لوقا برای همه

فصل ۵

لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

روزی عیسی در شهری بود، تصادفا مردی جذامی در آنجا حضور داشت. وقتی آن جذامی عیسی را دید به پای او افتاد و از او کمک خواسته گفت: «ای آقا، اگر بخواهی می توانی مرا پاک کنی.» عیسی دست خود را دراز کرد، او را لمس نمود و فرمود: «می خواهم، پاک شو.» فوراً جذام او برطرف شد. عیسی به او امر فرمود که این موضوع را به کسی نگوید و افزود: «اما برو خود را به کاهن نشان بده و به خاطر پاک شدنت قربانی ای را که موسی تعیین نموده است تقدیم کن تا برای همه مدرکی باشد.» اما عیسی بیش از پیش در تمام آن ناحیه شهرت یافت وعدۀ زیادی گرد آمدند تا سخنان او را بشنوند و از ناخوشی های خود شفا یابند، اما او به خارج از شهر می رفت تا در تنهایی دعا کند.
لوقا ۵: ۱۲-۱۶

یک شخص را تصور کنید که به خاطر اختلاص زندانی شده است. او بعد از سپری کردن جزایش از زندان آزاد می‌‌شود و می‌‌خواهد دوباره عضو جامعۀ خود گردد. اگر او دوباره نزد کار فرمای سابق خود برود و تقاضا کند که او را دوباره مقرر کند، کار فرما به او چه خواهد گفت؟ اگر او نزد هر کار فرمای دیگر برود و تقاضای کار کند به او چه خواهند گفت؟ خصوصاً کار فرمایانی که در مورد موضوعات مالی سخت گیر هستند به او چه خواهند گفت؟ اگر این شخص بگوید که جزای خود را دیده و از گذشتۀ خود درس گرفته است، آیا کسی به حرف‌های او باور خواهد کرد؟

خوب اکنون تصور کنید که یک شخص در قرن اول می‌‌لادی به مرض شدید ساری مبتلا است. همه مردم اطلاع دارند که بدن او پر از این مرض است. او چندین سال دور از دِه و جامعهٔ خود زندگی کرده است. خانوادۀ او برایش در بیرون غذا می‌‌گذاشتند تا آن را بگیرد و خود شان برای پاک ماندن با او در تماس نمی شدند. یک روز این شخص در وسط دِه ظاهر می‌‌شود و ادعا می‌‌کند که یک واعظ عجیب وقتی او را ملاقات کرد او را شفا داده است. آیا کسی ادعای او را باور خواهد کرد؟

عیسی که مردم را شفا می‌‌داد، موضوع شفا یافتن اکثریت آنها صرف شفا یافتن ساده از مریضی جسمی نبود. بسیار سال‌ها پیش از بوجود آمدن دوا‌های عصری به شکل امروزی، مردم برای اینکه از مریضی‌ها در امان باشند، باید قوانین سخت آن زمان را رعایت می‌‌کردند. قوانین نظافت و پاکی قدیم یهود، صرف تابو‌های عجیب و غریبی که از طرف مراجع قانونی آن زمان ساخته شده باشند نبود، بلکه این قوانین مشابه به اصول و قوانین حفظ الصحۀ عادی امروز بود. عیناً مثل که اکنون بعد از تشناب رفتن و قبل از غذا خوردن باید دست‌ها شسته شوند. یا در دوران شیوع مرض کرونا مردم مکلف به پیروی کردن پوشیدن ماسک در بین مردم و رعایت کردن فاصلهٔ اجتماعی و نظافت شدند. قوانین سختی که اشخاص مبتلا به مریضی‌های خطرناک جلدی را از دیگران جدا نگاهداری می‌‌کردند، صرف ممانعت‌های بیهوده نبودند. بلکه این قواعد برای جلوگیری از انتشار زیاد تر مرض بسیار ضروری بود. اکثر قوانین در مورد «پاک» و «ناپاک»، با این طرز تفکر بوجود آمده وضع شده بودند.

این توضیح برای این بود که چرا عیسی در اینجا و در لوقا ١٧: ١٢ ـ ١٩ به کسانیکه شفا داد گفت بروند خود را به کاهن نشان بدهند. در آن زمان کاهنان محلی در همه دهات و شهرک‌های یهودی نشین وظیفۀ معلمین و اداره چیان را بدوش داشتند. اگر شخصی به تصدیق پاک و صاف بودن صحت خود ضرورت می‌‌داشت، در این مورد اصول مشخص در شریعت موجود بودند(در لاویان فصل ١٣) و این وظیفۀ کاهن بود که بعد از معاینه کردن یک شخص، از «پاک» و «ناپاک» بودن او تصدیق می‌‌کرد. عیسی به شفا یافتن مردم توجه کرد، همچنان او به این نیز توجه کرد که آن شخص بتواند با خانوادۀ خود، ده و جامعۀ خود دوباره به حیث یک عضو کاملاً قبول شده یکجا شود. به این خاطر این شخص شفا یافته باید نزد کاهن می‌‌رفت، و یا وقتیکه امکان می‌‌یافت (او در آینده به زیارت اورشلیم می‌‌رفت) به اساس شریعت قربانی می‌‌گذراند تا وفاداری خود را به خدا از طریق درست نشان دهد.

اما هدف مرکزی این داستان که شخص شفا یافته برود و به کاهن خود را نشان دهد نیست، بلکه هدف نشان دادن کار ساده و موثر عیسی در شفا دادن است. او دست خود را دراز کرده آن مرد را لمس کرد. ما امروز از روی علم روانشناسی می‌‌دانیم که، از طریق تماس مناسب انسان به انسان، چه نتیجۀ با قدرت و دوامدار می‌‌تواند بوجود بیاید. تماس والدین با اطفال شان، تماس خواهران و برادران، عاشق و معشوق، زن و شوهر، دوستان و همسایه‌ها، هر کدام این تماس‌ها می‌‌توانند اشکال مختلف داشته باشند اما می‌‌توانند تاثیر فوق العاده بجا بگذارند. مثل با در آغوش گرفتن، با فشردن دست یکدیگر، بغل کردن، تماس با یک بوسه، یک تماس خفیف بر بازو وغیره. در حقیقت برقرار کردن رابطهٔ خوب و موثر انسانی از طریق کلمات و یا صرف گپ نمی تواند بوجود بیاید، بکله از طریق تماس‌های که قبلاً ذکر کردیم می‌‌تواند بوجود بیاید. قطع شدن همۀ این قسم تماس‌ها برای هر انسان بسیار خطرناک است و برعلاوه مشکلات دیگر، حتی می‌‌تواند باعث از دست دادن بینایی و شنوایی یک شخص گردد. محبت خاص و خالص صرف از طریق تماس حاصل می‌‌شود.

هیچکس این شخص را که در داستان وجود دارد، برای بسیار وقت و حتی چندین سال لمس نکرده بود. مرض، بدن او را سواراخ سواراخ کرده مثل غربال ساخته بود. او دقیقاً و زره زره وجود او به این شکل شده بود و سالها در تنهایی غذا خوردن او را کاملاً از درون شکستانده بود. اما بعد از سالها، عیسی به او نزدیک شده او را لمس کرد. چون اکثر ما این تجربه را نداشتیم نمی توانیم به شکل کامل آن را حس کنیم، اما می‌‌توانیم صرف تصور آن را بنماییم که این تماس عیسی در شخص جذامی، چه احساس خوشی در تمام دل و جان را در او بوجود آورده است.

در تیوری و از لحظ نظری، این عمل عیسی به اساس اصول و مراسم مذهبی، می‌‌تواند بر او مهر ناپاکی را بزند، چون عیسی با خود مرض تماس کرده است. اما با در نظر گرفتن شفا بخشیدن‌های زیاد او، این عمل عیسی نیز برعکس نظر مردم عمل کرد. زیرا تقدس خود عیسی، قدرت شفابخش او بود، که به این مرد سرایت کرد، نه مرض به عیسی. فقط محبت و فیض لمس عیسیی مثل نوشابۀ گرم و داغ در روز‌های سرد زمستان، در تمام ابعاد شخصیت او جاری گردید.

 لوقا این داستان را، با یک بار دیگر جلب کردن توجه ما به قدرت عیسی، خلاصه می‌‌سازد. عیسی از بین گیر و دار جمعیت مردم به یک جای خلوت رفت تا تنها باشد و دعا کند. اگر ما هم کاری را که عیسی انجام داد شروع کنیم، احساس خواهیم کرد که می‌‌توانیم برای یافتن راه‌های تلاش کنیم که بتوانیم در عمل به کسانیکه به محبت ضرورت دارند محبت کنیم. شرایط آن زمان تا امروز کاملاً تغیر کرده است. اما با و جود آن هم، بسیار مردم در دنیای امروز نیز وجود دارند که به لمس کردن عیسی چه توسط کلام و چه توسط روح ضرورت دارند. آنها در انتظار هستند که ما و شما این امکان را برایشان میسر سازیم.

           

Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی