لوقا برای همه

فصل نزدهم

لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

هنگامی که عیسی به شهر نزدیک می شد، چون اورشلیم را دید به حال آن گریه کرد و گفت: «کاش که امروز سرچشمۀ صلح و سلامتی را می‌شناختی. اما افسوس که این از چشمان تو پنهان است. زمانی خواهد رسید که دشمنانت بر ضد تو سنگر خواهند گرفت و به دَور تو حلقه خواهند زد و تو را از هر سو محاصره خواهند کرد. آنها، تو و ساکنانت را در میان دیوارهایت از بین خواهند بُرد و سنگی از تو به جای نخواهند گذاشت، چون تو زمانی را که خدا برای نجات تو آمد، درک نکردی!» پس عیسی وارد خانۀ خدا شد و کسانی را که مشغول خرید و فروش بودند بیرون کرد و گفت: «خدا در نوشته های پیامبران گفته است: «خانۀ من، خانۀ دعا خوانده خواهد شد.» اما شما آن را لانۀ دزدان ساخته اید!» عیسی هر روز در خانۀ خدا درس می داد. سران کاهنان، علمای شریعت و بزرگان شهر می خواستند او را بکُشند اما راهی پیدا نمیتوانستند، چون همۀ مردم با علاقه زیاد به سخنان عیسی گوش می‌دادند.
لوقا ۱۹: ۴۱-۴۸

در طول داستان عیسی ما با اشخاص دیگر روبرو شدیم که گریه کردند و اشک ریختند، اما این بار نوبت به عیسی رسید که گریه کند. بطور مثال ما گریهٔ یک خانم بیوه را در «نائن» دیدیم. همچنان ما خانوادهٔ «یایروس» و اشخاص دیگری که زیر فشار بودند و بخاطر شفا و دریافت زندگی جدید به عیسی روی آورده بودند گریه کردند. در آیندهٔ نزدیک، زنان اورشلیم به خود عیسی اشک می‌ریختند. (لوقا ۲۳: ۲۷) باید متوجه باشیم که عیسی در مقابل گریه کردن و اشک ریختن وقایه نشده بود که هیچوقت اشکش جاری نگردد. در انجیل یوحنا می‌بینیم که عیسی بر قبر دوستش ایلعازر گریه کرد. (یوحنا ۱۱: ۳۵) اما اکنون عیسی نه به خاطر انسان بلکه به خاطر شهر گریست، در حالیکه هیچ کس نبود که او را تسلی دهد.

            اشک‌های عیسی هستهٔ مرکزی انجیل مسیحیان را تشکیل می‌دهد. این گریه کردن به خاطر ضعف او نبود، مسیحای حقیقی می‌توانست که مانع آن شود. عیسی در جریان سفر طولانی اش تا اورشلیم به تکرار اخطار داد که قضاوت خدا بر شهر و معبد نازل خواهد شد. اگر آنها هم مثل مردم جلیل که در برابر دعوت صلح او مقاومت کنند، فیض خدا با محبت به دنیایی غیر یهودیان خواهد رسید. او گفت، اگر توبه نکنید نابود خواهید شد(۱۳:‌ ۳،‌ ۵). اکنون او در مقابل شهر کاملاً روبرو ایستاده بود. جایکه پیلاطوس در آن جا جلیلیان را کشته بود و اکنون یکی دیگر از جلیلیان را می‌کشت. او روبر در مقابل شهر ایستاده بود که در آیندهٔ نه چندان دور، نه تنها رواق سلیمان سقوط می‌کرد، بلکه دیوار‌ها، برج و خود معبد تخریب شده به زمین هموار می‌شد.

این قسمت اساسی و ضروری پیام اخطاریهٔ عیسی بود که قضاوت کردن در برابر نافرمانی در درون اشک و هق هق گریه اظهار شده است. لوقا صحنهٔ گریستن عیسی را با وجودیکه در چند کلمه کوتاه آنرا بیان کرده است، اما چون آن را بشکل زنده انعکاس داده، کاملاً قانع کننده است. بالاخره عیسی بر احساسات خود غالب می‌شود و نبوت سلیمان را به خاطر می‌آورد که گفته بود، برگزیده گان او در لحظهٔ که خدا به ملاقات سلیمان می‌آید آن را رد می‌کنند. (با لوقا۱: ۶۸ و ۷: ۱۶ مقایسه شود.)

وقتیکه به بعضی فرموده‌های عیسی را در مورد «قضاوت» در فصل‌های گذشته دقت کنیم، معلوم می‌شود که عیسی به طرف شهر می‌بیند، اگر شهر پیامش را رد کند، شهر خراب خواهد شد. اما اکنون آن وقت رسیده بود. برای شهر این وقت باقی نمانده بود که عیسی بگوید «من به شما گفته بودم اگر قبول نکنید شهر به چه سرنوشت دچار خواهد شد.» چون همه چیز به آخر رسیده بود او صرف مثل ارمیا و یا داوود بزرگ صرف می‌توانست گریه کند که به خاطر بغاوت پسرش ابشالوم و کشته شدن او گریست و اشک ریخت. (۲سموئیل ۱۵) قضاوت وحشتناک اعلان شد و به زودی مراسم اعدام عملی می‌شد. این مراسم اعدام وحشتناک نه تنها از طرف عدالت سخت و سرد عملی می‌شد بلکه از قلب پُر از محبت نیز سر چشمه می‌گرفت. این قلب پر از محبت بهترین چیز را برای انسان تقاضا می‌کرد. پس اشک و غم با مخالفت همراه شد. باغیان منافع و آجندای خود را پیش روی کسانیکه از خدا بودند قرار دادن و خواستند آن را در موقعیت اول قرار دهند.

اشک ریختن با عملی که بعداً‌ در معبد صورت گرفت با هم یکجا پیش رفتند. عکس العمل قهر آلود عیسی صرف به خاطر تجارتی ساختن مراسم در صحن معبد نبود. عکس العمل او انعکاس اخطار نبوتی سلیمان نبی و انبیای دیگر مثل ارمیا بود که خبر داده بودند، اگر معبد چه از لحاظ ظاهری و چه درونی به غار رهزنان تبدیل گردد مورد قضاوت سخت خدا قرار خواهد گرفت. اما اکنون به نظر می‌رسید که رهزنان این نمایش را انجام می‌دادند. عیسی در مورد تجارت تاجران در معبد آنقدر تشویش نداشت، این هم واقعیت داشت که آنها برای خود نیز یک مقدار پول جدا می‌کردند، اما این در مقایسه عایدی که کاهن اعظم و همکارنش از این مدرک بدست می‌آوردند بسیار ناچیز بود.

معبد در بین یهودیان نقطهٔ مرکزی طرز تفکر ملی را تشکیل می‌داد. در زمان اشعیا معبد در نظر عام مردم سمبول وعده‌های غیر قابل تغیر خدای اسرائیل برای حفاظت از اسرائیل بود. در زمان اشعیا اسرائیل با چالش‌های بزرگ روبر شد. چون وعده‌های خدا بی قید شرط نبودند بلکه به ایمان و اطاعت اسرائیل گره خورده بودند. اگر یک طرف پیمان، عهد شکنی می‌کرد طرف دیگر پیمان نیز خود بی اعتبار می‌شد. وقتیکه اطاعت و ایمان را اسرائیل از دست داد، وعده‌ها هم از اعتبار ساقط شدند و حتی امکان داشت که جای وعده‌ها را لعنت بگیرد.  وقتیکه شما با خدا مقدس عهد کرده اید و با او در یک عهد قرار دارید، نا اطاعتی نه تنها بصورت ساده مانع برکات می‌شود، بلکه شما را به عقب برده در موقعیت اولی تان یعنی پیش از عهد تان با خدا قرار می‌دهد. در این صورت است که عدالت از طرف خدا در عین حال که غمگین است و می‌گریه می‌کند بر مردمی نازل می‌شود که او را و مقاصد او را رد کردند.

 این قابل تعجب نبود که پیام عیسی برای رهبران روحانی و مذهبی و همکاران شان خوش آیند نبود. کار عیسی در معبد می‌توانست بصورت فوری باعث زندانی ساختن او شود. اما این عکس العمل آنها به گذشته‌ها هم بر می‌گشت. عکس العمل فرمانروایان از اخطار‌های عیسی سر چشمه می‌گرفتند که قسمت‌های قابل توجه فصل‌های وسطی انجیل لوقا را تشکیل داده اند. وقتیکه ابر‌های طوفانی در آسمان ظاهر شده با هم جمع می‌شدند، لوقا به ما گفت وما نیز احساس کردیم، این نشانه‌های چیز‌های است که در آینده واقع خواهند شد. این نقشهٔ خدا برای نجاتی است که باید بوقوع بپویندد.

وقتیکه شما کلمات و اعمال عیسی را در مورد قضاوت می‌خواهید در زندگی تان انعکاس دهید، هیچ وقت اشک‌های او را از یاد نبرید. این را نیز بیاد داشته باشید اگر لوقا با هیاهو در ۱۹:‌ ۱۱ – ۲۷ عیسی را به حیث تجسم خدا به صهیون معرفی می‌کند، آن اشک‌ها صرف انعکاس احساسات انسانی که در وضعیت تشویش آور قرار داشت نبود بلکه این اشک‌ها، اشک‌های خدای محبت بودند.


Book Table of Contents

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 فصل ۱

 لوقا ۱ : ۱-۴ - پیشگفتار

 لوقا ۱ : ۵-۲۵ - خبر تولد یحیی

 لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی

 لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم

 لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا

 فصل دوم

 لوقا ٢: ١ - ٢٠ - تولد عیسی

 لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه

 لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه

 فصل ۳

 لوقا ۳: ۱-۹ یحیی تعمید دهنده

 لوقا ۳: ۱۰-۲۰ - پیام یحیی

 لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی

 فصل ۴

 لوقا ٤: ١-١٣ - وسوسه شدن عیسی

 فصل ۵

 لوقا ٥: ١ ـ ١١ باز هم معجزه

 لوقا ٥: ١٢ ـ ١٦ شفای جزامی

 لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد

 لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه

 لوقا ٦

 لوقا ٦: ١ ـ ١١ روز سبت

 لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان

 لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان

 لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟

 فصل ۷

 لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور

 لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن

 لوقا ٧: ۱۸ ـ ۳۵ شخص موعود

 لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم

 فصل ۸

 لوقا ٨: ١ ـ ١٥ پاشیدن تخم.

 لوقا ٨: ١٦ ـ ٢٥ چراغ و طوفان

 لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه

 لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد

 فصل نهم

 لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر

 لوقا ۹: ۱۸ ـ ۲۷ مسیح خدا

 لوقا ۹: ۲۸ ـ ۴۵ شهادت از ابر

 لوقا ۹: ٤۶ ـ ۶۲ سفر

 فصل دهم

 لوقا ۱۰ : ۱ - ۱۶ هفتاد سفیر

 لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت

 لوقا ۱۰: ۲۵ ـ ۳۷ سامری نیکو

 لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲

 فصل یازدهم

 لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟

 لوقا ۱۱: ۱۴ ـ ۲۸رئیس شیاطین

 لوقا ۱۱: ۲۹ ـ۴۱ تقاضای معجزه

 لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان

 فصل دوازدهم

 لوقا ۱۲: ۱ ـ ۱۲ ریا کاری

 لوقا ۱۲: ۱۳ ـ۳۴ توانگر نادان

 لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته

 لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان

 فصل سیزدهم

 لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر

 لوقا ۱۳: ۱۰ ـ۲۱ زن بیچاره

 لوقا ۱۳: ۲۲ ـ ۳۰ دروازهٔ تنگ

 لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم

 فصل چهادرهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۴: ۱ ـ ۱۱ فریسی

 لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا

 لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح

 فصل پانزدهم

 لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده

 لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان

 لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان

 فصل شانزدهم

 لوقا ۱۶: ۱ ـ ۹ناظر زرنگ

 لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب

 لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند

 فصل هفدهم

 لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت

 لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی

 لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا

 فصل هژدهم

 لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن

 لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت می‌دهد

 لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا

 فصل نزدهم

 لوقا ۱۹: ۱ ـ۱۰ زکی جزیه گیر

 لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول

 لوقا ۱۹: ۲۸ ـ ۴۰داخلهٔ شاهانه

 لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه

 فصل بیستم

 لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی

 لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان

 لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر

 لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز

 فصل بیست و یکم

 لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان

 لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم

 لوقا ۲۱: ۳۴ ـ ۳۸بیداری

 فصل بیست و دوم

 لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس

 لوقا ۲۲: ۱ ـ۲۳ شام آخر

 لوقا ۲۲: ۳۹ ـ ۵۳توقیف عیسی

 لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی

 فصل بیست و سوم

 لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس

 لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس

 لوقا ۲۳: ۲۷ ـ۴۳ مصلوب شدن

 لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی

 فصل بیست و چهارم

 لوقا ۲۴: ۱ ـ ۱۲ رستاخیز

 لوقا ۲۴: ۱۳ ـ ۲۷ در راه عموآس

 لوقا ۲۴: ۲۸ ـ ۳۵ظاهر شدن عیسی مسیح در عموآس

 لوقا ۲۴: ۳۶ ـ ۵۳ وعده‌ها و صعود عیسی