مشهور ترین نوشتههای ادبی انگلیسی قدیم «حکایات کانتیبوری» هستند که به قلم «چوسر» نوشته شده اند. (حکایات کانتیبوری مجموعهٔ ۲۴ حکایت است که توسط Geoffrey Chaucer بین سال های۱۳۸۷ و ۱۴۱۰ میلادی نوشته شده اند. دو حکایت این حکایات به نثر و بقیه به نظم سروده شده اند. مترجم) وقتیکه ما امروز این حکایات را میخوانیم فوراً تصویر حقیقی زندگی در قرن ۱۴ میلادی در نظر ما مجسم میشود. در این داستانها، شخصیتهای مختلف انسانی با تمام غنامندی آن یعنی خوشیها و غمهای شان، گناهان و تقدس شان بسیار به روشنی به تصویر کشیده شده اند. با خواندن این حکایات برای ما احساسی بوجود میآید که گویا آنها را شخصاً میشناسیم.
اما یک چیزی دیگری نیز در حکایات «چوسر» وجود دارد که خوانندگان آن عصر را شگفت زده کرد، اما برای ما یک چیز عادی به نظر میرسد. مردم هم عصر «چوسر» بسیار به ندرت سفر میکردند. به سفری مثل حج رفتن (Pilgrim) برای شان مثل برای ما سفر کردن به ماه تقریباً غیر معمول بود. سفر کردن بسیار کم صورت میگرفت و یک کار لوکس و بسیار قیمت تمام میشد. حتی در قرن ۱۹ میلادی صرف اشخاص ثروتمند انگلستان میتوانستند که وقت و پول سفر کردن به قسمتهای دیگر اروپا را داشته باشند. در طول تاریخ انسانی و حتی در زمانی که «چوسر» زندگی میکرد مردم بسیار قسمتهای دنیا به ندرت سفر میکردند، حتی گفته میتوانیم در تمام طول زندگی شان هیچ سفر نمی کردند. بعضی اشخاص ثروتمند که میتوانستند برای خود اسپها تهیه کرده سفر کنند، آنها نیز به خاطر خطراتی که در سفر وجود داشت ترجیح میدادند که بدون سفر کردن تا آخر عمر در منطقهٔ خود زندگی کنند.
عین شرایط در زمان عیسی نیز حکمفرما بود، اما با یک استثنای خاص. یهودیان در جلیل متواتر سفر میکردند. این سفر آنها برای زیارت اورشلیم بود. (از جلیل تا اورشلیم، به پا سه و یا چهار روز را در بر میگرفت.) برعلاوه همه یهودیان در هر جای دنیا که زندگی میکردند، قصهٔ سفر کردن اجداد شان را و یا خروج را از مصر به سرزمین موعود به تکرار شنیده و خوانده بودند. وقتیکه آنها این قصهها را میشنیدند قصههای دیگر کتاب مقدس را در مورد پادشاهان، انبیا و کارهای که خدا برای اسرائیل انجام داده بود نیز میشنیدند و میخواندند.
لوقا وقتیکه در مورد سفر عیسی به اورشلیم نوشته میکرد همه این چیزها را در ذهن خود داشت.(مثلیکه ما در آیت ۳۱ دیدیم) عیسی میخواست «خروج» خود را جامهٔ عمل بپوشاند. سفریکه عیسی به اورشلیم انجام میداد برابر به وقت معمول سفر زیارت نبود و سفریکه در آیت ۴۱ آغاز میشد، ادامه مییافت که یک چوکات را برای تمام انجیل لوقا تا آیت ۱۹: ۴۱ تشکیل میدهد. اما از همین اکنون، هدف سفر رسیدن به اورشلیم بود و عیسی هم همیشه حرکت میکرد. کتاب دیگر لوقا یعنی اعمال رسولان نیز داستان سفر طولانی دیگر را بیان میکند ( سفر پولس رسول تا رسیدن به روم). سفر کردن با اطاعت کردن کامل از دعوت خدا، یکی از تصویرهای مرکزی لوقا برای مسیحی بودن است. یعنی پیروی کردن از عیسی با تمام ابعاد آن.
اولین چیزیکه لوقا در مورد پیرو بودن عیسی توضیح میدهد، این پیروی کردن چندان آسان نیست. حتی پیش از اینکه شاگردان پیروی کردن عیسی را آغاز کنند، آنها بین خود در مورد این بحث داشتن که کدام یک آنها در بین شان نسبت به همه مقام بلند دارد. هر وقتیکه یک پروژهٔ جدید آغاز میگردد کسانیکه در کار آن دخیل هستند جاه طلبیهای آنها برای داشتن مقام بلند نیز با آن یکجا میگردد. بسیار مهم است که قبل از آغاز کار پروژه، این مثایل را در نظر گرفت. با وجود آن هم از امکان دور نیست که مشکلات بوجود بیایند پس بهتر است که فوراً قلم را از جیب خود کشیده در زیر نقاط مهم خط سرخ کشید. در این صورت شاگردان آموختند که پادشاهی خدا توسط اشخاصی پیش خواهد رفت که آنان را نمی شناسند و حتی اعضای گروپ موجود آنها هم نیستند. معمولاً کار پروژههای نو اکثراً بدون جنجال و مستقیم پیش نمی روند.
وقتیکه آنها کار را آغاز میکردند، عیسی پیش از پیش قاصدان را فرستاد. (این کلمه قاصدان به معنی فرشتهها نیز است) لوقا میخواهد به ما خاطر نشان کند که این سفر در حقیقت سفر خروج بود. در کتاب خروج ۲۳: ۲۰ ذکر است: »من یک فرشته را پیشاپیش تو میفرستم تا تو را در راه محافظت کند و به سرزمینی هدایت کند که برای تو آماده کرده ام.» این سفر نیز یک سفر خروج نو بود. در کتاب ملاکی ۳: ۱ نوشته شده است که خدا قاصد خود را پیشاپیش او میفرستد، وقتیکه او رسید مردم برای قضاوت و نجات آماده میباشند. این راه برای سرزمین حقیقتاً موعود خواهد بود و این راهی است که توسط آن خدا خودش به مردم خود بر میگردد.
همه و بخصوص یعقوب و یوحنا میتوانستند فکر کنند که آنها اکنون در عین موقف الیاس در عهد قدیم کتاب مقدس قرار دارند. وقتیکه آنها با مخالفت روبرو شوند میتوانند از خدا تقاضا کنند که از آسمان بر مخالفان آتش بباراند. (۲ پادشاهان ۱: ۱۰ – ۱۲ ) اما سفر عیسی به این شکل نبود. این یک مارش پیروزی نبود که تمام مخالفتها را از سر راه خود دور کرده نابود میکرد. این پیشرفت انجیل ملکوتی بود که ما از طریق فصل ۴ لوقا آموختیم. پیام این ملکوت محبتی چنان قوی و با فیضی بود که وسعتش همه چیز را در بر میگرفت و در یافتن آن بسیاریها شگفت زده میشدند. بسیاریها که عیسی را میدیدند و در موردش فکر میکرده با خود میگفتند، خوب خواهد بود که از عیسی پیروی کنند. اما با آن هم اشخاصیکه عیسی را در راه ملاقات میکردند کار کلام خدا در بین آنها مثل پاشیدن تخم در زمین سنگزار و یا در بین خارها بود که در فصل ۸ لوقا ذکر گردید. آنها با وجودیکه میخواستند که از عیسی پیروی کنند اما شرایط را ضمیمهٔ آن میکردند. آیا آنها حاضر بودند کارهای را که به آن مصروف بودند یک طرف گذاشته فوراً در پشت عیسی روان شوند؟ معذرت یک شخص که به خاک سپاری پدرش بود برای اکثر یهودیان در آن زمان، مقدس ترین و اولین وظیفه و کار یک پسر بود. اما عیسی فرمود این کار نیز در برابر دعوت به پیروی کردن از او برای اعلام پادشاهی خدا، در قدم دوم قرار دارد.
صدای چالشها در برابر سفر عیسی و حرکت کردن او به پیش تا رسیدن به نقطهٔ آخر در طول سفر تکرار شده واضح تر شدند. امروز که بسیار مردم در زمین کار نمی کنند، به این نیز علاقه ندارند وقتیکه کوشش کردند که خطهای قلبه را راست بکشند بعد از آن به عقب خود نگاه هم نمی کنند که آیا چه قسم کار کرده اند. اگر به عقب خود هم ببینند که خطهای قلبه را راست کشیده اند، باز هم خطهای بعدی را کج خواهند کشید. به یک مثال دیگر توجه کنید. وقتیکه یک سرود را میخوانید، شما به این خوش نشوید که بند اول را درست خواندید. لازم است که تمام توجه خود را به بند آینده متمرکز بسازید که آن را درست بخوانید. وقتیکه شما در سفر هستید نقشه برای شما میگوید که بعداً به کجا خواهید رفت، نه به جای که چند دقیقه قبل پیموده اید.
این سوال همیشه با قوت جدید در ما بوجود میآید. آیا عیسی از ما میخواهد به کجا سفر کنیم، نه اینکه دیروز بلکه فردا به کجا سفر کنیم؟ آیا به هر جایکه او برود او را همراهی خواهیم کرد؟
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی