لوقا برای همه

فصل بیست و چهارم

لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

وقتی به نزدیک قریه یی که می خواستند بروند رسیدند، عیسی طوری وانمود کرد که گویا می خواهد به راه خود ادامه دهد اما آنها با اصرار از او خواستند: «نزد ما بمان، چون روز به پایان نزدیک است و هوا تاریک می شود.» پس عیسی با آنها رفت و نزد ایشان ماند. وقتی با آنها بر دسترخوان نشست، نان را برداشت و پس از دعای سپاسگزاری آن را پاره کرد و به ایشان داد. در این وقت چشمان ایشان باز شد و عیسی را شناختند، ولی او از نظر آنها ناپدید شد. آنها به یکدیگر گفتند: «دیدی وقتی در راه با ما صحبت می کرد و نوشته های پیامبران را تفسیر می کرد، چطور دل در درون ما می تپید!» آنها همان لحظه حرکت کردند و به اورشلیم بازگشتند. در آنجا دیدند که آن یازده شاگرد همراه دیگران با هم یکجا بودند و می گفتند: «به راستی عیسی زنده شده است! به شمعون خود را نشان داده است!» آن دو هم سرگذشت راه خود را بیان کردند که چگونه عیسی را پس از پاره کردن نان شناختند.
لوقا ۲۴: ۲۸-۳۵

لطفاً به اولین خوردن غذا در کتاب مقدس دقت کنید. اولین صحنهٔ غذا خوردن انسان واقعاً سنگین تمام شد. «زن نگاه کرد و دید آن درخت بسیار زیبا و می‌وهٔ آن برای خوردن گوارا است. همچنین فکر کرد چقدر خوب اس که دانا بشود. بنابراین از می‌وهٔ آن درخت گرفت خورد. همچنین به شوهر خود داد و او هم خورد. همینکه ان را خوردند به آنها دانشی داده شد و فهمیدند که برهنه هستند. پس برگ‌های درخت انجیر را به هم دوخته خود را به آن پوشانیدند.» (پیدایش ۳:‌ ۶ ـ ۷ ) این قصه که به تعقیب آن درد و غم نسل انسان آغاز یافت که به تکرار در کتاب مقدس بیان شده است و مرگ از همان لحظه با بغاوت انسان آغاز یافت.

اما اکنون لوقا در انعکاس قصهٔ اولین غذا، داستان غذا خوردن خلقت جدید را بیان می‌کند. «وقتی با آن‌ها سر دسترخوان نشست نان را برداشت و بعد از دعای سپاسگزاری آن را پاره کرد و به ایشان داد. در این وقت چشمان ایشان باز شد و او را شناختند ولی فوراً از نظر ایشان ناپدید شد.» (۳۰ و ۳۱ ) کلوپاس و خانمش مریم (به احتمال قوی که زن و شوهر بودند) درک کردند که لعنت طولانی که نسل انسان زیر آن قرار داشت اکنون شکسته شده است. مرگ به ذات خودش شکست داده شده است. خلقت جدید خدا که بعد از غلبه یافتن بر مرگ و فساد بوجود آمده است، زندگی جدید، خوشی‌های جدید و امکانات جدید را به همراه آورده است.

عیسی خودش از مرگ قیام کرده بود و این نشانهٔ آغاز دنیایی جدید بود. او به شکلی که دختر «یایروس» و یا پسر «زن بیوه» که در ناین از مرگ زنده شدند از مرگ زنده نشد. این زنده شدن‌ها ناتوان و کم دوام بودند که چند وقت بعد دوباره می‌مردند. اما عیسی به مرگ روبرو شد و از طرف دیگر آن با یک دنیایی جدید که بر مخلوقات آن مرگ حاکم نبود بیرون بر آمد، او با وجودیکه جسم فزیکی داشت، اما جسمش متحول شده بود. ما در مورد این موضوع در قسمت بعدی که آخرین قسمت انجیل لوقا است زیاد تر به جزیات دقت خواهیم کرد.

لوقا این قصه را به شکلی به ما بیان کرده است که به ما کمک کند تا ما نیز در درون خود متحول شده زنده شویم. ما نیز دعوت شده ایم که با درک کردن حقایق جدید از کلام قدیمی خدا دل‌های ما را به طپش آورده در ما حرکت بوجود بیاورد. لوقا در این قسمت و قسمت‌های بعدی چیز‌های به ما بیان کرده است که کلیسا اکثراً به ساده گی آن را فراموش می‌کند. یعنی به دقت مطالعه کردن کلام خدا در کتاب مقدس که بتواند قلب، ذهن و درک ما را با هم یکجا کرده متحول بسازد و از آن چیز‌های بیاموزیم که ما به حیرت آورد. این هدف زمانی بدست آمده می‌تواند که ما در مورد داستان خدا و دنیا، داستان عیسی و اسرائیل به صورت کل در یک مجموع به دقت فکر کنیم. اگر ما به اساس فرهنگ‌های خود ما برداشت‌های خود ما به یک جهت آن دقت کنیم به نتیجه مطلوب نمی توانیم برسیم. ما صرف وقتی موضوع را خوب تر درک کرده می‌توانیم که ما عهد قدیم کتاب مقدس را به شکلی ببینیم که به صورت طبیعی در عیسی تکمیل می‌گردد. به عین شکل ما وقتی می‌توانیم عیسی را خوب تر درک کنیم که او را نه مثل یک نقطه، یک بخش  جدا شده و یا صرف یک شخصیت در کتاب مقدس ببینیم، بلکه او را در تمام جریان داستان کتاب مقدس مطالعه کنیم. وقتیکه ما موضوع را به شکلی درک کنیم که کلوپاس و مریم درک کردند، حتماً قلب ما در درون سینهٔ ما به طپیدن خواهد آمد.

ما نیز دعوت شده ایم که در دعوت پاره کردن نان توسط عیسی شرکت کنیم. وقتیکه لوقا موضوع وقت غذا را در داستان راه عموآس به ساده گی به ما بیان می‌کند، ما را پس به یاد مراسم غذا خوردن‌های مختلف می‌برد که چه در شام آخر و چه هم در مراسم دیگر غذا خوری که عیسی با شاگردانش در اوقات مختلف برگزار کرد. اگرچه کلوپاس و مریم در مراسم شام آخر در بین ۱۲ شاگرد عیسی حضور نداشتند، اما کاریکه عیسی با کلیوپاس و شخص دیگر انجام داد، کارمعمول پاره کردن نان بود که او همیشه با شاگردان خود انجام می‌داد. برعلاوه لوقا خواسته است که خواننده گان خود را به این متوجه بسازد که این پاره کردن سادهٔ نان ادامه یافت و به سرعت به سمبول مهم در بین شاگردان عیسی تبدیل شد. اگرچه عیسی از لحاظ فزیکی دیگر در بین آنها حضور نداشت، اما در وقت پاره کردن نان آنها احساس می‌کردند که عیسی با آنها است و در بین آنها حضور دارد. (اعمال ۲: ۴۲) مراسم و کلام خدا از کتاب مقدس، یا غذا و کلام هم در این جا و در هر جا‌های مختلف دیگر قویاً با هم گره خورده بودند. اگر کلام یک طرف گذاشته شده از آن صرفنظر شود، مراسم ظاهری به ذات خود به غیر از یک نمایش مثل جادوگری دیگر چیزی نمی تواند باشد. به همین شکل صرف تاکید کردن به کلام بدون تماس آن به زندگی عملی، به غیر از احساسات خشک و علم و دانش انسانی دیگر چیزی نمی تواند باشد. مثلیکه لوقا آن را درک کرده بود لازم است ما نیز کلام و زندگی عملی را با هم یکی ساخته مرکز زندگی مسیحی خود بسازیم.

در اینجا نیز لوقا یک هنرمندی دیگر خود را به ما نشان داده است که لازم است آن را کشف کرده درک کنیم. این هنر مندی او بیان کردن قصهٔ راه عموآس در چوکات تمام قصهٔ‌ انجیل است. در لوقا ۲: ۴۱ ـ ۵۲ ما خواندیم که مریم و یوسف بعد از سفر طولانی از اورشلیم به طرف جلیل فهمیدند که عیسی در بین کاروان با آنها نیست. بعد از سه روز تلاش او را در عبادت گاه یافتند که در بین معلمان شریعت نشسته است. او به مریم که با قهر از او سوال کرد جواب داده گفت:‌«برای چه دنبال من می‌گشتید؟ مگر نمی دانستید که من وظیفه دارم که در خانهٔ پدرم باشم؟» (در ترجمهٔ انگلیسی «مگر نمی دانستید که من باید در کار پدرم مصروف باشم.» آمده است.)اما در اینجا ما یک زوج دیگر داریم که بعد از سه روز پریشانی ذهنی و تلاش روحانی برای یافتن عیسی به آنها می‌فرماید:‌ »آیا نمی باید که مسیح پیش از ورود به جلال خود همینطور رنج را ببیند؟» تمام انجیل در چوکات بین این دو صحنه‌های کاملاً انسانی قرار دارد. لوقا ما را دعوت می‌کند که او را در سفر ایمان همراهی کنیم. ایمانی که ما را از درون غم و اضطراب برای ملاقات عیسی به پیش می‌برد. آن عیسی که کار پدر آسمانی خود را برای ما تکمیل کرده و با اشتیاق می‌خواهد راز‌های آن را به ما آشکار سازد و حضور موجودیت خود را به ما به حیث پیروانش تحفه دهد.  

مثلیکه لوقا به ما در گذشته گفت که عیسی خروج جدید را برای ما در اورشلیم به انجام خواهد رساند. (۹: ۳ ) رئیس اصلی غلامی نسل انسانی عیسی را به زنجیر کشیده و به مرگ روبرو ساختند. ستمگران دنیایی مثل هیرودیس و پیلاطوس، قدرت مرگ را از رئیس اصلی غلامی به عاریت گرفته بودند تا بتوانند به  فرمانروایی خود بر دنیا ادامه دهند. به این خاطر بود که صلیب سمبول قدرت صلاحیت روم را به نمایش می‌گذاشت. وقتیکه عیسی بر مرگ پیروز شد تهدید اصلی آنها را توسط مرگ از بین برد. گناه، که به معنی بغاوت انسان در برابر خدا است با سازش کردن با مرگ خواست که در برابر خلقت خوب خدا توطئه کرده آن را به شکست روبر بسازد. اما عیسی مردم جدید خدا را رهبری کرد تا از غلامی رهایی یابند و آنها را دعوت کرد تا هم سفر او به طرف سرزمین موعود حقیقی و ابدی شوند. راه عموآس فقط أغاز بود. شنیدن صدای عیسی در درون کلام خدا، شناختن او در وقت توته کردن نان یگانه راه به طرف دینایی جدید و پیروز بر مرگ است. به این دنیایی جدید خدا به شما خوش آمدید می‌گویم.


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی