یک تصویر، بیان کنندۀ هزاران گپ است. در اینجا چهار تصویری را که عیسی با کلمات خود آن را ترسیم کرده است دیده میتوانیم. وقتی کوشش کنید که این تصویرها را به فکر خنده آور بخوانید، ممکن است برای شما خنده آور معلوم شوند. شما خواهید دید که در بین مفکورههای کاملاً خشک یهودی شوخیهای هم وجود دارند. کتاب مقدس پر از این قسم شوخیها است، اما به شرطیکه ما آن را تشخیص بدهیم. این صحنههای خوردی که به نمایش گذاشته شده اند، بسیار مهم و حیاتی هستند. عیسی میخواست که مردم تعالیم او را همیشه به خاطر داشته باشند، زیرا آنها به تعالیم او همیشه ضرورت خواهند داشت.
هرکدام این اخطارها در مورد تعلیم موازی و یا تفسیرهای موازی از ملکوت خدا و راه حلهای بودند که به عمق مشکل تماس نمی گرفتند وهسته مرکزی آن را بدون تغیر باقی میگذاشتند. آنها تعالیم موازی را در زمان عیسی به راه انداخته بودند، آنها امروز نیز این قسم تیوریها را به راه انداخته اند که زندگی انسان باید به چه شکل باشد.
عیسی با بیان مثال رهنمای کردن یک نابینا به نابینای دیگر، تعلیم خود را در مورد تعالیم موازی آغاز کرد. متوجه باشیم، عیسی گفت تعالیم دیگر که به ظاهر میخواهند شما را رهنمایی کنند در حقیقت شما را در چاه میاندازند. نقطۀ دیگر که عیسی به آن تاکید میکند این است که شاگرد نمی تواند از استاد خود پیش قدم باشد. اگرچه در اینجا از تعلیم گرفتن از فریسیها نام گرفته نشده است، اما مقصد عیسی این است که اگر از این تعالیم موازی پیروی کنید، همۀ شما در آخر فریسیان دیگر خواهید بود. عیسی شنوندگان خود را به چالش میکشد که از چوکاتهای که به آنها تحمیل شده است خود را بکشند و در راهیکه او در پیش گرفته است همراه شوند.
مثال دیگر در مورد دیدن یک زره خاک در چشم دیگران و ندیدن یک چوب بزرگ در چشم خود است. (عجیب است. تصویر کشی عیسی مثل رسم کردن کارتون و یا کاریکاتور است.) او همچنان بعضی انواع دیگر تعالیم غلط را نیز مورد انتقاد قرار میدهد. آیا خود شما به اندازهٔ کافی و خوب روشن دیده میتوانید که بتوانید دیگران را رهبری کنید و یا دیگران را مورد انتقاد قرار دهید؟ مردم نه همیشه بلکه اکثر اوقات دیگران را در مورد چیزهای انتقاد میکنند که یا خود شان در مورد آنها حساس هستند و یا هم از آن میترسند. مثال پشه و تخته یک مثال قدیمی است که در روانشناسی آنرا بنام «طرح ریزی» یاد میکنند. از لحاظ روانشناسی شخص میداند که خرابی مهم و جدی در خودش وجود دارد، اما برای اینکه دیگران آن را نبینند، چیزهای خوردی که در دیگران وجود دارد با انتقاد آنرا در نظر دیگران برجسته میسازند و توجه را به آن طرف معطوف میسازند.
آیا معلمین موازی در دوران عیسی با چه کارهای شان کاملا برابر به نمونههای بودند که عیسی بیان کرد؟ چون آنها با تطبیق کردن قوانین و مقررات بسیار زیاد کوشش میکردند که تا آخرین زره احکام شریعت را نقطه به نقطه تا حدی که امکانش متصور بود رعایت شوند، اما در مقابل بسیار احکام اساسی و مهم شریعت را نظر انداز میکردند. آنها کوشش میکردند که از طریق مقدس ساختن و زیاد تر مقدس ساختن قوم شان آنها را از اقوام دیگر جدا بسازند، در حالیکه شریعت و انبیا میخواستند که اسرایل را به نور ملتها تبدیل کنند. آنها با گذاشتن عینکهای زره بینی بر چشمهای شان در جستجوی پشه در چشمهای دیگران بودند در حالیکه چوب بزرگ را در چشمهای خود شان را نمی دیدند.
البته تصویرهای که عیسی ارایه میکند، برعلاوه قابل تطبیق بودن در آن دوران در شرایط فعلی نیز قابل تطبیق هستند. بسیار کلیساها در اطراف ما وجود دارند که در مورد تعداد بیشمار موضوعات خورد و ریزه خوب دقت به خرچ میدهند اما به نقاط اصلی انجیل و شهادتهای اساسی مسیحیان در دنیا توجه نکرده آنها را از نظر انداخته اند. مسیحیان ارتودوکس روسی در زمانی که انقلاب بلشویکی تازه آغاز یافته بود، آنها بحث بزرگ و طولانی را در مورد شکل و نوع پوشیدن لباس در محافل عبادت به راه انداخته بودند. معلوم نیست که حقیقت دارد یا ندارد، میگویند، در آن زمان اکثر قسمت تعلیم شانرا به اخطار دادن به کلیساهای دیگر اختصاص میدادند. پرداختند به جزئیات موضوعات کار خراب نیست. اما خوب است که اول ما چوبهای بزرگ را از چشمها خود دور کنیم، بعد از آن به فکر دور کردن پشه از چشم دیگران شویم.
در همه این نکات، نکته اساسی یهود اصیل بودن، دعوت خدا به اسرایل، دعوت خدا به هر فرد و هر شخص بود که در حقیقت بتواند هر انسان، انسانیت راستین را ثمربدهد. محور دیگر صحبت عیسی در مورد مثال درخت و میوه است. معلومات اخلاقی که قلب را لمس نکند مثل این است که از بتههای خار بخواهیم خوشههای انگور ثمر بدهند. عیسی شنوندگان خود را دعوت میکند راه زندگی را در پیش بگیرند که بصورت کامل نو است و به تغیر قلب انسان و تغیر در عمق درون شخصیت انسان ضرورت دارد. در بازار دنیای امروز، در برابر دعوت عیسی راه مختلف دیگر نیز وجود دارند مثلیکه در عصر و زمان خود عیسی وجود داشتند، اما هیچکدام آنها به قلب مشکل تماس نمی گیرند.
موعظهٔ عیسی، با اخطارهای شدید به پایان میرسد و طوری به نظر میرسد که یک داستان دیگر در حال شروع است. به حکمت راستین گوش بدهید، به چیزهای عمل نکنید که مثل ساختن خانهٔ بدون تهداب است. دیر و یا زود سیل خواهد رسید و نشان خواهد داد که شما در درون چه قسم خانه زندگی میکنید. فرمودههای عیسی برای شنوندگانش در آن زمان اشارههای بودند به پروژههای بزرگ ساختمانی که هیرود برای ساختن معبد در اورشلیم به راه انداخته بود که در حال تکمیل شدن بودند. لوقا این را دقیقاً روشن ساخته است، چون فرمانروایان آن از دعوت عیسی برای پیروی کردن خدا از راه جدید اطاعت نکردند، بعدها خود معبد نیز در زیر قضاوت خدا قرار گرفت. پیام عیسی به همه مردم بود و در هر شرایط میتواند عملی شود.
یکی از دست آوردهای ماندگار عیسی بیان کردن قصهها به شکل زنده بود که به آسانی حفظ میگردید و مردم هر زمانه و هر جای دنیا میتوانستند در آن کلماتی را برای خود پیدا کنند.
سوال این است آیا ما بسیار با اشتیاق زیاد در تلاش یافتن پشه در چشم دیگران هستیم و تخته بزرگی که در چشم خود داریم آن را نمی بینیم؟ آیا پلانها و نقشههای ما ظاهراً خوب معلوم میشوند اما قلب را دست نخورده باقی میمانند؟ آیا ما خانهٔ خود را بدون تهداب میسازیم؟ وقتیکه ما این سوالات را از خود میپرسیم، در صورتیکه میبینیم ما دردام دیگران بند میمانیم، لازم است قانوان اساسی زندگی خود را حفظ کنیم و با سخاوت طرز دید روحاً آزاد خود را که در قسمت قبلی موعظه بیان شد در نظربگیریم. دعوت اساسی عیسی برای زندگی جدید و سرشار همه را به آغوش میگیرد. برعلاوه مردمی که در تلاش یافتن راه جدید زندگی هستند تقاضاهای آنها را نیز بر آورده میسازد. اما کسانیکه در برابر آن مقاومت کرده جواب رد میدهند، بالاخره خانههای که برای خود بر ریگ ساخته اند چپه شده به زمین یکسان خواهند شد
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی