لوقا برای همه

فصل شانزدهم

لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

کسی که در امور کوچک درستکار باشد، در کارهای بزرگ هم درستکار خواهد بود و کسی که در امور کوچک نادرست باشد، در کارهای بزرگ هم نادرست خواهد بود. پس اگر شما در خصوص مال دنیا امین نباشید، چه کسی در مورد آن ثروت حقیقی به شما اعتماد خواهد کرد؟ و اگر شما در مورد آنچه به دیگری تعلق دارد امین نباشید، کی آنچه را که مال خود شماست به شما خواهد داد؟ هیچ نوکری نمی تواند غلام دو ارباب باشد، چون یا از اولی بدش می آید و دومی را دوست دارد یا به اولی ارادت دارد و دومی را حقیر می شمارد. شما نمی توانید هم بندۀ خدا باشید و هم در بند پول.» فریسی‌ها این سخنان را شنیدند و او را مسخره کردند زیرا پول دوست بودند. عیسی به آنها فرمود: «شما کسانی هستید که نیکوئیهای خود را به رُخ مردم می کشید، اما خدا از باطن تان آگاه است چون آنچه در نظر آدمیان ارزش بسیار دارد، پیش خدا ناپاک است. تا زمان یحیی، تورات و نوشته های پیامبران در کار بود. از آن پس مژدۀ پادشاهی خدا اعلام شده است و همۀ مردم می خواهند با تلاش داخل آن شوند. آسانتر است که آسمان و زمین از بین برود تا نقطه ای از تورات بیفتد. هر مردی که زن خود را طلاق بدهد و زن دیگری بگیرد مرتکب زنا می شود و هر کسی زن طلاق داده شده را بگیرد زنا می کند.
لوقا ۱۶: ۱۰-۱۸

ثروت یک قاتل است. نیمی از موضوعات اخبار‌ها به یک شکلی به پول ارتباط دارند. وقتیکه آن را داشته باشند زرق و برق آن را به رخ دیگران می‌کشند و وقتیکه از دست شان می‌رود تکان خورده وحشت زده می‌شوند. مردم با وجود رسوایی‌های بی پایان باز هم با اشتهای سیر نا شدنی در تلاش برای بدست‌ آوردن آن هستند. آنها به اختلاس دست زده آن را بدست می‌آورند، از دست می‌دهند و باز بدست می‌آورند. فرق بین بدست آوردن پول توسط کار و بار و تجارت قانونی و بدست آوردن پول از راه نا مشروع تاریک و باریک است. آیا چطور می‌توان تحفه را از رشوت فرق کرد؟ آیا این درست است که با بکار گرفتن پول دیگران برای خود پول بدست آورد، آیا در کدام حالت این کار نادرست است؟ در پهلوی همهٔ این کار‌ها بسیار طریقه‌های کهنهٔ کار‌های خراب مثل رهزنی، سرقت وغیره نیز وجود دارند که باز هم پول در مرکز آن قرار دارد.

با بیان ضرب المثل در مورد پول، لوقا ما را مستقیماً به طرف تعلیم در مورد پول می‌برد، این فصل با یک ضرب المثل به پایان می‌رسد که در آن پول هم به خود داستان و هم به نکاتی که گفته شد ارتباط دارد. این قسمت اخطار‌های بسیار صریح و قوی عیسی را در مورد خطر ثروت در بر دارد که هیچ وقت نه کلیسا و نه هم دنیا به این اخطار‌ها به اندازهٔ کافی توجه نه کرده است. در امتداد این سطور توبه عمیق و تجدید کردن تعهد ما برای پیروی کردن از عیسی دیده می‌شود که ما را به آن دعوت کرده است.

 کلید برای همه این چیز‌ها در آیت اول وجود دارد. در حقیقت پول ملکیت نیست، بلکه اعتبار است. خدا به انسان‌ها اعتبار کرده به آنها ثروت داده است که از آن برای جلال خدا و پوره کردن ضروریات فرزندانشان کار بگیرند، نه برای زرق و برق دادن و جلال دادن شخص خودش. پول در این قسمت از مفهوم اصلی پول پیشتر می‌رود و ما را به ثروت حقیقی متوجه می‌سازد که در زندگی آینده در انتظار ماست. برای ما بسیار مشکل است که حدث بزنیم این ثروت حقیقی چه چیز خواهد بود، اما اینقدر می‌دانیم که بگویم، ثروت حقیقی چیزی خواهد بود که با پول نمی توان مقایسه کرد، به شرطیکه ما با ایمان وفاداری را همین اکنون و از همین این جا آغاز کنیم.

 اگر این کار را نکنیم ما خود را در بین مشکل داشتن دو ارباب قرار خواهیم داد. قرار گرفتن در این حالت بصورت خاص در دوران عیسی بسیار مشکل بود. در اکثر جوامع دهقانی و فیودالی تعداد انگشت شمار ثروتمندان بزرگ وجود داشتند و اکثر مردم بسیار فقیر بودند. کاهن اعظم هم در جملهٔ ثروتمندان قرار داشت (بعضی خانه‌های بسیار بزرگ آنها در اورشلیم در نتیجهٔ باستان شناسی کشف شده است.) پس وقتیکه به ثروتمندان حملهٔ لفظی صورت می‌گرفت در حقیقت به کاهنان و کاهن اعظم نیز متوجه بود. جنبش فریسی‌ها اکثراً یک جنبش عوام گرایانه بود، خطری که آنها با آن روبرو بودند به زمین ارتباط داشت که نقطهٔ کلیدی عقاید آن‌ها را تشکیل می‌داد که آن را ملکیت حساب می‌کردند. اما آنها در مورد ثروت مشکلی نداشتند چون فکر می‌کردند که ثروت برکت خدا است که به یک شخص می‌دهد. اخطار اصلی و ستاره دار در اخیر فصل ۱۴ آمده است که این طرز فکر درست نیست. در این جا عیسی به شدت به این پافشاری می‌کند که در عملی کردن معیار‌های خدا باید چالاکی جای نداشته باشد و آن‌ها از معیار‌های انسانی کاملاً فرق دارند و حتی دقیقاً برضد آن قرار دارند.

آیا عیسی در این قسمت چیز‌های نو را بیان کرده است؟ فریسی‌ها ممکن است به او جواب می‌دادند که در بسیاری جاهای شریعت یهود مردم به این تشویق شده اند که فکر کنند داشتن ثروت نشانهٔ آن است که خدا از آنها طرفداری می‌کند. عیسی اخطار‌های انبیا را بسیار خوب به نفع موضوع گیری خود بکار گرفت. عیسی از شریعت نیز که به صراحت امر می‌کند از فقرا و ضرورت مندان باید دستگیری شود استفاده کرده در مخالفت به آن‌ها موضوع گیری کرد. رابطهٔ او با شریعت باریک و سخت بود و مستقیماً پیش نمی رفت، به این خاطر آیات ۱۶ و ۱۷ لازم است با احتیاط بررسی شود.

عیسی نبوت‌های انبیا و شریعت (چیزیکه ما بنام عهد قدیم می‌شناسیم) را در مسیر و در درون پلان طولانی خدا می‌دید. آنها آخرین فرموده‌های خدا نبودند بلکه تا آمدن یحیی تعمید دهنده در نوسان بودند که بعد از آن ملکوت خدا به یک طریق جدید آن آغاز یافت. به دور و بر عیسی چیز‌های نو و تازه به ظهور می‌رسیدند، اما این هرگز به این معنی نبود که انبیا و شریعت در اشتباه بودند و یا منسوخ شدند. آنها هنوز درست و غیر قابل تعویض بودند. با وجودیکه آنها نتوانستند روز نو و دنیای جدیدی را که خدا توسط عیسی بوجود آورد بوجود بیاورند، اما باز هم آنها نشانه‌های حقیقی بودند که خدا می‌خواست در آینده انجام دهد. خدا کاری را که می‌خواست توسط عیسی انجام دهد، آن را انجام داد. انبیا و شریعت نیز وقتیکه آن را دیدند به آن مهر تائید زدند با وجودیکه خود شان آن را انجام داده نتوانستند. این نکته موضوع ضرب المثل بعدی این فصل است.

ذکر موضوع طلاق که در این قسمت گنجانیده شده است به نظر می‌رسد که یک مثال از فرمان‌های شریعت است که در یهودیت اکثراً یک طرف گذاشته شده است. صرف معلمین سخت گیر یهودی آن را کاملاً منع کرده بودند. آنها به عهد قدیم کتاب مقدس استناد می‌کردند مثل ملاکی ۲: ۱۴ ـ ۱۶. این یک سوال دیگر می‌تواند باشد که آیا با در نظر داشت خصوصیات شخصی انسان‌ها در عصر حاضر چطور می‌توان آن را پیاده کرد؟ در این مورد لازم است که از متی ۵: ۳۲ و ۱۹: ۹ و نوشته پولس در اول قرنتیان فصل هفت با در نظر داشت حساسیت‌ها عمیقاً تعلیم گرفت.

وقتیکه تمام این قسمت را جمع بندی کرده در نظر می‌گیریم، یاد می‌گیریم که به عمق ایمان داشتن در هر چیز متوجه می‌شویم. توجه کردن به عمق ایمان خود در وقت بکار گرفتن پول، وفاداری به خدا نسبت به پول، وفاداری و ایمان داری در قلب ما باشد نه صرف در کلمات و گپ‌های ما. همچنان وفاداری ما به ملکوتی که توسط عیسی آغاز شده است و همچنان وفاداری ما در مناسبات ازدواجی ما بسیار ضروری هستند. به مجردیکه ما در مورد پول، زمین و یا انسان‌های دیگر که آن‌ها را به حیث کالا فکر کنیم و بخواهیم که آن‌ها را به هر شکل ممکن تصاحب کرده به خدمت بگیریم، این کار و روش ما را یک قدم از معیار اصلی انسان بودن ما، حقیقتاً فرزند خدا بودن ما دور ساخته به طرف ارباب دیگر نزدیک می‌سازد. این ارباب دیگر همیشه در انتظار بدست آوردن غلامان جدید است.


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی