آیا عیسی چه بود؟ وقتیکه یک شخص انجیل را میخواند این یکی از مشکل ترین سوالی است که برایش بوجود میآید. اما این قسمت میتواند قدری برای جواب به این سوال کمک کند.
مسیحیان اکثراً به بسیار آسانی درین مورد مرتکب اشتباه شده، فکر میکنند که عیسی با قدرت الاهی که داشت در زندگی دنیایی خود بدون اینکه به هیچ مشکلی روبرو شود و یا ضرورت به مبارزه کردن در برابر مشکلات کند، به پیش رفت. اما انجیل در این مورد تصویری کاملاً دیگری را برای ما نشان میدهد. مثلیکه در گذشته گفتیم، ما به بسیار به ساده گی اشتباه کرده عیسی را مثل یک سوپر من فکر کنیم.
طوری به نظر میرسد که این قسم طرز تفکر ممکن است توسط این قسمت تقویه شده باشد و یا هم امکان دارد که آغاز یافته باشد. عیسی در مورد این گپ زد که او شیطان را دیده است که مثل برق از آسمان سقوط کرد. عیسی به هفتاد نفر قدرت مقابله کردن با همه بدیها را داد. او داشتن رابطهٔ منحصر به فردش را با پدر آسمانی تجلیل کرد. او در مورد عملی شدن وعدههای صحبت کرد که بزرگان عهد عتیق اشتیاق شدید دیدن آن را داشتند. آیا واقعاً با خواندن این قسمت ما فکر میکنیم که عیسی قهرمان قهرمانان است؟ آیا فکر میکنیم که این قهرمان قهرمانان پیرزمندانه در دنیا راه میرود و به هر کاریکه اقدام میکند پیروز میشود؟ آیا فکر میکنیم که او قادر است هر کاریکه بخواهد انجام دهد؟ آیا ما واقعاً اکثراً فکر میکنیم که عیسی تا بسیار حد به زندگی هریک ما برابر نیست؟ آیا ما واقعاً برعکس عیسی هستیم که هر روز با مشکلات روبرو شده در امتحان ایمان دست و پا میزنیم؟ آیا ما حقیقتاً مثل عیسی نیستیم، چون با وجودیکه دعا کرده تلاش میکنیم، اما باز هم بسیار چیزها به ساده گی از نزد ما خراب میشوند؟
لوقا هرگز تصمیم نداشته و نمی خواسته است که عیسی را به ما به حیث سوپر من معرفی کند. این موضوع در قسمت باقی ماندهٔ انجیل تا اندازه ای زیاد واضح ساخته شده است. قسمت حاضر نیز به عوض اینکه با طرز دید سطحی فرهنگ مودرن مآبانهٔ ما مطابقت داشته باشد، با تصویر جامعی که لوقا خواسته است از عیسی به ما معرفی کند، مطابقت دارد. چیزی را که ما در این قسمت میبینیم، آشکار شدن ماهیت اصلی جنگی است که عیسی به آن روبرو بود و در برابر آن میجنگید.
اکنون او مصمم شده بود که به اورشلیم برود و طوریکه ما دیدیم یک عجلت جدید پیش آمد و او ۷۰ نفر را پیش از خود فرستاد. عمق این کار عاجل از صحبت عیسی در مورد نقش و ماموریت دادن به هفتاد نفر ظاهر میگردد. عیسی خدمت عمومی خود را با جنگ شخصی در برابر دشمن اصلی آغاز کرد. این جنگ تا آخرین جنگ فیصله کن ادامه میابد که همه قوتهای تاریکی جمع شده برضد او حملهٔ نهایی خود را انجام میدهند. (۲۲: ۵۳) اما پیروزی ابتدایی که عیسی در جنگ در بیابان بدست آورد همین اکنون در کار شاگردان پیاده شده بود و در زندگی عملی شاگردان کار میکرد که از طریق جنگ آخرین، پیروزی آن به کمال میرسید.
لازم است بدانیم و در ذهن خود داشته باشیم که در طرز تفکر یهودی «شیطان» کی و یا چه است. معنی تحت الفظی کلمهٔ شیطان «متهم» است (متهم کننده). در کتاب مقدس شیطان به حیث رئیس سارنوالان ظاهر شده است که در شورای عالی الاهی ظاهر میشود و از اعمال مردم در برابر قانون نظارت میکند. (ایوب ۱: ۶ – ۱۲ و ۲ :۱ - ۷) ، (زکریا ۳: ۱ – ۲) در بعضی مواقع معلوم میشود که شیطان از نقش خود اضافه روی کرده نه تنها مردم را به خاطر کارهای ناکرده متهم میسازد بلکه آنها را به کارهای نیز تحریک میکند که بعداً به آن، آنها را متهم سازد. بالاخره شیطان با بغاوت آشکار در برابر خدا و نقشهٔ خدا برای نجات دنیا، تلاش کرد که با تحریف کردن راهی که خدا برای اسرائیل انتخاب کرده بود و توسط مسیحای حقیقی جامهٔ عمل میپوشید به ناکامی روبرو سازد. شیطان با چالهای زیرکانه اش قدرت عظیم حاصل کرد، چون دنیا بصورت کل و رهبران مدهبی یهود بصورت خاص در دام فریبکارانهٔ او گرفتار شدند.
به این منظور هدف عیسی صرف به ساده گی تعلیم دادن مردم در مورد زندگی جدید نبود و نه هم به آنها به سادگی میگفت که عمق روحانی را داشته باشند. بلکه هدف عیسی شکست دادن شیطان، شکستاندن قدرت او و بدست آوردن پیروزی معین بود که راه را برای بوجود آمدن خلقت جدید خدا باز میکرد. خلقت جدیدی که در آن بدی و حتی مرگ به کلی نابود میشد.
پس عیسی چه را میدید و معنی آن چه بود؟ عیسی گفت: «من دیدم چطور شیطان مانند برق از آسمان سقوط کرد.» وقتیکه ۷۰ نفر برای انجام دادن ماموریت عاجل شان حرکت کردند، عیسی در دعا روئیایی نبوتی را دید که دشمن قدیمی یعنی شیطان مثل برق از آسمان سقوط میکند (اشعیا ۱۴: ۲۳ ، حزقیال ۲۸: ۱ – ۱۹). عیسی با دید زره بینی خود دید که پیروزی زمینی که با موفقیت هفتاد نفر حاصل شده است، موافقت حقایق آسمانی را نیز به همراه داشت. او میدانست و میتوانست مظمئن باشد که ماموریت هفتاد نفر که به حیث جز از پیروزی بزرگ در بیابان در وقت وسوسه شدنها آغاز یافت باید بر صلیب به پایهٔ اکمال برسد. شاگردان عیسی نباید فکر میکردند که بعد از این آنها در جای شان آرام نشسته از قدرت جدیدی که بدست آورده بودند، لذت ببرند. هرچه رخ میداد هدف خدا به پیش میرفت و آنها در این ماموریت مقرر شده بودند. به هر صورت، پیش از آنکه پیرزی آخری بدست آید بسیار زود وقتی میآمد که شیطان نه تنها ۱۲ شاگرد بلکه حتی پطرس را هم مثل گندم از کاه از او جدا میکرد. (لوقا۲۲: ۳۱ - ۳۲)
در عین وقت دیدن روئیا، عیسی از درک مقصد عجیب خدا احساس خوشی کرده آنرا جشن گرفت. اگر شما میخواهید که افتخار داخل شدن ملکوت خدا را نصیب شوید و میخواهید که آن را با علم و دانش و زکاوت خود حاصل کنید، این قسم ملکوت عیناً مثل یک سازمان دیگر نخبگان خواهد بود که برای محافظت منافع آنها به ساده گی ساخته میشود. اما باید متوجه باشیم که انجیل در همه مواقع مخالف این قسم ملکوت ساختنها بوده است. عیسی میبیند که علم حقیقی که او از خدای پدر دارد، توسط حکمروایان، رهبران و معلمان خود ساخته یهودی با مردم شریک ساخته نشده است. او خواست شناخت حقیقی پدر آسمانی را با پیروانش و گروپی را که خودش انتخاب کرده بود و همکاران وهمراهانش شریک سازد. پولس رسول از زبان خدا میگوید، خدا در دنیا نادانان را انتخاب کرد تا کسانی که خود را دانا میدانند بشرماند و ضعیفان را انتخاب کرد تا کسانی که خود را قدرتمند میدانند بشرماند.
وقتیکه عیسی در راه اورشلیم برای روبرو شدن به جنگ آخرین و فیصله کن پیش میرفت، متوجه شد که این هدف عجیب همین اکنون بدست آمده است. در درون قلب عیسی خلقت انسان جدید بود، انسانی که عیسی را به حیث فرزند حقیقی خدا و مسیح خدا میدانست. کسانیکه توسط عیسی به حضور خدا میآمدند خدا را به حیث پدر آسمانی خود میشناختند. به کلام دیگر، مردمی که سرنوشت اسرائیل را تعین میکردند، مردمی بودند که دیده و شنیده بودند. اما انبیا و پادشاهان که اشتیاق دیدن و شنیدن آن را داشتند نتوانستند آن را ببینند و بشنوند.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی