لوقا برای همه

فصل چهادرهم

لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

دراین اثنا جزیه گیران و خطاکاران ازدحام کرده بودند تا به سخنان او گوش دهند. پیروان فرقۀ فریسی و علمای یهود غُم غُم کنان گفتند: «این مرد اشخاص بی سر و پا را با خوشرویی می پذیرد و با آنها غذا می خورد.» به این جهت عیسی مَثَلی آورد و گفت: «فرض کنید یکی از شما صد گوسفند داشته باشد و یکی از آن ها را گم کند، آیا نود و نُه تای دیگر را در چراگاه نمی گذارد و بدنبال آن گمشده نمی رود تا آن را پیدا کند؟ و وقتی آن را پیدا کرد با خوشحالی آن را به دوش می گیرد و به خانه می رود و همۀ دوستان و همسایگان را جمع می کند و می گوید: «با من خوشی کنید، گوسفند گمشدۀ خود را پیدا کرده ام.» بدانید که به همان طریق برای یک گناهکار که توبه می کند در آسمان بیشتر خوشی و سُرور خواهد بود تا برای نود و نُه شخص پرهیزگار که نیازی به توبه ندارند. و یا فرض کنید زنی ده سکۀ نقره داشته باشد و یکی را گم کند آیا چراغی روشن نمی کند و خانه را جارو نمی نماید و در هر گوشه به دنبال آن نمی گردد تا آن را پیدا کند؟ و وقتی پیدا کرد همۀ دوستان و همسایگان خود را جمع می کند و می گوید: «با من خوشی کنید، پولی را که گم کرده بودم، پیدا کردم.» به همان طریق بدانید که برای یک گناهکار که توبه می کند در میان فرشتگان خدا خوشی و سُرور خواهد بود.»
لوقا ۱۵: ۱-۱۰

ما(نویسنده) فقط وقتی از خانهٔ سابقه به جایی که برای ما روئیایی بود مطابق به پلانی که ساخته بودیم کوچ کردیم. خانهٔ جدیدی که به آن کوچ کردیم در اخیر کوچه و لب یک جهیل قرار داشت. محیط و هر چیز دیگر برای ما بسیار آرامش بخش بنظر رسید. اما در شب شنبه اول که در آن خانه بودیم آشوب و غالمغالی برپا شد به انداره ای آرامش ما را برهم زد که هیچ انتظارش را نداشتیم. صدای بلند موسیقی، صدای بلند لودسپیکر‌ها که هر لحظه چیز‌های را اعلان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، سر و صدای بلند هارن‌های اطفائیه به اندازهٔ بلند شد که اولاد‌های جوان ما را از خواب بیدار کرده وارخطا ساخت. ما واقعاً ترسیدیم و با خود گفتیم:‌«آیا هر آخر هفته این غالمغال و سر صدا خواهد بود؟ چرا پیش از خریدن خانه در مورد این چیز‌ها کسی به ما چیزی نگفت؟

فردای آن شب در مورد این موضوع توضیحات بدست آوردیم. نه خیر، هر شب آخر هفته این حالت رخ نمی داد. این موضوع صرف سالی یک بار واقع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. این جشن سالانهٔ کلوب جوانان آن محل بود که کار کرد‌های سالانهٔ خود را تجلیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. با بدست آوردن این معلومات دوباره احساس آرامش کردیم. بعد از واقع شدن این موضوع فکری در ذهنم بوجود آمد که جشن گرفتن یک شخص امکان دارد مزاحمت برای شخص دیگری باشد، خصوصاً که در مورد هدف جشن گرفتن و شخصیکه جشن گرفته است معلومات نداشته باشد.

سه ضرب المثل که در لوقا فصل پانزده وجود دارد به خاطری گفته شده است که عیسی اشتهای جشن گرفتن با همه « مردم خراب» را در سر داشت، اما متاسفانه دیگران فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند که کابوس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینند. این هر سه ضرب المثل بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند «به این خاطر است که ما جشن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیریم.» آیا اگر شما به جای عیسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بودید جشن نمی گرفتید؟ چطور ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانستیم که جشن نگیریم؟ این هرسه ضرب المثل کلکین‌های کاملاً بازی هستند که از طریق آن ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم ببینیم که عیسی چه چیز در ذهن خود داشت که آن را انجام دهد و ما هم خود ما چه چیز باید انجام دهیم.

علت اصلی اعتراض و مشکل مردم به خصوصیت اشخاصی بود که عیسی با آنها به تکرار روی یک دسترخوان غذا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. بطور مثال جزیه گیران، از جزیه گیران مردم صرف به خاطری از آنها نفرت نمی کردند که آنها جزیه گیر بودند، در تمام فرهنگ‌ها و جوامع مردم آنها را چندان خوش ندارند، اما علت اصلی نفرت مردم این بود که آنها به هیرود و یا رومی‌ها و یا هردوی آن‌ها پول جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند که هیچ کس به آنها هیچ حق قایل نبود. اگر آنها بصورت منظم با غیر یهودیان در تماس بودند، بعضی‌ها آنها را به این خاطر ناپاک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستند.

وقتیکه «گنهکاران» می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم این کلمهٔ عمومی است و همه به یک نظر نیستند که به کدام گروه مردم اطلاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. گنهکاران امکان داشت به مردمی گفته شود که فقیر بودند و هم چنان در مورد قوانین شرعی معلومات کافی نداشتند و آنرا چندان بر خود تطبیق هم نمی کردند.(به یوحنا ۷: ۴۹ مراجعه شود.)  این‌ها دقیقاً مردمی بودند که توسط علمای خود ساختهٔ یهودی به حیث انسان‌های غیر مذهبی و نا امید مشخص شده بودند که تقاضا‌های که در شریعت اسرائیل مشخص شده بودند آنها را برآورده نمی کردند.

در طول این فصل عیسی نمی گوید این اشخاص در حالتی که قرار دارند باید بصورت ساده پذیرفته شوند. بلکه عیسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید، گنهکار باید توبه کند. گوسفند گم شده و سکهٔ گمشده پیدا شده است. پسر فریب خورده اشتباه خود را درک کرده به خانه برگشته است. اما عیسی به کسانیکه از او انتقاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند در مورد اینکه توبه چه است و چه معنی دارد، یک فکر دیگر دارد. از نظر آنها هیچ چیز از معیار‌های که آنها برای پاکی تعین کرده بودند نباید کوتاهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و اصول شریعت را هم باید رعایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. اما از نظر عیسی کسانیکه از او و راه و روش او پیروی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند برای آن‌ها این توبه حقیقی است. اگرچه عیسی در این مورد به تفصیل چیزی نگفته است، اما به نظر من آن را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم در جریان عملی کردن آن ببینیم. چون عیسی به این تاکید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد که فریسی‌ها و علمای یهود خود شان هم به توبه ضرورت دارند. آیت (۷ ) از زبان عیسی مسیح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوشد: «تا برای نود و نُه شخص پرهیزگار که نیازی به توبه ندارند.» بیاید این جمله را با تبسم و همچنان که در آخر آن سوالیه باشد بخوانید. من فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که عیسی این جمله را به این شکل بیان کرده است.

در این صورت است که مقصد ضرب المثل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند روشن شود. این به خاطری است که جشن برپا بود. آسمان‌ها جشن گرفته بودند و فرشته گان در آن شرکت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند.

 در قصهٔ گوسفند و سکه خط اساسی در هر کدام آنها مربوط به عقیدهٔ یهودی است. یعنی هر دو، نیم قسمت خلقت خدا یعنی آسمان و زمین مفهوم و معنی آن لازم است با هم یکی باشند و باید در همآهنگی به یکدیگر باشند. وقتیکه شما تشخیص دادید که چه چیز در آسمان در جریان است، در این صورت شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید وقایعیکه در زمین رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند آن را نیز درک کنید که به چه معنی هستند. وقتیکه ما در دعا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم «پادشاهی خدا که در آسمان است در زمین پیاده شود» در اینجا مفهوم اساسی همین موضوع است. علمای دینی یهود و فریسی‌ها نگران بودند چون آنها فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند جایکه انسان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند برای خدا بسیار نزدیک باشد معبد است، معبد از کاهن، پاکی سخت گیرانه را تقاضا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. بعد از کاهن اشخاص دیگری که زیاد تر به خدا نزدیک بودند، آنها کسانی بودند که با کاپی کردن از اصول آسمانی، اصول سختگیرانهٔ پاکی را بر تمام بخش‌های زندگی شان رعایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. اما اکنون عیسی اعلام کرد که هر باریکه یک گنهکار به روشنی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید و از راه خدا پیروی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، برای آن در آسمان جشن بزرگی با شادی بر پا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد. این موضوع به معنی نادیده گرفتن معبد و کاهن بود. اگر ساکنان زمین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند از آسمان تقلید کنند آنها نیز باید جشن‌های بزرگی برپا کنند. این کاری بود که عیسی انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد.

گوسفند مخصوص و یا سکهٔ مخصوص آنها به ذات خود مخصوص نبودند. (آن سکه ممکن است دار و ندار آن زن بود و به آن دلبستگی زیاد داشت. از دست دادن آن هم از لحاظ دلبستگی و علاقه هم از لحاظ مالی برایش بربادی بود.) در یکی از نسخه‌های تحریف شدهٔ تعلیم عیسی که در قرون اخیر زیاد پخش شده در قسمت گوسفند گم شده گفته شده است که «من شما را نسبت به دیگران زیاد تر دوست دارم.» درحالیکه در این ضرب المثل مهمترین نقطه گم شدن است و فرق این گوسفند از گوسفندان دیگر در گم شدن آن است نه در چیز دیگر. شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید تصور کنید که تاثیر این قصه بر گنهکاران شنونده و توبه کار به چه اندازه بود. این گنهکاران کسانی بودند که آنها خود شان نمی توانستند محبت خدا و احترام عیسی را دریافت کنند. بلکه این عیسی بود که به اشخاصیکه بازگشت کرده بودند محبت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و به فکر آنها بود و چون آنها را یافته بود جشن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت.

کاریکه عیسی انجام داد مفهوم عمیق این ضرب المثل‌ها بود و دلیل اساسی بود که خدا در بین مردم کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و فریسی‌ها به آن مخالفت کردند. کار‌های عیسی در زمین نمایانگر و نمایندگی کردن از محبت خدا در قلمرو آسمانی بود.

        چالش حقیقی که امروز پیش روی کلیسا به ارتباط این ضرب المثل‌ها وجود دارند عبارت اند از:‌ کار هایکه ما پیش روی مردم و دنیا انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم زمینه را مساعد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که آن‌ها از ما سوال کنند که آیا ما چرا این کار‌ها را انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم؟ آیا این ضرب المثل‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند جواب سوال آنها باشند؟ آیا کار‌های که ایمان داران امروزی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند مردم را به این سوال‌ها تشویق کنند که شما چرا این کار‌ها را انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهید؟ از این طریق شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید فرصت این را پیدا کرده این قصه‌ها را که در مورد گم شدن یک چیز و یافتن آن است به آنها بیان کنید

Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی