بسیار رومانها، سریالها و قصهها وقتی به اوج خود میرسند که دو نفر که از هم جدا شده بودند بلاخره به خاطر خوبی و یا خرابی به هم روبرو میشوند. به طور مثال: «شخصی با تبسم ناخوش آیند میگوید: »بالاخره ما آقای بوند را ملاقات کردیم.» مستر بوند جاسوس مخفی او بود.» کرکترها ازAeschylus
تا شکسپیر و غیره یک به دیگر میگویند: »آیا این حقیقت دارد که این شما هستید؟ چقدر خوب شد که بالاخره شما را دیدم.» ما این جمله را در برابر دوست و عزیز و خویشاوندی که سالها از دوری او رنج بردیم با دیدن او بیان میکنیم.
وقتی ما میتوانیم صحنههای بین عیسی و هیرود را که لوقا به تصویر کشیده است درک کنیم که به این باور باشیم که در آن کیفیتی وجود دارد. هیرود در انجیل همیشه در عقب صحنه قرار داشته است. این تنها لوقا است که به ما میگوید هیرود بسیار پیش وقتیکه عیسی در جلیل خدمت میکرد میخواست او را در دام شکار خود گرفتار کرده به قتل برساند. (۱۳: ۳۱) همچنان صرف لوقاست که به ما صحنههای را به تصویر میکشد که بالاخره آنها با هم روبرو میشوند. یعنی پادشاه نیم بند و ظالم یهودیان(هیرود) با پادشاه حقیقی آیندهٔ یهودیان(عیسی). هیرود بسیار مشتاق واقع شدن این ملاقات بود. هیرود عیسی را ترکیبی از یحیی تعمید دهنده که گپها و کار هایش او را متعجب ساخته و اخطار هایش او را ترسانده بود جمع شخصی مثل هنر مند صحنهٔ تیاتر که میتواند شهکارهای جادوگری را انجام دهد.
اما وقتیکه باعیسی روبرو شد او را متعجب ساخت. او هیچ چیز نگفت و نه معجزهٔ انجام داد. ما هم توقع داشتیم که عیسی مثلی که موسی در محاکمهٔ فرعون برای اثبات ادعای خود کارها و معجزاتی فوق العاده انجام داد، عیسی نیز به حیث رهبر خروج جدید برای اثبات ادعای خود کارهای را انجام میدهد. اما عیسی هیچ چیز نکرد. عیسی نه نبی مثل موسی بود و نه هم هیرود مثل فرعون پادشاهی مقتدر. از نطر لوقا عیسی حقیقتاً هردو چیز یعنی هم نبی حقیقی و هم پادشاه حقیقی یهودیان بود. لوقا این صحنه ملاقات را به شکلی به ما بیان میکند که حقیقتاً پادشاه بودن عیسی و غلط بودن تمام پادشاهان دیگر را به ما نشان دهد. این لحظهها با وجود خاموش بودن عیسی، حقیقت را باشکوه زیاد تر به ما بیان میکند.
اما چرا پیلاطوس حد اقل در ظاهر گفت که عیسی در مقابل ادعای که به او میکنند بی گناه است؟ چرا هیرود به اتهامات کاهن اعظم توجه نکرده رضایت نداد؟ قسماً دلیل آن میتواند این باشد که عیسی انقلابی را رهبری نمی کرد که بصورت معمول زیر نام «پادشاه یهودیان» اکثراً صورت میگرفت. چون یک تعداد کم پیروان عیسی سلاح خفیف داشتند آنها فکر میکردند وقتی که کمی سر آنها فشار وارد کنند همه فرار میکنند. همچنان عیسی کدام خطری بالفعل ایجاد نکرده بود، او از هیچ مقاومتی کار نگرفته بود و به مشکل میتوان گفت که در مورد مقاومت کردن دربرابر زور چیزی همه گفته باشد. یگانه دلیلی که عیسی در حضور آنها قرار گرفته بود، ادعاهای کاهن اعظم و همکاران او بودند که میخواستند از شر عیسی خود را خلاص کنند. اما هیرود و پیلاطوس هردو به خاطر جنگ قدرتی که در آن وقت جریان داشت، با کاهن اعظم مخالف بودن و میخواستند او را هرچه زیاد تر ضعیف و کم اهمیت بسازند. یک بار دیگر عیسی در صحنهٔ قرار گرفت که منافع متضاد و اجنداهایهای جهتهای مختلف در تقابل با هم قرار گرفتند. نه تنها گناه بلکه منافع و آرزوهای کوچک دنیایی با هم به توافق رسیدند تا عیسی را مصلوب کنند.
پس اگر برای لوقا مهم بود، که عیسی و هیرود بلاخره با هم روبرو شدند، این زیاد تر مهم است که پادشاه حقیقی دنیا با نمایندگان خداوندان سیاسی دنیا ملاقات کرد. شنوندگان لوقا خوب به خاطر دارند که عیسی مردم را از احترام داشتن به قیصر منع نمی کرد، اما یک ادعای که میتوانست بر او وارد باشد این بود که عیسی خود را به حیث پسر خدا معرفی میکرد. پسر خدا بودن تقاضای عظمت و جلال میکرد، از این رو عیسی خود را مستحق عظمت و جلال شاهانهٔ اسرائیل میدانست. به این ترتیب او خود را پادشاه یهودیان میدانست، پادشاه یهودیان باید به حیث پادشاه بر تمام قدرتهای دنیایی و پادشاهان جهان بالا برده میشد. در این صورت قیصر نیز از تختش پایین انداخته شده ما تحت او قرار میگرفت. این موضوع را لوقا در شروع انجیل خود بیان کرده است (۲: ۱ ـ ۳: ۱) و این چیزی بود که حقیقت ملکوت خدا را به تصویر میکشید.
این دو ملاقات عیسی با هیرود و نمایندهٔ قیصر یعنی پیلاطوس بر مناقشهها در کتاب اعمال رسولان نیز سایه انداخته است. در اعمال رسولان برای اولین بار عیسی به حیث پادشاه یهود اعلان شده است. با به پایان رسیدن حکومت هیرود (هیرود دیگر) با مرگش (اعمال ۱ ـ ۲)، بعداً اعلان شد که «پادشاه دیگر» (اعمال ۱۷: ۷» که او بر خلاف قیصر است به قدرت میرسد. بالاخره این موضوع پادشاه دیگر با انجیل یک جا به خود روم میرسد(اعمال ۱۳ ـ ۲۸). عیسی میتوانست خود را به حیث پادشاه دنیا اعلان کند، اما او در این مورد اکثراً خاموشی اختیار کرده است. مهربانی مودبانهٔ الاهی عیسی، فریاد و غالمغال نکردن او در برابر ظلم و شکنجه که دیگران اکثراً میکنند با صدای بلند تر نسبت به هر وقت دیگر، در دعا کردن او پیش از مصلوب شدن بیان شده است. (۲۳: ۳۴)
لوقا یک اشارهٔ طنز آمیز جالب به آغاز دوستی جدید بین به اصطلاح پادشاه یهودیان هیرود و فرمانروای غیر یهودی پیلاطوس نیز دارد. تمام انجیل لوقا از رسیدن انجیل به مناطق و مردمان مختلف بیرون از سرحدات قبول شدهٔ یهودی به نسلها و نژادهای مختلف جاهای مختلف دنیا صحبت میکند. انجیل لوقا به این تاکید میکند که انجیل میتواند تعصب کور نژادی را از بین برده پیر و جوان، جزیه گیران و سامری را که از آنها نفرت میشد با یهودیها و غیر یهودیها با هم یک جا بسازد. در آن وقت هیرود و پیلاطس که حتی به عیسی ایمان نداشتن با هم صلح کردند. امکان نداشت کسانیکه در راه صلیب با عیسی روان بودند عیسی به آنها کمک نکند که با هم صلح نکنند.
البته ما نمی توانیم صلح بین شهزادهٔ ساختگی و والی حیله گر که در نتیجهٔ زد و بندهای پنهانی بوجود آمد با صلح حقیقی که در مشارکت ایمان داران یهودی و غیر یهودی که از آن لذت میبردند با هم مقایسه کنیم. اما لوقا به ما آماده باش میدهد و از ما میخواهد که به طرف شرایط جدیدی ببینیم که توسط صلیب عیسی بوجود آمده است. حتی هیرود و پیلاطوس که توسط آن توانستند با هم رفیق شوند، پس چرا کلیسا و ما هم نتوانیم در حالیکه هردوی ما در زیر سایهٔ صلیب قرار داریم با هم صلح کرده دوست شویم.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی