اگر متوجه شده باشید وسایل تخنیکی آن قدر به سرعت در پیشرفت است که اکثر ما نمی توانیم به آن برسیم. وقتیکه شما یک کمپیوتر را امروز میخرید، فردا از مود افتاده است و یک سال و یا دو سال بعد حتی پرزههای فالتوی آن را نمی توانید در بازار پیدا کنید. تیمهای انجیران همیشه کار میکنند تا وسایل برقی مثل کمپیوتر بتوانند وظایف زیاد تر را به سرعت زیاد تر انجام بدهند. چیزیکه امسال مودل جدید معلوم میشود و از کار کردن فوق العادهٔ آن تعجب میکنید، سال دیگر میبینید که کهنه شده است.
این سرعت پیشرفت و نو شدن، برای شخصی مثل من (نویسنده) را واقعاً پریشان میسازد. خصوصا با نرم افزاریکه از کار کردن با آن در کمپیوتر کهنه خود خوش هستیم، وقتیکه میخواهیم در کمپیوتر نو خود نیز ار آن کار بگیریم میبینیم که کار نمی کند. کمپیوتر نو به ما پیام داده میگوید، چیزیکه شما در کمپیوتر تان نصب کرده اید آن را نمی شناسد. دفعتاً متوجه میشوید چیزهای کهنه ای که با آن راحت بودید با کمپیوتر نو چون عیار نیستند کار نمی کنند.
این یک مثال عصری برای توضیحات عیسی به کسانی بود که از او انتقاد میکردند. یک بار دیگر به مثال قبلی بر میگردیم. وقتیکه شما یک کمپیوتر نو و یا کدام ماشین نو (ماشین آلات زراعتی، وسایل برقی در مورد صحت و یا هر قسم وسایل برقی دیگر) شما متوجه هستید که تحقیقات در مورد انکشاف دادن و بهتر ساختن این ماشینها ادامه دارد. هر یک از این وسایل که امروز نو هستند فردا کهنه خواهند بود. اما در دنیای عیسی و پیروانش، امید و توقع آنها این بود، عصر جدید خدا که یک مرتبه و یکبار میآید برای همیشه میآید و هرگز از مود نمی افتد و تجدید نمی گردد. کهنه از بین خواهد رفت و جدید جای آن را میگیرد و برای همیشه میماند. برای جانشین شدن نو به جای کهنه، به یک دوره انتقالی ضرورت میباشد، اما این دوره انتقالی هرگز دوباره تکرار نمی گردد.
مشکل اساسی این بود، راههای کهنه با دنیای جدیدی که خدا بوجود میآورد موافق و برابر نبودند. ما نباید این قسم فکر کنیم که گویا راههای کهنه به ذات خود خراب بودند که به این خاطر غیر کار آمد شدند. مشکل اساسی این بود که آنها به شرایط جدید موافق نبودند. زیرا عصر جدید خدا، قدرت جدید، امکانات جدید و امید جدید را تقاضا میکرد که در گذشته وجود نداشت و نه هم توسط راه و طریقههای گذشته برآورده شده میتوانست. مردم چون زندگی خود را به اساس راهها و طریقههای گذشته بنا کرده بودند، تغیر دادن آنها و یا نو ساختن آنها برای شان بدعت حساب میشد و با آنها مخالفت میکردند. این موضوع مخالفت عمیق را در جامعه آن وقت ایجاد کرد. مثلا مردمیکه در دوران گادی و اسپ زندگی میکردند دفعتا وسایلی را دیدند که با ماشین بخار مثل ترین حرکت میکردند و بعداً موتر را دیدند. یا مردم به هر جا توسط کشتیها سفر میکردند، که دفعتاً طیاره بوجود آمد و مردم سفرهای بین المللی خود را توسط آن انجام دادند. عیسی نیز ادعای این قسم تغیرات و تحول را میکرد.
در مورد تمام این تغیرات و تحولات البته در حالات انسانی آن، لوقا(البته توسط عیسی) از آنها ذکر کرده است. بطور نمونه، مامورین مالیه هرگز در بین مردم محبوبیت نداشتند، اما در دوران عیسی مردم آنها را بسیار بد میدیدند. آنها را به حیث خاینین میشناختند. حتی نسبت به خاینین هم از آنها زیاد تر نفرت میکردند. آنها برای رومیان و یا هیرود پادشاه کار میکردند، چون همیشه با غیر یهودیان در تماس بودند، مردم از لحاظ سیاسی به آنها شک میکردند(همدستان دشمنان) و آنها را لایق شریک شدن در مراسم مذهبی نمی دانستند که گویا ناپاک هستن. وقتیکه لاوی مهمانی ترتیب داد، اکثر کسانی که به مهمانی دعوت شده بودند همکاران لاوی یعنی جزیه گیران بودند. آنها صرف بین خود دوستی و رفاقت داشتند، چون مردم عادی نمی خواستند با آنها در تماس باشند. جامعهٔ آن وقت به دو گروه دشمن یکدیگر تقسیم شده بودند. عیسی این اصول کهنهٔ دوران گذشته و دنیایی تنگ و محدود شده آنها را شکستاند. عیناً مثلیکه با لمس کردن مریض جزام، قفسی که قوانین گذشته برای او ساخته بود شکستاند و او را آزاد کرد. لاوی نیز که با یک دعوت عیسی احساس آزادی کرد، دفتر و دیوان و همه دار و ندار خود را گذاشته در پشت عیسی روان شد. در نظر مردم آن وقت این یک بدعت بزرگ بود که عیسی مرتکب شد. مردم با انجام شدن بدعت به فکر آنها، بین خود شروع به جر و بحث کردند. در این وقت عیسی به توضیح دادن کاریکه انجام داده بود و باید انجام میداد شروع کرد. کار عیسی بوجود آوردن عصر جدید خدا با اصول جدید بود. او مثال داده فرمود:« تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلکه بیماران محتاجند.» بعد از آن ادامه داده فرمود: بعد از این مردم به دو گروه پاک و ناپاک تقسیم نخواهند شد، که بین شان داشتن مناسبات ناممکن باشد. کسانیکه خود را پاک و دیگران را ناپاک میدانند، آنها هم لازم است به گناهان شان اعتراف کنند. دوران جدید که آغاز شده است، دوران بخشیده شدن است. دورانی است که خدا در گذشته به تکرار آمدن آن را وعده کرده بود. این یک عهد جدید است که انبیا در موردش بسیار گپ زده بودند. عیسی به مردم میگفت، بخشیده شدن پیش روی هریک شما قرار دارد. به کوچهها بروید ببینید، وقتیکه مردم توبه میکنند، بخشیده میشوند. اگر توبه و بخشیدن شدن شما، طرفداران اصول گذشته را آزرده میسازد به آنها هیچ فکر نکنید.
این اولین دعوتی، عیسی از جمله چندین دعوتی است که در انجیل لوقا وجود دارد. این دعوت نیز مثل دعوتهای دیگر عیسی، برای آغاز و شامل شدن در دوران جدید خدا بود. این دعوت برای کسانی بود و است که چشم براه دیدن و شنیدن دعوت زیبایی مسیحا را داشتن و دارند.
در آیاتی که در شروع خوانده شد، لوقا بعد از آیت ۳۳ از مرقس پیروی کرده، به داستانی تماس میگیرد که پیام این دوران جدید و یا این پادشاهی جدید چقدر نو است. در شروع بیایید به قانون روزه گرفتن در آن وقت دقت کنیم. روزه گرفتن در یهودیت و گروههای مختلف مذهبی در دوران عیسی، نشانهٔ «انتظار» و ماتم گرفتن بود. «انتظار» برای رسیدن عصر جدید خدا که هنوز نرسیده بود. همچنان روزه به معنی «ماتم گرفتن» به خاطر گناه و مصیبتهای گذشته که باعث سقوط اسرائیل شد. این «ماتم گرفتن» با فروتن ساختن خود با توبه و دعا برای به حرکت آوردن رحم کردن خدا بود. اما با آمدن عیسی انتظار به پایان رسیده و دوران جدید آغاز شده بود. رحم خدا به حرکت آمده بود، همه میدیدند که مردم شفا پیدا میکنند. مردم برای تشکر کردن از خدا جشن میگرفتند و عصر جدیدی که خدا میخواست میساختند. خدا را شکر گذار هستیم که این دعوت برای امروز و برای هریک ما نیز است.
اکنون به موضوع داماد و عروس که عیسی آن را ذکر کرده است توجه کنیم. لازم به یاد آوری است که در فرهنگ یهودی بصورت معمول، جشن عروسی به حیث سمبول آمدن خدا در دوران جدید استعمال میشد. وقتیکه شما به یک محفل عروسی دعوت شده باشید و روزه هم دارید، آخرین کاری که کرده میتوانید این است که از خوردن و نوشیدن پرهیز کنید. اما یک موضوع تاثر آور و عجله در این دعوت عروسی وجود داشت. تاثر و عجله به خاطری بود که داماد میرفت و وقت زیاد نداشت. داماد برای وقت کم در محفل حضور میداشت، چون او گرفته میشد. وقتیکه او گرفته میشد، فرصت کافی برای روزه گرفتن بود که روزه گرفته شود. اما این وقت نیز آن قدر طولانی نبود. انجیل لوقا با دو دعوت رستاخیز عیسی به پایان میرسد، یکی در راه عمو آس و دیگر در بالاخانه. بازگشت داماد با زندگی برخاسته از مردگ به معنی این است که عصر جدید خدا حقیقتاً و بصورت درست شروع به کار کرده است.
به مثال عیسی به پینه کردن لباس توجه کنید. طرز گفتار لوقا در مورد پینه کردن لباس، تا حدی با گفتار مرقس فرق دارد. در مردقس موضوع اساسی در مورد پینه گرفتن از لباس نو موضوع کش نکردن آن است. منظور از کش کردن این است، وقتیکه تکه نو بافته شده، برای اولین بار شسته میشد، قدری جمع شده خورد میشد. این به معنی کش کردن است. اما تکه کهنه چون بارها شسته شده، دیگر اضافه تر از آن جمع نمی شود و کش نمی کند. پینه که از لباس نو گرفته شود، و در لباس کهنه دوخته شود، پینه حتما کش کرده خورد میشود و لباس کهنه را با خود چملک میسازد. به این ترتیب کار شخصی که آنرا پینه کرده است خراب میسازد. اما در لوقا با پاره کردن لباس نو و پینه گرفتن از آن، بعد از آن چسپاندن در لباس کهنه، هر دو را خراب میسازد. هم لباس نو پاره میشود و هم به درد لباس کهنه نمی خورد. در حقیقت چیزی نو در کهنه غیر قابل استعمال کردن است. یعنی این امکان ندارد که یک قسمت برنامه عیسی را جدا کرده آنرا به برنامه شاگردان یحیی تعمید دهنده و یا هم فریسیها چسپانده شود. مثلیکه ما کوشش کنیم که یک پروگرام کهنه را در کمپیوتر نو باندازیم. وقتیکه یک قسمت کار عیسی را بگیریم، در حقیقت ما تمام کار او را از دست میدهیم. ما این را هم نمی توانیم که آنرا به طرز فکر کهنه خود وصل کنیم و او کار کند. شما باید یا تمام برنامه عیسی را از خود بسازید و یا آنرا هیچ نگیرید.
به موضوع شراب و مشکها دقت کنید. عیسی به این تاکید کرده میگوید، اگر شما کوشش کنید که برنامه جدید، عصر جدید را در طرز فکر و راه و روش جنبش یحیای تعمید دهنده و یا هم فریسیها داخل کنید، یک انفجار صورت میگیرد.(در آن وقت این انفجار از لحاظ اجتماعی صورت گرفته بود.) اکنون نیز اگر کوشش شود که ایمان جید در چوکات عقاید گذشته انداخته شود باز هم انفجار صورت خواهد گرفت.
به جمله آخر فصل پینج انجیل لوقا که اخطار هم است دقت کنید. این جمله که در مورد شراب کهنه و نو است بسیار مهم است. شما میتوانید این جمله را یکبار دیگر بخوانید. انتظار نداشته باشید، کسانیکه سالها زندگی خود را در جنبش کهنه سپری کرده اند با یکدم تغیر دادن زندگی شان به جنبش جدید فورا احساس خوشی و آرامش کنند.
همه کسانیکه میخواهند اصلاحات را بوجود بیاوردند مثل عیسی با این مشکل روبرو هستند. البته باید متوجه باشیم، این قسمتهای فصل پنج انجیل لوقا، در مورد از بین بردن تمام رسم و رواجهای گذشته نیست که بعضی مردم فکر میکنند. بعضی اشخاص با استفاده کردن از این قسمتها کوشش میکنند که خود را برای پیروی کردن به اصطلاح خود شان، فکرهای نو حق به جانب بدانند. آنها با فکرهای نو شان، رسم و رواجهای مردم را مسخره کرده به آنها خنده میکنند. اما این مقصد اصلی این قسمت هرگز نیست. عیسی چیزهای نو را انجام داد، این چیزهای نو هنوز هم نو هستند و اساس ایمان مسیحی امروز ما را میسازند. چالش حقیقی که امروز در باری این قسمتها پیش روی ما پیروان عیسی قرار دارد این است، آیا ما مطابق به اصولی جدیدی که عیسی با عصر جدیدی که آغاز کرد زندگی میکنیم؟ یا با وجودیکه به کلیسا میرویم خود را پیروی عیسی میدانیم، اما هنوز هم مطابق به اصولی زندگی میکنیم که با آمدن عیسی کهنه شدند؟ آیا تا هنوز اصول جدید بر ما اثر خود را بجا گذاشته است؟ پس هدفی که پیش روی ما قرار دارد این است، مطابق به زندگی جدیدی که دریافت کرده ایم، با اصول جدید و با قوت جدید زندگی کنیم. این قلب تعلیم عیسی را تشکیل میدهد.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی