترسی به قدرتی را بدهید که هرگز تصور آن را نکرده اید. البته این قدرت که شما بدست میآورید نباید از آن برای بر آورده ساختن هوا و هوس خود استفاده کنید. به مجردی که این کار را بکنید، شما خدای حقیقی را یک بار دیگر فراموش میکنید. در این صورت شما باز هم به فروتنی ضرورت دارید.
در اخیر هر کاری که ما انجام میدهیم حتی مشکل ترین کاریکه برای خدا انجام میدهیم نمی تواند حتی برای یک لحظ هم خدا را مقروض ما سازد. ما اکثراً میگویم: من چقدر کار سخت انجام دام، اکنون حتماً خداوند از من راضی شده باشد؟ من برای خدا چقدر زحمت کشیدم، همه پول و دار و ندار خود را در راه خدا دادم، آیا حتماً خدا از من راضی شده باشد؟ جواب به این سوال این است که همه کارهای که برای خدا انجام میدهیم باید برای حق شناسی او باشد، نه برای بدست آوردن چیزی از او. وقتیکه میگوییم، ما لیاقت بدست آوردن هیچ چیزی را از خدا نداریم، به این معنی نیست که ما خود را دوست نداریم و یا خود انکاری میکنیم. این صرف به این معنی است که ما باید همیشه یک حقیقت بزرگ را در ذهن خود زنده نگاه داریم. حقیقت بزرگ این است که ما هیچ وقت نمی توانیم خدا را مقروض خود سازیم.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی