آیا چه چیز باعث میشود که شما با تمام قوت تان فریاد شادی سر دهید؟ آیا چه چیز میتواند شما را وادار سازد که به خاطر سپاسگزاری از یک شخص پیش پاهای او به زمین بیافتید؟
دو نفر جهانگرد چند وقت قبل خود را در جنگلهای امریکایی جنوبی گم کردند. آنها ۹ ماه در جنگل سرگردان بودند و نمی دانستند که در کجا هستند و چطور میتوانند خود را از این حالت نجات دهند. بعد از واقعاتی عجیب و غریبی بسیاری را که تجربه کردند و در حالیکه نا امید شده بودند بالاخره آنها را یافته نجات داده شدند. بعد از نجات، چون آنها بسیار ضعیف شده بودند، ممکن است اینقدر قوت نداشتند که به صدای بلند فریاد شادی سر دهند اما حتماً حالت این جزامیها را داشتند. خانواده و دوستان شان هم که در خانه بی صبرانه انتظار آنها را میکشیدند حتماً احساس خوشی کرده اند.
وقتی که یکی از عزیزان تان را که بسیار زیاد دوست دارید زیر عمل جراحی در بین مرگ و زندگی قرار داشته باشد و داکتر به شما اطلاع دهد که عملیات جراحی به خیر سپری شده است شما این قسم احساس خوشی را تجربه میکنید. یا شاید هم وقتیکه به شما اطلاع دهند که تمام قرضهای شما خلاص شده است و شما موقع یافته اید و شما میتوانید زندگی تان را با یک آغاز نو شروع کنید این قسم احساس خوشی برای شما بوجود آید.
آیا بسیار قابل تعجب و حیرت آور نیست که از جملهٔ ده نفر شفا یافته صرف یک نفر آنها برگشت و با صدای بلند فریاد شادی سر داد و پیش پاهای عیسی خود را به زمین انداخت؟ چرا ۹ نفر باقی مانده که آنها نیز شفا یافته بودند این کار را نکردند؟
در این قسمت لوقا یک بار دیگر برخورد یهودیان را با خارجیها و یا غیر یهودیان به مقایسه میگیرد. لوقا در یکی از داستان دیگر خود نیز از یک سامری ذکر کرده است و در این جا نیز این مرد سامری با کاری که کرد یهودیان را که مثل او شفا یافته بودند شرماند که پس نیامدند و از عیسی تشکری نکردند. این ۹ نفر تصمیم گرفتند که اول نزد کاهن بروند که صلاحیت تصدیق شفا یافتن آنها را داشت و یا شاید هم ترسیدند که پس پیش عیسی برگردند و در بین پیروان او قرار گیرند، چون در آن وقت برای رهبران مذهبی و کاهنان عیسی به شخص نشانی شده تبدیل شده بود که با او مخالفت و دشمنی میکردند. این هم امکان دارد که آنها بسیار عجله داشتند که پس پیش خانواده و دوستان خود بروند که بعد از مریضی از آنها جدا شده بودند و بسیار وقت شده بود که آنها را ندیده بودند. آنها به ساده گی ترجیح دادند که پس نزد عیسی بر نگردند.
لوقا در مورد ۹ نفر نمی گوید که آنها کمتر شفا یافتند، بلکه میگوید که آنها کمتر شکر گزار بودند. وقتیکه ما درس فروتنی را میآموزیم، سپاسگزاری را در ما به ثمر میرساند. البته که فروتنی هنوز هم به کار سازندگی در ما ادامه میدهد. در این جا صرف خارجیها و یا میتوانیم بگوییم که غیر یهودیان خدا را جلال دادند، در حالیکه یهودیان که نام شان یعنی«یهودی» همیشه به یاد آنها میآورد که خدا را باید ستایش کرد پشت سر گذاشتند. معنی حقیقی نام «یهودی» به زبان عبرانی «ستایش» و یا هم تشکری است.
این صرف ۹ جزامی نبودند که با وجود شفا یافتن از شکر گذاری کردن از خدا ناکام شدند، ما و شما هم هر کدام ما همیشه در مقابل احسان خدا طوری که لازم است از او شکر گزاری نمی کنیم. در این مورد پولس به افسسیان در (۵: ۲۰) نوشته میکند. «به نام خداوند ما عیسی مسیح همیشه برای همه چیز سپاسگزار خدای پدرباشید.» اگر ما کمی ایمان مسیحی داشته باشیم از طریق مغز و یا سر خود میدانیم که این خدا است که همه چیز را به ما داده است. لقمهٔ نانی که دهانی خود را به آن پر میکنیم، هر نفسی که به آن هوای تازه را داخل ششهای خود فرو میبریم، هر صدای دلنشین موسیقی را که از طریق گوشهای خود میشنویم، هر تبسمی که بر لبان عزیزان، اطفال و یا شریک زندگی خود میبینیم. این چیزها وملیونها چیز دیگر همه تحفههای خوب، زیبا و سخاوت مندانهٔ خدا هستند که به ما بخشیده است. به شکلی که دنیا فعلاً است نباید و ضروری نیست که حتماً به این شکل باشد. امکان دارد از این هم خراب تر شود چون ما هر روز آن را خسته کن و بی جان میسازیم. ما به یک انظباط روحانی ضرورت داریم تا نام کسانیکه با ما در تماس هستند به حضور خدا بیاوریم و برای آنها شکر گزاری کنیم. این کار شفا دهنده و سالم است که باید همیشه انجام دهیم. مخصوصاً در این دنیایکه ما بسیار کم احساس میکنیم که حق داریم صحتمندی و خوشی داشته باشیم و با تمام مخلوقات در هم آهنگی و آرمش زندگی کنیم.
فرمودههای آخرین عیسی به سامری ما را دعوت میکند که به آن دقت کنیم. کلمهٔ «برخیز» کلمهٔ است که مسیحیان اولی آن را به مفهوم «رستاخیز از مرگ» تعبیر میکردند. لوقا هم در داستان پسر گمشده آن را به این شکل بکار برده است «مرده بود زنده شده است.». زندگی جدید، زندگی بود که اسرائیل در طول قرنها برای رسیدن آن انتظار میکشیدند. این زندگی به دهات، شهرها و خانههای آنها در آن زمان رسیده بود و آنها را به ایمانی دعوت میکرد که نمی فهمیدند آن را دارند. یک بار دیگر (لوقا۵: ۲۰ ، ۸: ۴۸ و ۸: ۵۰ ) را با هم مقایسه کنید. ایمان و شفا با هم یکجا پیش میرفتند. «ایمان» داشتن، کدام عقیده قدیمی و کهنه نیست و نه هم کدام راه و رسم عمومی مذهبی در زندگی، بلکه ایمان و باور به این است که خدای که مرگ و زندگی در اختیار او است در عیسی در حال کار کردن است. اعتماد کردن به خدا هم کدام حقیقت مبهم و عمومی نیست، بلکه بوجود آورندهٔ خوبی هاست مثلیکه در شفای جزامیها دیدیم. بوجود این خوبیها ضرورت نداره که برای آن سالها انتظار کشید، بلکه فوری آنی است. یک پیرو عیسی در قرن ۲۱ بصورت ساده و مستقیم لازم است که این قسم ایمان و این قسم احساس سپاسگزاری را داشته باشد و بس.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی