با من یک جا پس به شهر اورشلیم سفر کیند. البته نه اکنون بلکه فکر کنید که سال ۵۸ میلادی یعنی تقریباً سی سال بعد از مصلوب شدن و رستاخیز عیسی است. بسیار مردم در این شهر مقدس حتی در روزهای اول یعنی تقریباً یک نسل قبل به عیسی ایمان آوردند و تعداد زیاد آنها هنوز هم در این شهر زندگی میکنند. با وجودیکه آنها پیر تر شده اند و ممکن است بسیار حیران هم باشند اما هنوز هم انتظار میکشند و امیدوار هستند و دعا میکنند.
شرایط از زمان عیسی تا اکنون یعنی سی سال بعد فرق کرده بود. یک روز نسبتاً خوب بود و روز دیگر خراب تر و سخت تر. وقتیکه والی رومی «پنطیوس پلاطوس» کار خود را به پایان رساند مردم امیدوار شدند که زندگی بهتر خواهد شد، اما بعداً به خاطر پلان نصب کردن مجسمهٔ بزرگ امپراطور در عبادت گاه بحران و مناقشهٔ بزرگ بوجود آمد. اما این خطر وقتی از بین رفت که «غایوس والی رومی» که این نقشه را در سر داشت مُرد. فوراً بعد از مرگ او یکی از نواسههای هیرود بنام «اغریپاس» در سن ۴۱ ساله گی بحیث پادشاه یهودیان تعین شد. وقتیکه او اعلان پادشاهی کرد، مردم در کوچههای اورشلیم به طرفداری او شعار دادند. آنها میگفتند کسیکه از خود ما باشد و بر ما حکومت کند بهتر از کسی است که از جای دور آمده باشد و رسم و رواج ما را نداند. این امید هم چندان دوام نکرد و به زودی «اغریپاس» هم مُرد. بعضیها میگفتند که خدا او را به خاطر کارهای کفر آمیزی که او به نفع باداران بیدین رومی خود انجام میداد به مرگ محکوم کرد. بعد از آن یک سلسلهٔ والیهای جدید شروع به حکومت کردند که هر کدام نسبت به گذشته اش خراب تر بود. اما وقتیکه در سال ۵۴ میلادی امپراطور «نیرو» به قدرت رسید، بسیاریها امیدوار شدند که یک بار دیگرصلح و عدالت در قلمرو روم برقرار خواهد شد. اما در اورشلیم مردم به خاطر بوجود آمدن و روز به روز زیاد شدن جنجالها و مشکلات سیاسی پریشان بودند. جنبشهای انقلابی سر بالا میکردند و وقتیکه به اوج خود میرسیدند با بی رحمی سرکوب میشدند. بعضیها میگفتند که کاهنان مخفیانه در این موضوعات دست دارند. بعضیها میگفتند این جنبشهای انقلابی نیستند بلکه گروههای دزدان و رهزنان هستند که سر بالا کرده مانع شده اند که مردم عادی کار و بار و زندگی خود را در صلح به پیش ببرند. بعضیها میخواستند به شکل ساده و بی قید و شرط با روم صلح کنند، بعضیها به فکر شدت و مقابله در مقابل روم بودند. اما در بین همهٔ این موضوعات بعضی دوباره به فکر مسیحا شده بودند که باید بیاید. با همهٔ این حالات زندگی روزمره به پیش میرفت. خرید و فروش، کشت و کار، مالداری، نجاری، چرمگری، تبدیل کردن اسعار، شعر و شاعری، انجام دادن قربانیهای روزانه در عبادت گاه، سرود و موسقی، تجلیلها و جشنها موسومی به صورت عادی به شکل دوامدار در پشت سر همه این جنجالها ادامه داشت. کار ساختمانی عبادت گاه و اعمار مجدد آن که هیرود کبیر در سال۷۰ قبل آغاز کرده بود به پایان رسیده متوقف شده بود.
ر بین همهٔ این جریانات، کسانیکه نام عیسی را برخود داشتند، هنوز هم با هم یک جا میشدند، نان پاره میکردند، به نام او عبادت و پرستش میکردند، به یکدیگر خود از چیزهای که او گفته و انجام داده بود تعلیم میدادند. آنها به طریقههای مختلف این برنامه را به پیش برده ادامه میدادند. بعضی آنها دوستان شخصی بنام ساول طرسوسی بودند که قبلاً فریسی بود و اکنون بنام پولس شهرت یافته بود. او چند وقت قبل این جا در اورشلیم بود. اما به خاطر یک بلوا زندانی شد. مردم ده کوچهها و سر چوکها میگفتند، جایکه او بود بلوا بوجود آمد، اما دوستان او میگفتند که مخالفینش برای او این جنجال را قصداً بوجود آوردند. اکنون او به روم به خاطر محاکمه شدن فرستاده شده بود، طوری به نظر میرسید که دوباره بر نخواهد گشت. پطرس یکی از شاگردان مهم عیسی هم به سفر رفته بود و چند سال شده بود که در اورشلیم دیده نشده بود. بعضی از پیروان عیسی به پولس یا ساول طرسوسی به دیده شک میدیدند. اونا میگفتند که چون پولس به غیر یهودیان اجازه داده است که بدون ختنه شدن، خداوند را از طریق عیسی عبادت و پرستش کنند با شریعت خدا سازش کاری کرده است. رهبر مسیحیان اورشلیم که یعقوب برادر عیسی که شخص با حکمت و متعهد بود پیر شده بود طوری به نظر میرسید که دعای او برای نجات قوم نیز شنیده نمی شود.
با در نظر داشت این موضوعات برای مسیحیان اورشلیم چقدر آسان بود که خسته شوند. اما در طرف دیگر آنها وقتاً فوقتاً میشنیدند که انجیل در ماورای دریاها و جاهای دور از اورشلیم نتیجه قابل باور نکردنی داده است. آنها صرف یگان وقت این خبرها را میشنیدند و در پهلوی آن این را هم میشنیدند که غیر یهودیان به عیسی مسیح بدون اینکه شریعت یهود را رعایت کنند ایمان میآورند. زندگی پیروان عیسی در اورشلیم در بین همهٔ این مثایل روز به روز پیش میرفت. بعضی دوستان شان از آنها سوال میکردند که، آیا مسیحای شما چه وقت دوباره پس ظاهر میشود؟ آیا نمی تواند که عجله کرده زود برگردد؟ ببینید چقدر رومیها به دور و بر ما زیاد شده اند، چقدر جنگها و جنجالها در دنیا بوجود آمده است. با وجود همهٔ این چیزها، ببینید که چقدر قیمتی شده است، میدانید یک نان چند شده است. اگر عیسی واقعاً مسیحا است چرا از آن وقت تا حالا هیچ چیز واقع نشده است؟ اما شما که پیرو عیسی هستید وقتیکه برای مشارکت با ایمان داران دیگر دور هم جمع میشوید و حضور و محبت عیسی را آنقدر حقیقی و نزدیک به خود احساس میکنید که حتی او را میتوانید لمس کنید به این گپها چندان توجه نمی کنید. برعلاوه این هم به شما گفته شده بود که باید صبر داشته باشید. سی سال مدت کم نیست بلکه دوران طولانی است. هرکدام شما قصههای گذشته را به شمول چیز هایکه عیسی در مورد این موضوعات به شما گفته بود در طول سی سال بارها تکرار کرده اید. او به شما فرموده بود که استوار باشید. او گفته بود که احتیاط کنید. او فرموده بود آماده باشید. او گفته بود که چشمان تان را باز نگهدارید، جسماً و همچنان یقیناً که روحاً نیز. او به شما گفته بود که برای بدست آوردن قوت دعا کنید تا بتوانید با هر پیش آمد ناگوار مقابله کنید. او فرموده بود که پسر انسان برائت خواهد یافت، وقتیکه او برائت گرفت شما نیز رهایی و از گناهان تان برائت خواهید یافت.
اکنون از حضور خود در سال ۳۰ میلادی در اورشلیم به دینا موجود که در آن زندگی میکنیم بر میگردیم. با من در این قرن ۲۱ به سانفرانسسکو، سدنی، برلین و یا آلسلوادور و یا کدام شهر دیگر سفر کنید. شما کسی هستید که در کلیسای بابتست، پنطاکستل، انگلکن و یا کدام کلیسای دیگر رشد یافته اید و هر روز به کلیسا میروید. اما دنیا به کار و بار خود مصروف است و ادامه میدهد. بعضی وقت دوستان تان از شما انتقاد کرده میگویند، آیا شما در این قرن ۲۱ هم به کلیسا میروید؟ آنها به شما میگویند که همه میدانند مسیحیت چیزی تاریخ تیر شده است، کسی نمی تواند به آن باور کند، خسته کن است و همچنان به شرایط دنیایی امروزی هیچ برابر نیست. به چیزیکه شما ضرورت دارید، آن هرچه زیاد تر داشتن رابطه جنسی است، زیاد تر پارتی و مهمانی است، پول بدست آوردن زیاد است و هم هرچه زیاد تر ده زندگی ابتکار کدن و نو آوری برای خوش گزرانی است. آنها این را هم به شما میگویند،آیا کلیسا خودش کارهای خراب مرتکب نشده است؟ آیا در مورد تفتیش عقاید چه فکر میکنید؟ آیا در مورد جنگهای صلیبی چه میگوید؟ (آنها همیشه این سوال را مطرح کرده به رخ مسیحیان میکشند.) در این دوران که همهٔ ما کمپیوتر داریم و به سفر کردن به فضا فکر میکنیم آیا کسی هست که به مسیحیت ضرورت داشته باشد؟ (آنها سالها پیش از این برق و پیشرفت در طبابت را یاد میکردند.)
آنها میگویند اگر عیسی شما اینقدر خاص و فوق العاده است پس دنیا چرا تا هنوز اینقدر خراب است؟ آنها عمداً نمی خواهند در مورد آزادی اسیران، در مورد تعلیم و تربیت و ساخته شدن شفاخانهها و کارهای زیاد خیریهٔ دیگر که توسط پیروان عیسی انجام میشوند چیزی بدانند. آنها نمی خواهند بدانند که انجیل هر روز زندگی چه تعداد انسانها را تغیر میدهد. مثلیکه عیسی اخطار داده است آنها میخواهند تشویشهای این دنیا را به دوش شما بار کنند. آنها میخواهند شما را تحقیر کرده به زمین بزنند تا شما فکر کنید که احمق هستید. آنها میگویند، شما چرا این کتابهای کهنه را میخوانید؟ در حالیکه این کتابها نه به دردی کسی خورده است و نه هم به کسی چیزی خوب انجام داده است.
جواب به این سوالها عین جوابهای است که مسیحیان اورشلیم یک نسل بعد از عیسی به سوالاتی که از آنها میشد جواب میدادند. آماده باشید. اینها چیزهای هستند که به شما گفته شده بود که به آن روبرو خواهید شد. برای مقابله کردن به این فشارها، صبر حیثیت کلیدی دارد. برای بدست آوردن قدرت دعا کنید که بتوانید استقامت داشته به پای خود ایستاده باشید. زمانی خواهد آمد که چشمان شما به خاطر خسته گی ذهنی، جسمی و روحی بسته خواهند شد، اما باز هم کوشش کنید که آنها را باز نگهدارید. شما این کار را با مبارزهٔ جذاب، با نمایش و اعلان انجام داده نمی توانید. بلکه با استقامت و پایداری در دعا، در امید در کلام خدا در کتاب مقدس، در مراسم عبادت و شهادت شب و روز و هر هفته انجام داده میتوانید. به این خاطر است که روی صبر بسیار پافشاری میشود. از این رو صبر میوهٔ روح است. این قصه را به تکرار بخوانید. چیزیکه عیسی فرموده است به دیگران نیز یاد آوری کنید. همیشه آماده باشید.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی