دنیایی عصری غرب در حالت پریشانی و عجله بنا شده است. شما میتوانید این حقیقت را در روی مردم که با عجله و شتاب بطرف کار میدوند ببینید. حتی این موضوع را زیاد تر وقتیکه آنها از کار بطرف خانه میروند میتوانید خوب تر مشاهده کنید. با وجودیکه با کار و تلاش زیاد، خود را خوب خسته ساخته اند اما هنوز هم مشکلات زندگی آنها حل ناشده باقی مانده است. در چهرههای آنها ترس، حیران بودن و سوالهای زیاد بی جواب که آیا همه این چیزها چه معنی دارد خوانده میشوند. این دنیا مردم را به این وادار ساخته است که هم خود شان و هم دیگران را به این وادار بسازند که پیش روی خود اهداف بلند و بلند تر قرار بدهند و هر روز و ماه و سال برای آن پریشان باشند که آیا به این اهداف خود میرسند و یا نمی رسند. وقتیکه به این اهداف بلند رسیدند پیش روی خود اهداف جدید بلند تر دیگر را برای خود تعین میکنند. اگر به این اهداف که پیش روی خود تعین کرده اند نرسند، خود را ناکام و شکست خوده احساس میکنند. آیا واقعاً این چیزهای هستند که ما باید صرف برای آنها زندگی کنیم؟
اخطارهای عیسی نشان میدهد که مردم بسیاری قسمتهای دنیا و کم از کم اکثر حصۀ تاریخ دنیا به عین مشکلات روبرو شده اند. اکثر شنوندگان عیسی کسانی بودند، که آنها اینقدر داشتند که به آن زندگی کنند، آنها به این فکر بودند که شاید یک روز این را هم نداشته باشند. بسیاری آنها ممکن است که صرف یک جوره لباس علاوه گی داشتند، اما نه اضافه تر از آن. در عصر حاضر در کشورهای جهان سوم وقتیکه نان آور خانه که مریض و یا مجروح شود به معنی این است که خانه وخانواده به بحران روبرو شد. به این قسم شرایط که مردم جهان سوم روبرو هستند و برای آن تشویش میکنند، مردم جهان غرب برای داشتن موترهای لکس و زخصتیها در کشورهای خارج تشویش میکنند. عیسی به این خاطر فرمانهای اخطار گونه صادر کرد که برای نان و لباس تشویش نکنند.
ما امروز خوب میدانیم که تشویش خودش میتواند کشنده باشد. پریشانی و تشویش میتواند باعث امراض گوناگون شود، و یا برای شدت امراض دیگر کمک کند، بسیار مردم به خاطر پریشانی شان پریشان هستن. این توجه کردن به پریشانی اگرچه از یک طرف به پریشانی ما علاوه میکند اما از طرف دیگر میتواند به درک پریشانی ما و بی فایده بودن آن کمک کند و فشار فنر پریشانی ما را نرم تر بسازد. این چیزاها را که عیسی تعلیم داد واقعاً مستقیماً از راه گوش به دلها راه پیدا میکند و ما را به شرایطی که در آن قرار داریم متوجه میسازد. این تعلیم عیسی به ما کمک میکند هوای تازه را تنفس کرده داخل ششهای خود بسازیم تا باعث صحتمندی ما شود. همچنان تعلیم عیسی در اعماق قلب نفوذ میکند و ریشهٔ تشویشها و مشکلات را میخشکاند و موانع را از بین میبرد که در راه رسیدن پیام ملکوتی خدا قرار دارند. تعلیم عیسی صرف گپهای خوب و زیبا و یا مشورههای خوب برای زندگی خوش و بی درد سر نیست، بلکه به حیث یک چالش بزرگ در برابر مرکز جنجالهای این دنیای پر جنجال که در آن زندگی میکنیم نیز است.
مردیکه از عیسی مسیح خواست تا جنجالی که به سر میراث خانواده گی با برادرش داشت بین آنها قاضی شود، این به ذات خود یک مثال و یا یک نمونه بود. اکثر پیروان یهودی عیسی در آن زمان داشتن میراث در سرزمین مقدس را به هویت یهودی شان مرتبط میدانستند. آآسرزمین مقدس صرف جای و یا زمینی نبود که بر روی آن زندگی میکردند. در قرن اول و بصورت خاص در بیست سال اول آن داشتن مالکیت بر زمین سمبول یهودی بودن آنها نیز بود. چسپیدن خانوادهها به زمین میراثی برعلاوهٔ داشتن منافع اقتصادی موضوع عقیدوی آنها نیز بود.
اما عیسی به این خاطر به دنیا آمد که خدا خواست بسیار چیزها را تغیر داده سر از نو بسازد. عیسی برای تقویت دفاع اسرائیل از سرزمین شان نیامد، بلکه برای این به زمین آمد تا فیض و برکت خدا را به روی همه مردم از هر قوم و زبان به فراوانی بباراند. خدا اسراٸیل را از دور میدید که مثل این مرد است که از عیسی خاست بین او برادرش قاضی شود تا با داشتن حق میراث از امنیت دوامدار یهودی بودن برخوردار گردد. انسانها و حتی جوامع میتوانند که به این فکر غلط باشند، اما جواب کوتاه خدا میتواند به آنها این باشد، شما احمق هستید. شما نمی توانید که با داشتن میراث در زمین امنیت و مصئونیت را نصیب شوید. داشتن امنیت در زندگی وابسته به زمین نیست. ملکوت خدا نیز وابسته به یک توته زمین نیست.
ملکوت خدا در قلب انسان برقرار میگردد. قبول کردن اقتدار بی قید و شرط خدا در عمق دل میتواند به انسان امنیت نصیب کند. خدا انسان را به مشابهت خود خلق کرده است و هر انسان را عمیقاً دوست دارد بدون اینکه بین آنها فرق قایل شود. با دانستن این موضوع که هر چیز در کنترول خدا است، میتواند برای ما آرامش درونی را به ارمغان آورد. انعکاس طبیعت خدا توسط پرندههای خوش خوان و گلهای زیبا که خلقت او هستند صرف برای این نیست که در ما احساسات رومانتیک و یا عاشقانه را تشویق کند، بلکه ما را به دانستن و شناخت عمیق خدا کمک میکند. خدایکه خالق است، دوست دارد که به ما تحفههای خوب را ببخشد، دوست دارد که به ما پادشاهی محبت را ببخشد، پادشاهی که باعث آوردن حاکمیت، محافظت و نجات مستقیماً دم درهای خانههای ما گردد. در قلب این درخواست که اسراٸیل باید آن را به رسمیت بشناسد قایل شدن فرق بین «کشورهای دنیا» و کسانیکه ادعا دارند که خدا «پدر آسمانی» آنها است. یعنی فرق بین کشورها و مردمیکه خدا را به حیث پدر آسمانی خود نمی شناسند و کشورها و مردمیکه خدا را به حیث پدر آسمانی خود میشناسند. هرکسیکه اگر خدایی را پرستش کند که خدایی بدون داشتن شخصیت و از جمله ای خدایان طبیعی باشد باید در ترس باشد و در دلش احساس پریشانی کند. اگر خدای شما پدر آسمانی است که شما را فرزندان خود خوانده است، پس شما چرا به اعتماد کدن به او پایان دادید؟
درخواست آخری که در بسیار قسمتهای لوقا در آینده نیز تکرار میشود، این است که ضروری نیست که پیروان عیسی مسیح تمام دارایی خود را ببخشند. لوقا خودش در کتاب اعمال رسولان یاد آوری میکند بسیاری پیروان عیسی مسیح که در جوامع خود زندگی میکردند در خانههای خود شان که وسایل شخصی شان در اطراف شان بود زندگی میکردند. لوقا نگفته است که آنها ایمان داران درجه دوم و یا باغیها در مقابل مردم خدا بودند. عیسی که در شروع با دعوا بر سر میراث روبرو شد، متوجه حرص و خود خواهی در میان آنها گردید و تعلیم خود را بر ضد این چیزها متمرکز ساخت.
وقتیکه عیسی در این جا و جاهای دیگر از ثروت در آسمان گپ میزند، منظورش صرف ثروت بعد از مرگ نیست. «آسمان» فضای خدا بری خلقت حقیقت است، دعا ربانی هم به ما پیشنهاد میکند، که یک روز تمام دنیا و فضای ما را بصورت کامل فتح خواهد کرد. چه واقع خواهد شد وقتیکه خود خدا پادشاهی، ارزشها و الویتهای این پادشاهی خود را بر تشویشها و پریشانیهای این دنیا به پیروزی برساند؟ کسانیکه به عیسی و پیام پادشاهی او در زندگی خود خوش آمدید گفته اند لازم است یاد بگیرند که زندگی گذشته را به فراموشی سپرده ترک کنند و مطابق به زندگی که اکنون بدست آورده اند زندگی کنند.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی