تفسير
اگر از مدیر یک روزنامه سوال کنید که آیا کدام موضوعات را نشر کند، که زیاد ترین تعداد شمارههای روزنامه اش به فروش برسد، او فوراً سه موضوع را به شما معرفی میکند: مثایل جنسی، موضوعات مربوط به مقامات درجه اول دولتی و موضوعاتی مربوط به جنجالهای مذهبی. اگر امکان یکجا کردن این سه موضوع با هم باشد هنوز هم بهتر است. مثلاً موضوع «مثلاً فلان هنرمند مشهور که مورد تجاوز جنیسی قرار گرفت.» برای نشر کردن در اخبار یک موضوع خوب است. موضوع «اختلاف شدید رئیس جمهور با معاون اولش» نسبت به اولی بهتر است. اما موضوع « متهم شدن عضو شورای علمای دینی به فساد جنسی» نسبت به همه مهمتر است.
پس وقتیکه مردم داستان ملاقات جبرٸیل با مریم را میشنوند و خصوصاً در مورد طفلی که قرار است به دنیا بیاید و آن هم که او در آینده اختیار دار دنیا خواهد شد، آیا فوراً ذهن شان بطرف موضوعاتی که مدیران اخبار که در ذهن خود دارند خیز نمی زند؟ مردم بسیاری اوقات چیزهای را در این داستان میخوانند که در حقیقت در این داستان وجود ندارند. از این رو آنها برای درک چیزهای بسیار مهم و ضروری که در حقیقت داستان وجود دارند، ناکام میشوند.
بیایید که اول از نقاط قابل دید در داستان شروع کنیم. داستان این را واضح ساخته است، پیش از اینکه مریم با مردی رابطۀ جنسی برقرار کرده باشد با گذاشته شدن عیسی در رحم او حامله شد. برای بسیار مردم باور کردن این موضوع ناممکن است. اکثر آنها فکر میکنند که مشکل باور نکردن این موضوع مربوط به تحقیق و مطالعۀ دقیق حمل گرفتن و تولد نوزاد است که در عصر حاضر صورت گرفته است. اما در حقیقت اینطور نیست. دنیای قدیم در مورد کروموزوم ایکس ( X ) و وای ( Y ) معلومات نداشتند، اما آنها مثل ما میدانستند که حمل گرفتن و نوازاد در نتیجۀ مقاربت جنسی دو شخص بوجود میآید. کسانیکه ادعا میکردند که از طریق دیگر حمل گرفته اند، آنها به خاطر پوشاندن و فرار از ملامتی اخلاقی و اجتماعی این ادعا را میکردند. داستان مریم هم توسط لوقا و هم توسط متی بیان شده است، اما به شکل مختلف که بسیار مشکل است گفته شود که یکی از دیگری در نوشتن آن استفاده کرده باشند. به الفاظ دیگر، معلوم میشود این داستان در آن وقت به وسعت زیاد در کلیسای آن زمان شناخته شده بود، تا یک قصه خیالی که چند نسل بعد از زمان وقوع آن ساخته شده باشد. چرا این دو نویسنده و مشارکت مسیحیان متعهد یهودی اجازه دادند که این داستان یعنی حامله شدن دختر باکره به آیندگان انتقال یابد؟ همچنان آیا انتقال این داستان به آینده گان بصورت تصادفی و یا اشتباهی صورت گرفته است یا آنها دلایل قوی برای صحت آن را داشتند؟
بسیار مهم است به سوالاتی که قبلاً مطرح شد، دقت شود. داستان در مورد اینکه مریم بعد از تولد عیسی هم باکره ماند چیزی نمی گوید. همچنان این داستان در مورد خوب بودن و بد بودن هویت جنسی و رابطۀ جنسی هم هیچ چیزی نمی گوید. به هر صورت لوقا وهمچنان متی در جریان بیان کردن این داستان نمی خواهند در این مورد چیزی بگویند که آیا از لحاظ اخلاقی باکره بودن نسبت به ازدواج بهتر است. آنها عمداً نخواسته اند که مثایل جنسی، زن، حمل گرفتن و یا زایمان را بدنام بسازند. آنها صرف به شکل ساده خبر میدهند که عیسی به شکل عادی و معمول مثل دیگران پدر نداشت، بخاطریکه مریم مورد فیض و لطف خاص خدا قرار گرفته بود تا مادر خدای مجسم باشد.
لوقا تعلیم نمی دهد که عیسی تا یک اندازه کمتر از انسان کامل است. ساینسدانها میگویند که تولد از باکره از لحاظ تیوری امکان پذیر است (در حیوانات خورد این کار صورت میگیرد. بطور مثال در چلپاسهها) و طفلیکه بدنیا میآید یک انسان کامل خواهد بود. مشکلی که وجود دارد این است، همیشه فکر میشود که اگر این کار صورت بگیرد یعنی نوزاد بدون داشتن پدر بوجود بیاید، باز هم نوزاد طبیعتاً مونث میباشد. اما حقیقت قابل ملاحظه از نقطۀ نظر ساینس این است که عیسی مرد بود.
چیزی را که فرشته گفت، میتواند برای تمام داستان به دو معنی تعبیر شود. روح القدس خداوند بر مریم قرار خواهد گرفت، به او قدرت خواهد داد(روح القدس همیشه این کار را میکند) که کاری انجام شود، اضافه تر از آن که خودش انجام دهد. البته در عین زمان «قدرت خدای متعال بر او سایه خواهد افگند». این کاملاً یک چیز متفاوت است. خدا خودش به حیث خلق کننده، او را بصورت کامل توسط قدرت اعلی الاهی خود احاطه خواهد کرد.
همۀ این چیزها فوق العاده عجیب و غریب به نظر میرسند، اما باید به یاد داشته باشیم که در کتاب مقدس، در تعلیم یهودی و مسیحی، خدای حقیقی کسی است که در ابتدا او انسان را به مشابهت خودش خلق کرد. ما در مورد خدای بت پرستان گپ نمی زنیم که به شکل نامناسب و بی مورد در مثایل فانی شان مداخله میکند، بلکه در مورد خدایکه سنت اگوستین در موردش میگوید: «ما را برای خودش ساخته است.» وقتی او ابتکاری میکند، حتماً به خاطر محبت است، محبتی که محافظت ما در آن دخیل است، و ما را به مقاصد نجات که برای ما دارد میرساند. وقتیکه خدا با فیض خود توسط انسان کار میکند چیزی به وقوع میپیوندد، مریم در این مورد مثال فوق العاده ای است. قدرت خدا از بیرون و جاگزینی روح در درون، مشترکاً چیزی را نتیجه داد که در مورد آن هیچ فکر شده نمی توانست.
البته به احتمال زیاد داستان لوقا نتوانسته است که بسیاریها را متقاعد بسازد، اما تا یک حدی زمینه را برای این مساعد ساخته است که بپذیریم عیسی نه تنها انسان کامل بود، بلکه خصوصیات خدایی را نیز داشت که بصورت شخصی در طول تاریخ به اسراٸیل خود را ظاهر ساخته است. این هم مهم است که نه لوقا و نه متی (این هر دو نویسنده مستقیماً در مورد تجسم مسیح صحبت کرده اند.) هیچ کدام آنها مطرح نکرده اند که این مهمترین موضوع در مورد عیسی است. پولس هم در تمام نوشتههای خود، در هیچ جای در مورد غیر معمول بودن تجسم و تولد مسیح چیزی نگفته است. برای پولس مرگ و رستاخیز عیسی تا آخر مهمترین چیز باقی مانده است. اما برای کسانیکه به یک نوعی به مصلوب شدن و رستاخیز عیسی ایمان میآورند، ذهن آنها برای قبول کردن یکجا شدن دو خصوصیت انسان و خدا که در عیسی به ظهور رسیده است باز تر میشود. البته قابل درک است که توضیح و به آسانی باور کردن موضوعی ره که لوقا و متی بیان کرده اند آسان نیست. این چیزی نیست که آن را گمان میکردیم، اما به یک طریقی گفته میتوانیم که حقیقت است.
با وجود گفتههای قبلی، لوقا باز هم به تمام داستان و موضوعاتی که رخ داده اند به آنها مفهوم شاهانه داده است. مثلاً طفلی که بدنیا میآید مسیحا، و پادشاه خانۀ داود خواهد بود. خدا به داود وعده کرده بود که از نسل او پادشاهی ظهور خواهد نمود که برای ابد پادشاهی خواهد کرد. قلمرو پادشاهی او نه تنها بر قوم اسراٸیل بلکه بر تمام دنیا خواهد بود. این پادشاهی که در آینده میآمد، از یک نظر «فرزند خدا» (٢ سموٸیل ٤: ١٧، زبور ٨٩: ٢٧) نیز میبود. با یک برخورد خوب در مورد عیسی در عهد جدید، این هردو ادعا، یعنی پادشاه ابدی و فرزند خدا وعدههای بزرگ الاهیاتی هستند (عیسی تا یک اندازه با خدا یکی معرفی شده است که برای مردم هم در گذشته و هم در حال برای شان سخت است که قبول کنند). همچنان این ادعاها، ادعایهای بزرگ سیاسی هستند(عیسی به حیث فرمانروای اصلی دنیا، به طریقی که قیصر در آن زمان، و قدرتمندان امروزی دنیا را بسیار زیاد پشت سر میگذارد و مقام شان را پاٸین میآورد.).
وقتیکه همۀ این موضوعات را کنار هم میقرار میدهیم، یعنی تجسم نوزاد، قدرت خدا و چالشهای تمام امپراطوریهای دنیایی، میتوانیم خوب درک کرده ببینیم که چرا این داستان در تمام دنیا غوغا برپا کرد. آیا، یکی از دلایل آن بحث بر انگیز بودن آن است؟ جاروجنجالهای که میگویند ما نمی خواهیم قبول کنیم که مریم، عیسی را بدون داشتن پدر بدنیا آورده است. آنها میگویند، ما نمی خواهیم حتی به این قسم پادشاه و پادشاهی فکر کنیم. آیا عسی ادعای پادشاهی مطلق را بر تمام دنیا نکرده است؟
فرق نمی کند که شما به این سوال چه جواب میدهید. اما لازم است که شما به تضاد بین مودل و یا نمونه ای بر آشفته زکریا را در قسمت قبلی و شخصیت مُطیع و فروتن مریم را در این قسمت فراموش نکنید. مریم از جبرٸیل بسیار سوال کرد، اما همۀ سوالات او در مورد تقاضای برای یافتن معلومات بود، نه ثابت ساختن چیزی. با وجود اینکه او چانس انتخاب شدن مادر مسیحا را دریافت کرد، اما او هیچ نقش خود را در این انتخاب به خود نسبت نداد. این فروتنی و اطاعت به او امکان داد تا کلماتی را بزبان بیان کند که با پیمودن زمانهها اکنون به ما رسیده است. او میگوید: «من کنیز خداوند هستم، همانطور که تو گفتی بشود.»
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی