لوقا برای همه

فصل یازدهم

لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

وای بحال شما ای پیروان فرقۀ فریسی، شما از نعناع و پودینه و انواع ادویه ده یک می دهید، اما از اجرای عدالت و محبت به خدا غافل هستید. اینها چیزهایی است که شما باید بدون غافل ماندن از چیزهای دیگر به عمل آورید. وای بحال شما ای فریسی‌ها، شما صدر مجلس را در کنیسه ها و سلام و تعارف را در بازارها دوست دارید. وای بحال شما! شما مانند قبرهایی هستید که هیچ نشانه ای روی آن ها نیست و مردم ندانسته و ناشناخته روی آن ها راه می روند.» یکی از معلمان شریعت در جواب عیسی گفت: «ای استاد، وقتی چنین حرفهایی می زنی به ما هم بر می خورد.» عیسی در جواب فرمود: «بلی، ای معلمان شریعت، وای بحال شما نیز، چون بارهای بسیار سنگین بر دوش مردم می گذارید و خود تان یک انگشت هم به آن بار نمی زنید. وای بحال شما که مقبره های پیامبرانی را که پدران شما کشتند می سازید و به این وسیله اعمال پدران تان را تائید و تصدیق می کنید، چون آنها مرتکب آن قتل ها شدند و شما اینها را بنا می کنید. این است که حکمت خدا می فرماید: «برای ایشان پیامبران و رسولان می فرستم، بعضی را می کشند و بعضی را آزار می رسانند»، تا مردم این زمانه مجبور شوند جواب خون تمام پیامبرانی را که از اول پیدایش دنیا ریخته شده است بدهند، از خون هابیل گرفته تا خون زکریا که بین قربانگاه و مکان مقدس عبادتگاه هلاک شد. بلی، بدانید که مردم این روزگار جواب همه آن ها را خواهند داد. وای بحال شما ای معلمان شریعت، شما کلید در معرفت را بر می دارید، خود تان داخل نمی شوید و آنانی را هم که می خواهند داخل شوند، نمی گذارید.» وقتی عیسی از آن خانه بیرون رفت علمای دین و فریسی‌ها با خشم و غضب دور او را گرفتند و او را در موضوعات بسیار سؤال پیچ نمودند و در کمین بودند که او را با سخنان خودش به دام بیندازند.
لوقا ۱۱: ۴۲-۵۴

یک ورزشکار تینس بعد از باختن مسابقهٔ بسیار مهم به مشکل داخل ستدیو شد تا با او مصاحبه انجام گیرد. او چون مسابقهٔ قهرمانی سال را باخته بود بسیار آزرده، خسته و کوفته بود. خراب تر از همه این بود که او در جریان مصاحبه قهر و غضب خود را نتوانست کنترول کند. این ورزشکار از سوال مصاحبه کننده خشمگین شده از چوکات قبول شده خارج شد و با مشت‌های گره کرده قسم خورد که از داور انتقام خواهد کشید. همچنان او گفت که امروز از بد ترین روز‌های زندگیش بود.

شخصیکه با او مصاحبه می‌‌کرد، با روبرو شدن به این وضع غیر عادی او نسبت به تینس به برخورد خود ورزشکار زیادتر دلچسپی گرفت. از ورزشکار پرسید، آیا حاضر است از چیزی که پیشتر بیان کرد معذرت بخواهد؟ ورزشکار با غالمغال پس سوال کرد. آیا تو خودت بی خطا و کامل هستی؟ بعد از این سوال ورزشکار و قهر و غضب او، مصاحبه کننده درحالیکه معلوم می‌‌شد که بسیار وارخطا شده ترسیده است، به ورزشکار با ملایمت گفت: «آیا داور انسان نبود؟»

ورزشکا با شدت بیشتر جواب داد: «چپ، دهانت را ببند» بعد از آن به گپ‌های خشن خود ادامه داد.

این مصاحبه که در مورد مسابقهٔ بسیار مهم تینس بود، نسبت به تینس برخورد مصاحبه کننده و ورزشکار آن را زیاد تر جالب و دیدنی ساخته بود. ورزشکار با زیر پا کردن اصول و مقررات مصاحبه در حقیقت به اصول ژورنالیزم توهین کرده بود.

آیا فریسی‌های عصر ما و شما کی‌ها هستند؟ آیا نمایندگان مردم در پارلمان هستند که بر دوش مردم بار‌های سنگین می‌‌گذارند آما خود شان به آن انگشت نمی زنند؟ وقتیکه من (نویسنده) جوان بودم این قسمت‌ها را که می‌‌خواندم همیشه به معلمان دینی آن را مربوط می‌‌دانستم. اشخاصی بودند که به ما می‌‌گفتند تا اصول مذهبی را چه قسم رعایت کنیم. در روز جمعه باید روزه گرفت و در کدام قسمت‌های کلیسا زانوزد و ایستاده شد و علامت صلیب را برسینهٔ خود رسم کرد. به ما می‌‌گفتند، هر قدر این کار‌ها و یا این مراسم را انجام دهید ثواب‌های زیاد تر آسمانی را بدست می‌‌آورید. و یا به ما گفته می‌‌شد که نباید قطعه بازی کنیم، نباید آرایش کنیم، نباید به تیاتر برویم. می‌‌گفتند شما باید هر روز کتاب مقدس تان را مطالعه کنید. این اشخاص به عوض اینکه به صورت ساده به ما بگویند که به خدا ایمان داشته به او اعتماد کنیم تا نجات یابیم، به عوض به انجام دادن این کار‌ها و انجام دادن این مراسم به ما تاکید می‌‌کردند.

این قسم معلمان مذهبی بعضی اوقات مثل فریسیان عصر ما به نظر می‌‌رسند. اما فریسی‌ها در مجموع می‌‌توانند به دو شکل تفسییر شوند. اول فریسان حقیقی هستند، یعنی فریسیان یهودی در جسم و خون که در قرن اول می‌‌لادی زندگی می‌‌کردند که همهٔ آنها برابر به فرموده‌های عییسی بودند. آنها در حقیقت برای خود طرز دید قوی سیاسی داشتند که توسط بکن و نکن‌های عقیدوی پشتیبانی شده محافظت می‌‌شدند. آنها اصول و قوانین خود را به شکل تنظیم کرده بودند که مردم یهودی را تا آخرین حد امکان مجبور به اطاعت کردن آن بسازند. به فکر آنها، با اطاعت کردن این اصول اسرائیل زیاد تر مقدس می‌‌شد و با مقدس شدن اسرائیل  خدا پادشاهی خود در بین آنها برقرار می‌‌کرد. این معلین مذهبی تمام سیستم و اصول مذهی خود را به شکلی تنظیم کرده بودند که هیچ کس نمی توانست در آن سوراخی پیدا کرده از آن فرار کرده نجات پیدا کند. همچنان آنها آنقدر این اصول و سیستم خود را مغلق ساخته بودند که کس نمی فهمید که چه چیز واقعاً درست تا آن را انجام دهند. نمونهٔ این روش فریسیان در تعلیم مسیحی عصر حاضر چندان به نظر نمی رسند.

گروه دوم، فریسی‌های گروه فشار بودند که ما آن را اکنون بحیث گروه سیاسی سیاسی می‌‌شناسیم. این‌ها مثل مردمی هستند که در جامعه مردم را به رعایت بعضی اصول تشویق می‌‌کنند. بطور مثال مثل گروه‌های مختلف «سبزها» که مردم را تشویق می‌‌کنند تا چه قسم با «زباله»‌های شان معامله کنند. آنها به این موضوع آن قدر تاکید می‌‌کنند که از آن مذهب دیگر ساخته اند که برای پیش برد اهداف سیاسی شان از آن استفاده می‌‌کنند. همچنان در دنیا غرب که آزادی مطبوعات در آن حکمفرماست، بعضی روزنامه‌ها و حتی بعضی ژورنالیستان این را به خود وظیفه ساخته اند که گویا حافظ ارزش‌های اخلاقی مردم هستند. آنها با گریه و اشک  و احساس شرم ساختگی و فریبنده بر اشخاص می‌‌تازند. اما خود شان در اخلاق بد زندگی می‌‌کنند و هرگز نمی توانند و یا نمی خواهند اصول اخلاقی را که برای تطبیق کردن آن به دیگران گریه می‌‌کنند خود شان عملاً نمونه و مثال شوند. از بسیاری جهات این‌ها نیز در جملهٔ فریسانی قرار می‌‌گیرند که بر دوش مردم بار‌های سنگین می‌‌گذارند، اما خود شان به آن انگشت نمی زنند.

            فکر می‌‌کنم اکنون شاید تا حدی چیزیکه در این قسمت لوقا نقل کرده است برای توضیح دادن، بیشتر روشن شده باشد. اما بهتر است که خود را از طرز دید قدیمی که فریسان صرف به حیث رهبران مذهبی شناخته می‌‌شدند دور نگه داریم. عیسی به روشنی می‌‌دید که بسیار رهبران مذهبی خود ساخته در بین یهودیان قرن اول وجود دارند که آنها یک قسمت دانش شان را ً‌ برای ساختن شخصیت اجتماعی خود و از قسمت دیگر آن برای انجام دادن مقاصد سیاسی شان کار می‌‌گیرند. اما فریسانی هم وجود داشتند که دانش شان را برای محبت خدا و انسان بکار می‌‌گرفتند، آنها می‌‌دیدند که برای قوم اسرائیل بصورت کل یک انتخاب وجود دارد.

اصل موضوع این نبود که برای مقدس شدن از ملیون‌ها اصول خورد و ریزه پیروی شود یا بی سر و صدا از ایمان و عقیدهٔ محبت و فیض که عیسی تعلیم می‌‌داد برای پاک شدن پیروی گردد. اصل مقصد، برنامه و اجندا بود که می‌‌توانست به شریعت خدا به حیث قرار داد اصول زندگی(اصول زندگی ملی اسرائیل) می‌‌دید و از لحاظ الاهیاتی اسرائیل می‌‌توانست با توبه کردن از بغاوت در برابر خدا دور شود. همچنان از لحاظ اجتماعی و سیاسی از دشمنی کردن با غیر یهودیان و بغاوت کردن در برابر روم دست می‌‌کشید و قانون فیض و محبت خدا برای همه انسان‌ها می‌‌پیوست. در این آجندا و اصول گنجایش امکان هیچگونه سازشکاری وجود نداشت. 

 وقتیکه عیسی این «وای بحال»‌های تقریباً رسمی را بیان کرد، بعد از آن به شکل ساده نگفت که از این قسم رفتار‌های فریسیان و معلمان شریعت خوشش نمی آید. او به این باور بود هر اصول و روشی که خرابی‌های درون دل انسان را دست نخورده باقی می‌‌ماند، در حقیقت خود خواهی درونی انسان را تقویت می‌‌کند. در این صورت در حالیکه آلوده گی ازیک شخص پخش می‌‌شود اما ظاهراً پاک و سالم به نظر می‌‌رسد. عیسی صرف به شکل ساده اعمال و رسوم قابل رد این گروه‌ها را تائید نکرد. بلکه به نتایج دور رس آن نیز پرداخت که در نتیجهٔ تفسیر و تعبیر کردن نادرست کتاب مقدس در طول قرن‌ها نسل  موجود را مثل نسل‌های گذشته به فرق سر در چاه هلاکت می‌‌انداخت.

 ( scribe  محرر) تحت الفظی به اشخاصی گفته می‌‌شود که برای نوشتن اسناد رسمی تربیه شده اند و (Lawyer ) که در ترجمهٔ دری کتاب مقدس به معلم شریعت ترجمه شده است. این دو نام جدا گانه هستند اما یکی در دیگر بسیار دخیل هستند. ما در این جا صرف از نام معلمین شریعت استفاده می‌‌کنیم.

معلمین شریعت به این عقیده بودند که شریعت اسرائیل یعنی تورات باید در تمام بخش‌ها و ساحه‌های زندگی انسانی باید تطبیق و عملی شود. رهبران مذهبی و معلین شریعت مشترکاً اصولی جدید را با قوانین شرعی یک جا مخلوط کرده پهلو به پهلو به پیش برده بر مردم تطبیق می‌‌کردند. به این خاطر آنها از شنیدن گپ‌ها و پروگرام عیسی کمی ترسیده بودند و در مقابل او موضوع گیری کردند. آن‌ها فکر کردند اگر پروگرام عیسی درست باشد پس همه برنامهٔ خود شان بر اساس غلطی بزرگ استوار است. اگر آنها درست هستند پس اشتباه ار خود او (عیسی) است. این مخالفت تا روز رسیدن نمایش آخر در اورشلیم روز به روز شدت اختیار کرده به پیش رفت. لوقا داستان سفر عیسی به اورشلیم را با اخطار به شهرها (۱۰: ۱۳ – ۱۴)، مباززه با ارواح ناپاک را در توقف گاه‌های مختلف در جریان سفر و روبرو شدن با مخالفت‌ها به حیث جز از کار و زندگی عیسی بیان می‌‌کند. عیسی نمی خواست که به صورت ساده به اورشلیم برود تا تعلیم دهد. بلکه او به آن جا می‌‌رفت تا سر خود را در راه پیام صلحی بکذارد که تا حدی زیاد برخلاف تعلیم سنتی آن دوران بود.

 در جایکه انجیل عیسی با مخالفت روبرو می‌‌شود، صرف به خاطر آن نیست که یک عقیده دیگر و یا جهان بینی امروزی مسیحیان است، بلکه به خاطریست که برای نجات تمام دنیا برنامه دارد.  

            


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی