لوقا برای همه

فصل ۳

لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

پس از آنکه همه تعمید گرفتند، عیسی نیز تعمید گرفت و به دعا مشغول بود که آسمان باز شد و روح القدس به صورت کبوتری بر او نازل شد و صدایی از آسمان آمد: «تو پسر عزیز من هستی. از تو خوشنودم.» وقتی عیسی خدمت خود را شروع کرد، تقریباً سی سال از عمرش گذشته بود و برحسب گمان مردم او پسر یوسف بود و یوسف پسر هالی، پسر مَتات، پسر لاوی، پسر مَلکی، پسر یَنا، پسر یوسف، پسر مَتاتیا، پسر عاموس، پسر ناحوم، پسر حَسلی، پسر نَجی، پسر مَئَت، پسر مَتاتیا، پسر شِمعی، پسر یوسف، پسر یهودا، پسر یوحَنا، پسر ریسا، پسر زِرُبابل، پسر سِئَلتی ئیل، پسر نِیری، پسر مَلکی، پسر اَدی، پسر قوسام، پسر ایلمودام، پسر عیر، پسر یوسی، پسر ایلعازَر، پسر یوریم، پسمَتات، پسر لاوی، پسر شَمعون، پسر یهودا، پسر یوسف، پسر یونان، پسر ایلیاقیم، پسر مَلیا، پسر می‌نان، پسر مَتاتا، پسر ناتان، پسر داود، پسر یِسی، پسر عوبید، پسر بوعَز، پسر شَلمون، پسر نحشون، پسر عمیناداب، پسر ارام، پسر حِزرون، پسر فارِز، پسر یهودا، پسر یعقوب، پسر اسحاق، پسر ابراهیم، پسر تارح، پسر ناحور، پسر سِروج، پسر رَعو، پسر فِلِج، پسر عابِر، پسر صالَح، پسر قینان، پسر اَرفَکشاد، پسر سام، پسر نوح، پسر لامَک، پسر متوشالح، پسر خنوخ، پسر یارِد، پسر مَهللئیل، پسر قینان، پسر انوش، پسر شیت، پسر آدم بود و آدم از خدا بود.
لوقا ۳: ۲۱-۳۸






تعمید و شجرهٔ عیسی:

             شجرهٔ نسبی من که این سطور را برای شما می‌‌‌‌‌‌نویسم عجیب است. اجدادم در زمان زار روس از مناطق پشتون نشین افغانستان به شهر‌های آسیایی می‌‌‌‌‌‌انه تجارت می‌‌‌‌‌‌کردند و بعد از چند سال چون آن شهر‌ها مورد پسند شان واقع شده بود، در آن‌ها متوطن شدند. اما وقتیکه درسال ۱۹۱۷ در روسیهٔ آن زمان انقلاب کمونیستی صورت گرفت، چند سال بعد به شهر‌ها و مناطق آسیایی مرکزی نیز وسعت یافت. اجدادم به فکر خود شان برای محافظت از دین شان به غیر از پول نقدر دوران نیکولای تزار روس که با خود آوردند، همه دار و ندار خود را از دست دادند و دوباره به افغانستان برگشتند. با برگشتن به افغانستان به امید اینکه انقلاب کمونیستی شکست می‌‌‌‌‌‌خورد و نیکولای تزار روس دوباره به قدرت می‌‌‌‌‌‌رسد و آنها دوباره بر می‌‌‌‌‌‌گردند، در شهر‌های شمال شرقی افغانستان مثل قندز، خان آباد، تالقان و فیض آباد سکونت اختیار کردند. از آن زمان تا اکنون که اضافه تر از صد سال می‌‌‌‌‌‌گذرد این امید آن‌ها هرگز به حقیقت تبدیل نشد. بانک نوت‌های دوران نیکولای تزار روس در گاو صندوق‌ها فرسوده شدند و خود شان با سکونت نسل در نسل در این مناطق ادامه دادند.

 اما با وجود این همه تحولات ما هنوز هم دو خصوصیت نسبی خود را حفظ کرده ایم، یکی زبان پشتو دوم اصل و نسب قومی پشتون بودن. زیرا بزرگای ما از طفولیت همیشه به ما از اصل و نسب ما برای ما یاد آوری می‌‌‌‌‌‌کردند و می‌‌‌‌‌‌گفتند که زبان خود را حفظ کنیم تا در بین اقوام دیگر گُم نشویم.

در زمانه‌های قدیم مردم زیاد تر، اما در عصر حاضر نیز بسیار مردم بصورت دوامدار در مورد تاریخ خانواده و اصل و نسب شان قصه می‌‌‌‌‌‌کنند. البته این قصه‌های فامیلی با گذشت سال‌های زیاد به آن تا ندازهٔ رنگ و روغن نیز زده شده است، اما باز هم تا حد زیاد کوشش بعمل آمده است که قابل اعتبار باقی بمانند. در عصر حاضر که جنگ‌ها و نا آرامی‌ها، فقر و گرسنگی جوامع زیادی را در کرهٔ خاکی ما به مشکلات زیاد روبرو کرده است، باعث مهاجرت‌ها و بیجا شدن‌های زیاد نیز شده است. این مهاجرت‌ها و بیجا شدن‌ها این خطر را بوجود آورده است که آنها بعد از دو سه نسل اصل و نسب خود را فراموش کرده و انقطاع نسلی در آن بوجود بیایید. هموطنان عزیز افغان ما نیز که در نتیجهٔ جنگ‌ها به کشور‌های مختلف مجبور به مهاجرت شده اند با این خطر روبرو هستند.

 با در نظر داشت این مثایل، یهودیان بصورت خاص دلایل قوی دارند که در مورد موضوع اصل و نسب و اجداد شان باید خوب باخبر باشند. خدا به ابراهیم و خانوادۀ او وعدۀ ابدی سرزمینی را کرده بود، اما آنها در نتیجۀ جنگ از آن سرزمین وعده شده به زور اخراج شدند و به نسل کشی روبرو گردیدند. آنها برای زنده ماندن به (مثلیکه هنوز هم می‌‌‌‌‌‌کنند) حیث یک قوم به قصه‌ها و خاطرات، در مورد اجداد شان رو آوردند. چندین فصل کتاب تواریخ در عهد قدیم کتاب مقدس با نام‌ها آغاز می‌‌‌‌‌‌گردند، که برای خوانندۀ  دوران ما عجیب و غیر ضروری به نظر می‌‌‌‌‌‌رسد. اما برای مردم آن زمان این نام‌ها بسیار مهم و با ارزش بودند. آنها ضرورت داشتند که بدانند اجداد شان کی‌ها بودند، و به کدام قوم و قبیلۀ اسراٸیل مربوط هستند.

 با این حال وقتی ما می‌‌‌‌‌‌بینیم که عیسی یک شجره نامه نه بلکه دو شجره نامه دارد و آن‌ها با هم فرق دارند، تعجب می‌‌‌‌‌‌کنیم. متی انجیل خود را با لست نام‌های آغاز می‌‌‌‌‌‌کند که از ابراهیم شروع شده و به عیسی می‌‌‌‌‌‌رسد. اما اکنون لوقا لست دیگر را برای ما بیان می‌‌‌‌‌‌کند که  برعکس متی، از عیسی شروع می‌‌‌‌‌‌کند و به ابراهیم، آدم و به خود خدا می‌‌‌‌‌‌رسد. خرابی در این است که این دو لست در کُل با هم سر نمی خورند. لست لوقا بین ابراهیم تا عیسی نسل‌های زیاد تر را احتوا می‌‌‌‌‌‌کند، اما در بعضی مراحل، نام‌ها در مجموع از داود(تقریباً ١٠٠٠ سلا ق م) و شالتیٸیل و پسرش زروبابل(بعد از تبعید) و بعداً دوباره بین زروبابل و یوسف یک چیز است. حتی در نام پدر یوسف(شوهر مریم) نیز فرق وجود دارد. به هر صورت، آیا چه چیز مهم در شجرۀ یوسف شوهر مریم وجود دارد، در حالیکه هم متی و هم لوقا به این تاکید می‌‌‌‌‌‌کنند که یوسف پدر جسمانی عیسی نبود؟

  حتی در روز‌های اول کلیسا، علما به این متوجه شدند که مشکل است به سوالات در مورد شجره نامهٔ عیسی جواب دقیق داده شود، بسیاری علما شکست خود را در این مورد قبول کردند. البته باید متوجه باشیم که در یک اجتماع کوچک و بسته، امکان بسیار وجود دارد که یک شخص از دو راه نسبی شجرۀ خود را به اجداد اولی اش برساند. در سابقهٔ نسبی ما که در شروع برای شما قصه کردم نیز این مشکل وجود دارد. بعضی از یک شاخه خود را به اجداد اولی ما می‌‌‌‌‌‌رسانند و بعضی از شاخهٔ دیگر.البته این مربوط به هر شخص است که او کدام شاخۀ اجداد خود را که در نتیجۀ ازدواج دو شاخه و یا چند شاخه شده اند می‌‌‌‌‌‌خواهد آن را برجسته بسازد. هر واحد کوچک یک قبیله، به میل خود خواسته است که شجرۀ نامۀ خود را به راهیکه هدف و مقصد شان مثل افتخارات، نام و نشان و بحران‌ها و یا چیز‌های دیگر را  بر آورده می‌‌‌‌‌‌سازد، خود را به اجداد شان برسانند.

 شما به کشور کوچک اسراٸیل به دوران بین داوود و عیسی دقت کنید، در آن دوران بسیار به ساده گی امکان وقوع این چیز‌ها ممکن بود. بسیاری‌ها می‌‌‌‌‌‌توانند کم از کم از دو راه نسبی به عین جد برزگ برسند.

 طوری به نظر می‌‌‌‌‌‌رسد که لوقا شجرۀ نامۀ را برگزیده است که برای شک کردن هیچ جای باقی نمی ماند که عیسی نه تنها یهودی حقیقی است بلکه اولادۀ داوود و زوروبابل یعنی از لحاظ نسبی جز خانوادۀ شاهی است. او عیسی را پسری به فرزندی گرفته شدۀ یوسف شوهر مریم می‌‌‌‌‌‌داند، که این هم به نظر می‌‌‌‌‌‌رسد برای یک مقصد استفاده شده است. (به ما هیچوقت گفته نشده است که مریم از خانوادۀ شاهی بود، تا وقتیکه گفته شد که او خویشاوند الیزابت است، به این ترتیب به خانوادۀ کهانت دراسراٸیل مربوط می‌‌‌‌‌‌شود.) اگر کدام محرک دیگر در ترتیب نام‌ها برای لوقا وجود می‌‌‌‌‌‌داشت(بعضی‌ها پیشنهاد می‌‌‌‌‌‌کنند که این ( ٧٧)  نام را در یازده گروپ دارای هفت نام، باید در نظر گرفت.) حتماً توجه ما را به آن معطوف می‌‌‌‌‌‌کرد.

  یک رابطۀ که بین شجرۀ فامیلی و چیزیکه قبل از آن و بعد از آن می‌‌‌‌‌‌آید کلمات آخرین است. مثلاً عیسی پسر خدا است. البته به این حساب همۀ اشخاص دیگر در لست که قبل از یوسف تا به آدم می‌‌‌‌‌‌آیند، نیز پسران خدا هستند. البته منظور لوقا بکار بردن لقب «پسر خدا» اضافه تر از این است، زیرا او برعلاوۀ شجره نامۀ عیسی در چند جای دیگر نیز لقب «پسر خدا» را برای عیسی بکار برده است. (١: ٣٥، ٣: ٢٢، ٤: ٣، ٩) شاید این بهتر خواهد بود که به شجره نامۀ فامیلی عیسی به شکلی دیده شود که پس به عقب به دوران خلقت دنیا رجعت داده شود. این راهی است که ما می‌‌‌‌‌‌توانیم بگوییم که عیسی در حقیقت مسیحای اسراٸیل است (معنی دیگر پسر خدا است) که برای تمام دنیا و همه ملت‌ها بسیار با ارزش و گرانبهاست. همۀ خلقت، همۀ نسل‌های بشری از کاری که او برای انجام دادنش آمده است مستفید خواهند شد. آمدن عیسی به دریایی اردن برای تعمید گرفتن به دست یحیی، در عرصهٔ جهانی یکی از مقاصد خدا بود.

لوقا در این جا چند نکتۀ اساسی را نیز علاوه می‌‌‌‌‌‌کند. مثلاً، در حقیقت وقتیکه عیسی دعا می‌‌‌‌‌‌کرد مکاشفات صلیبی و قاطع به وقوع می‌‌‌‌‌‌پیوستند. یک قسمت ثابت به تصویر کشیدن عیسی توسط لوقا بیان می‌‌‌‌‌‌کند که او حقیقتاً مرد دعا بود. اکثراً یاد آوری می‌‌‌‌‌‌شود که تعمید عیسی موقع به صدا در آمدن زنگی بود که او برای خدمت مسیحایی اش دعوت شد. اما بسیار سخت است که این موضوع پذیرفته شود که صحیح است. در حقیقت صدای از آسمان آمد که تاٸید و رهنمایی کرد که همه چیز به درستی پیش رفته است، مثلیکه لوقا به ما در (٢: ٤٩) گفت. روح و کلمه با هم به عیسی قوت بخشید و او را تشویق کرد تا بتواند که خدمت کوتاه زمینی خود را آغاز کند.

روح و کلمه همچنان علاوه کردند که، شخصیت انسانی که عیسی در آن قرار دارد او را به کجا خواهد برد. صدای آسمانی، انعکاس کلمات اشعیایی پیامبر بودند (اشعیا ٤٢: ١) که ماموریت مسیحا را به حیث خادمی که رنج خواهد کشید و برای مردم و دنیا جان خود را خواهد داد معرفی کرد. در عقب صدایی که از اسمان به گوش رسید، انعکاس پیدایش ٢٢: ٢ نیز بگوش می‌‌‌‌‌‌رسید که به ابراهیم فرمان داده شد تا یگانه پسر خود اسحاق را قربانی کند. این صدا که از آسمان به گوش رسید در عین زمان با قاطعیت و اظهار شکوهمند تاٸید عیسی و مامورتیش بود. همچنان بیان کنندۀ روشن این مطلب نیز بود که او در ماموریتش به کدام طرف خواهد رفت.

 هردو، هم داستان تعمید و هم شجره نامۀ فامیلی به ما یاد آوری می‌‌‌‌‌‌کند که عیسی از کجا آمده است، کی است و به کجا خواهد رفت. وقتیکه ما داستان او را در دعا داستان خود و همچنان تعمید او را تعمید خود می‌‌‌‌‌‌سازیم، ما نیز می‌‌‌‌‌‌توانیم توقع قوت و انرژی جدید داشته باشیم. قوت و انرژی جدیدی که توسط صدای آرمش بخش روح خدا و محبت لازوال او تاٸید می‌‌‌‌‌‌گردد که بتوانیم به ماموریتی که در پیش داریم ادامه دهیم.

Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی