ما به راه رفتن عادی خود در اطراف دور از شهر ادامه دادیم. نقشه به ما نشان میداد که با راه رفتن در این راه کوهستانی به نقطهٔ میرسیم که از آنجا میتوان مناظر اطراف را به خوبی نظاره کرد.
اکثر قسمتهای راه رفتن و قدم زدن ما در آرامش ادامه پیدا کرد. بعضی قسمتهای راه سر بالا رفتیم و بعضی قسمتها هم سر پایین که برای ما چندان فرق نکرد. بالاخره به قسمت از راه رسیدیم که فکر کردیم با بالا رفتن به آن به نقطهٔ میرسیم که هدف ما رسیدن به آن بود. اما وقتیکه تقریباً به وسط راه سر بالایی رسیدیم که متاسفانه رهبر گروه ما افتاد و یه خاطر شکستگی یکی از استخوان هایش دچار درد شدید شد.
با واقع شدن این حادثه حالت و برخورد تمام تیم کاملاً تغیر کرد. قدم زدن عادی ما به یک عملیات جنگی تبدیل شد. یکی از اعضای تیم ما که داکتر بود همه مسئولیت را بدوش گرفت و به ما امر میکرد که چه کنیم. او از ما نسبت به هرچیز اطاعت کردن بی قید و شرط را تقاضا میکرد و ما هم این کار را میکردیم. پیش وقتیکه به طرف نقطهٔ بلندی میدیدیم که هدف رسیدن ما بود آن را فراموش کردیم و دفعتاً اولویتهای دیگری پیش روی ما قرار گرفتند. الویتی جدیدی که پیش روی ما قرار گرفت، رساندن هرچه زود تر دوست ما پس به موتر بود. برای رسیدن به این هدف اطاعت، توجه و همکاری هر کدام ما بسیار ضروری به نظر میرسید.
تقریباً این حالت مشابه در پشت سر گذاشتن فصل قبلی لوقا به فصل جدید که اکنون هستیم نیر صورت گرفت. لوقا به ما اجازه میدهد تا حوادثی که در جریان سفر طولانی عیسی به اورشلیم صورت گرفت به روشنی ببینیم. فشارها زیاد شده میرفتند، مخالفتها شدت اختیار میکردند و هرکس که میخواست از عیسی پیروی کند لازم بود که با وفاداری کامل منتظر هر چیزی باشد که به آن روبرو میگردد. آن حالت مثل حالتی مردمان مذهبی امروزی نبود که به کلیسا میروند و بری چند لحظه حضور خدا را حس میکنند و با پس برگشتن به خانه به کار و زندگی عادی خود مصروف میشوند که گویا هیچ چیز واقع نشده باشد. آن حالت حتی اضافه تر از حالتی بود که اکنون مردم برای رسیدن یک شخص به مقام بلند برایش کمپاین میکنند. این کمپاین هم در کشوری باشد که مخالفین همه امکانات برای شکست در دست داشته باشند و از آن استفاده کنند. آنها از رشوه دادن، دروغ و تهمت و حتی کشتن و زندانی کردن خود آن شخص و طرفدارانش هم دریغ نکنند. کاریکه عیسی انجام میداد توجه جدی را تقاضا میکرد و کمتر از آن بربادی را به همراه میآورد.
از این رو عیسی اخطار داد چیزیکه اکنون در بین مردم با پس پس زمزمه میشود فردا از سر بامها اعلام خواهد شد. اگر شاگردان بین خود سر گوشی کرده میگفتند و امید داشتند که عیسی چه چیز را بدست میآورد، فردا این گپها به دهات میرسید و آنها خوب میدانستند که عساکر هیرود برای گرفتاری آنها میآمدند.(۱۳: ۳۱ دیده شود) بلکه نه تنها هیرود بلکه دشمان خطرناک تری که آنها داشتند آنها نیز وارد عمل میشدند. پس ضرورت بود تا آنها در گفتار خود از هوشیاری کار میگرفتند، اما در عین زمان نباید از دشمنان اخلاقی شان میترسیدند. آنها باید از کسی میترسیدند که میتوانست انسان را به دوزخ بفرستد. این فرموده به این معنی نیست که مردم حتماً باید از خدا بترسند، اگرچه این ترس از یک لحاظ درست و خوب است که ما باید یک نوع ترس از خدا داشته باشیم. بیان این موضوع و یا این ترس به خاطر نشان دادن چهرهٔ دشمن اصلی است. خدا دشمن ما نیست که به خاطر آن از او بترسیم، یلکه او کسی است که به او اعتماد کنیم و او کسی است که به فرزندان خود نسبت به گنجشکان بیشماز زیاد تر اززش قایل است. او حتی کسی است که تار تار موی ما را شمرده است.
با اعتماد کردن به خدا از یک طرف و حالت نا امید کنندهٔ مبارزه در طرف دیگر، پیروان عیسی باید در پهلوی او با استواری ایستاده میشدند. وفاداری و اطاعت آنها باید مطلقاً و بصورت کامل میبود. هرچه که به روی زمین واقع میشد پیروان او در بهشت بودند. کسانیکه فکر میکردند که با توهین کردن عیسی و برنامهٔ او و یا بی وفایی به او میتوانند منافع موقتی بدست آورند، سرگوشیها و زمزمههای آنها به همه اعلان خواهد شد. کسانیکه به خدا اعتماد میکنند اگر به محاکمه هم روبرو شوند خدا به خاطر وفاداری شان به عیسی به آنها توسط روح خود کلماتی خواهد داد که چه بگویند و چه چیز نگویند. اما هرگز این تعلیم به معنی این نیست وقتیکه به خاطر وسعت ملکوت خدا به محاکمه روبرو میشویم برای آن هیچ آماده گی نیگیریم.
در بین این همه فرمودهها اخطاری بگوش میرسد که برای بعضی ممکن است باعث پریشانی باشد. کسیکه بر ضد پسر انسان چیزی بگوید بخشیده خواهد شد، اما اگر روح القدس را توهین کند بخشیده نخواهد شد. در اناجیل مرقس و متی این قسمت در جایی آمده است که عیسی متهم میشود که ارواح ناپاک را به کمک شهزادهٔ آنها بیرون میکند. اگر شما میگویید که کار روح کار شیطان است، شما به این طریق شیطان را خوب معرفی میکنید، شیطانی خوبی که چون اخلاق خوب دارد به درون خانه هیچ صدمه نمی رساند. اما در این جا در فصل ۱۲ لوقا مقصد وسیعتر است. کسیکه عیسی را در حین کار کردن میبیند و آن را اشتباهی درک میکند که چه چیز در جریان است امکان دارد که برضد او گپ بزند و با دریافت حقیقت توبه کند. اما کسیکه بر ضد کار روح القدس چیزی بگوید، او از کاریکه روح القدس برای او در حال انجام دادن است محروم میگردد. وقتیکه شما حکم میکنید که آب صاف و زلال یک چشمه، آب کثیف است، شما هیچ وقت از آن نخواهد نوشید. یک چیز یقینی در مورد این گفته این است، اگر کسی مشتاق است که بداند برضد روح القدس گناه کرده است، این اشتباق او نشان میدهد که او در حقیقت گناه نکرده است.
وفاداری، شاگردان ضروری است. البته نه تنها صرف آن ۱۲ شاگرد که عیسی را در راه اورشلیم همراهی میکردند، بلکه ما امروز نیز لازم است در زیر بیرق او با وفاداری کامل از او پیروی کنیم که ما را به هدف برساند. فصل ۱۲ لوقا برای جواب دادن قاطع به مسیحیان دو دل، نیم بند و آرامش طلب امروزی با استواری کامل ایستاده است. اخطارها به دشمنان خطرناک مختلف و وعدههای خدای ما که کوچکترین جزئیات زندگی ما را خوب میداند و به آن توجه دارد با چالشهای که به آن روبرو هستیم میتواند ما را به شاگردان وفادار و یک دل تبدیل کند.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی