ثروت یک قاتل است. نیمی از موضوعات اخبارها به یک شکلی به پول ارتباط دارند. وقتیکه آن را داشته باشند زرق و برق آن را به رخ دیگران میکشند و وقتیکه از دست شان میرود تکان خورده وحشت زده میشوند. مردم با وجود رسواییهای بی پایان باز هم با اشتهای سیر نا شدنی در تلاش برای بدست آوردن آن هستند. آنها به اختلاس دست زده آن را بدست میآورند، از دست میدهند و باز بدست میآورند. فرق بین بدست آوردن پول توسط کار و بار و تجارت قانونی و بدست آوردن پول از راه نا مشروع تاریک و باریک است. آیا چطور میتوان تحفه را از رشوت فرق کرد؟ آیا این درست است که با بکار گرفتن پول دیگران برای خود پول بدست آورد، آیا در کدام حالت این کار نادرست است؟ در پهلوی همهٔ این کارها بسیار طریقههای کهنهٔ کارهای خراب مثل رهزنی، سرقت وغیره نیز وجود دارند که باز هم پول در مرکز آن قرار دارد.
با بیان ضرب المثل در مورد پول، لوقا ما را مستقیماً به طرف تعلیم در مورد پول میبرد، این فصل با یک ضرب المثل به پایان میرسد که در آن پول هم به خود داستان و هم به نکاتی که گفته شد ارتباط دارد. این قسمت اخطارهای بسیار صریح و قوی عیسی را در مورد خطر ثروت در بر دارد که هیچ وقت نه کلیسا و نه هم دنیا به این اخطارها به اندازهٔ کافی توجه نه کرده است. در امتداد این سطور توبه عمیق و تجدید کردن تعهد ما برای پیروی کردن از عیسی دیده میشود که ما را به آن دعوت کرده است.
کلید برای همه این چیزها در آیت اول وجود دارد. در حقیقت پول ملکیت نیست، بلکه اعتبار است. خدا به انسانها اعتبار کرده به آنها ثروت داده است که از آن برای جلال خدا و پوره کردن ضروریات فرزندانشان کار بگیرند، نه برای زرق و برق دادن و جلال دادن شخص خودش. پول در این قسمت از مفهوم اصلی پول پیشتر میرود و ما را به ثروت حقیقی متوجه میسازد که در زندگی آینده در انتظار ماست. برای ما بسیار مشکل است که حدث بزنیم این ثروت حقیقی چه چیز خواهد بود، اما اینقدر میدانیم که بگویم، ثروت حقیقی چیزی خواهد بود که با پول نمی توان مقایسه کرد، به شرطیکه ما با ایمان وفاداری را همین اکنون و از همین این جا آغاز کنیم.
اگر این کار را نکنیم ما خود را در بین مشکل داشتن دو ارباب قرار خواهیم داد. قرار گرفتن در این حالت بصورت خاص در دوران عیسی بسیار مشکل بود. در اکثر جوامع دهقانی و فیودالی تعداد انگشت شمار ثروتمندان بزرگ وجود داشتند و اکثر مردم بسیار فقیر بودند. کاهن اعظم هم در جملهٔ ثروتمندان قرار داشت (بعضی خانههای بسیار بزرگ آنها در اورشلیم در نتیجهٔ باستان شناسی کشف شده است.) پس وقتیکه به ثروتمندان حملهٔ لفظی صورت میگرفت در حقیقت به کاهنان و کاهن اعظم نیز متوجه بود. جنبش فریسیها اکثراً یک جنبش عوام گرایانه بود، خطری که آنها با آن روبرو بودند به زمین ارتباط داشت که نقطهٔ کلیدی عقاید آنها را تشکیل میداد که آن را ملکیت حساب میکردند. اما آنها در مورد ثروت مشکلی نداشتند چون فکر میکردند که ثروت برکت خدا است که به یک شخص میدهد. اخطار اصلی و ستاره دار در اخیر فصل ۱۴ آمده است که این طرز فکر درست نیست. در این جا عیسی به شدت به این پافشاری میکند که در عملی کردن معیارهای خدا باید چالاکی جای نداشته باشد و آنها از معیارهای انسانی کاملاً فرق دارند و حتی دقیقاً برضد آن قرار دارند.
آیا عیسی در این قسمت چیزهای نو را بیان کرده است؟ فریسیها ممکن است به او جواب میدادند که در بسیاری جاهای شریعت یهود مردم به این تشویق شده اند که فکر کنند داشتن ثروت نشانهٔ آن است که خدا از آنها طرفداری میکند. عیسی اخطارهای انبیا را بسیار خوب به نفع موضوع گیری خود بکار گرفت. عیسی از شریعت نیز که به صراحت امر میکند از فقرا و ضرورت مندان باید دستگیری شود استفاده کرده در مخالفت به آنها موضوع گیری کرد. رابطهٔ او با شریعت باریک و سخت بود و مستقیماً پیش نمی رفت، به این خاطر آیات ۱۶ و ۱۷ لازم است با احتیاط بررسی شود.
عیسی نبوتهای انبیا و شریعت (چیزیکه ما بنام عهد قدیم میشناسیم) را در مسیر و در درون پلان طولانی خدا میدید. آنها آخرین فرمودههای خدا نبودند بلکه تا آمدن یحیی تعمید دهنده در نوسان بودند که بعد از آن ملکوت خدا به یک طریق جدید آن آغاز یافت. به دور و بر عیسی چیزهای نو و تازه به ظهور میرسیدند، اما این هرگز به این معنی نبود که انبیا و شریعت در اشتباه بودند و یا منسوخ شدند. آنها هنوز درست و غیر قابل تعویض بودند. با وجودیکه آنها نتوانستند روز نو و دنیای جدیدی را که خدا توسط عیسی بوجود آورد بوجود بیاورند، اما باز هم آنها نشانههای حقیقی بودند که خدا میخواست در آینده انجام دهد. خدا کاری را که میخواست توسط عیسی انجام دهد، آن را انجام داد. انبیا و شریعت نیز وقتیکه آن را دیدند به آن مهر تائید زدند با وجودیکه خود شان آن را انجام داده نتوانستند. این نکته موضوع ضرب المثل بعدی این فصل است.
ذکر موضوع طلاق که در این قسمت گنجانیده شده است به نظر میرسد که یک مثال از فرمانهای شریعت است که در یهودیت اکثراً یک طرف گذاشته شده است. صرف معلمین سخت گیر یهودی آن را کاملاً منع کرده بودند. آنها به عهد قدیم کتاب مقدس استناد میکردند مثل ملاکی ۲: ۱۴ ـ ۱۶. این یک سوال دیگر میتواند باشد که آیا با در نظر داشت خصوصیات شخصی انسانها در عصر حاضر چطور میتوان آن را پیاده کرد؟ در این مورد لازم است که از متی ۵: ۳۲ و ۱۹: ۹ و نوشته پولس در اول قرنتیان فصل هفت با در نظر داشت حساسیتها عمیقاً تعلیم گرفت.
وقتیکه تمام این قسمت را جمع بندی کرده در نظر میگیریم، یاد میگیریم که به عمق ایمان داشتن در هر چیز متوجه میشویم. توجه کردن به عمق ایمان خود در وقت بکار گرفتن پول، وفاداری به خدا نسبت به پول، وفاداری و ایمان داری در قلب ما باشد نه صرف در کلمات و گپهای ما. همچنان وفاداری ما به ملکوتی که توسط عیسی آغاز شده است و همچنان وفاداری ما در مناسبات ازدواجی ما بسیار ضروری هستند. به مجردیکه ما در مورد پول، زمین و یا انسانهای دیگر که آنها را به حیث کالا فکر کنیم و بخواهیم که آنها را به هر شکل ممکن تصاحب کرده به خدمت بگیریم، این کار و روش ما را یک قدم از معیار اصلی انسان بودن ما، حقیقتاً فرزند خدا بودن ما دور ساخته به طرف ارباب دیگر نزدیک میسازد. این ارباب دیگر همیشه در انتظار بدست آوردن غلامان جدید است.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی