وقتیکه شما به یک پارچهٔ مشهور موسیقی گوش میدهید، طوری به نظر میرسد که شما را آهسته آهسته به طرف تنش بزرگتر و بزرگتر به پیش میبرد، تا اینکه از درون دل تان اشتیاق شدید برای موسیقی پیدا میشود که این تنش را حل کند. یک لایهٔ موسیقی به یک سمت انکشاف میکند و لایهٔ دیگر آن به طرف دیگر. قسمی به نظر میرسد که نوتهای موسیقی با یکدیگر در مقابله هستند و با هم برخورد میکنند. بعضی اوقا طوری احساس میشود که آلههای تکنواز با مجموع آکستر در مبارزه هستند و هر کدام میخواهند که یک بر دیگر غلبه پیدا کنند. بعضی اوقات آلههای مختلف موسیقی بین هم در مبارزه میباشند. بعضی اوقات در بین صدای یک آلهٔ تک نواز و در یک پارچهٔ پیانو تنش میباشد. موسیقی با تنش به پیش رفته انکشاف میکند و شنوندگان را نیز با خود به پیش حرکت میدهد تا وقتیکه به نقطهٔ حل این همه تنشها برسد.
لوقا نیز در این قسمت تنش بین دو اصل را انکشاف میدهد تا اینکه بالاخره در صلیب و رستاخیز عیسی با هم یک جا شده حل میشوند. از یک طرف عیسی به تکرار به شاگردان خود میگوید که دلیل رفتن آنها به اورشلیم این است که «پسر انسان» که در این جا خود را بصورت روشن معرفی کرده است، با برخورد وحشتناک قوای اشغال گر خدا ناشناس روبرو شده کشته خواهد شد و در روز سوم دوباره زنده خواهد شد. شاگردان فکر کردن که عیسی معما میگوید، در حالیکه نمی دانستند که معنی این معما به نظر آنها چه است. آنها فکر نمی کردند که عیسی در معما گپ نمی زند بلکه در مورد چیزی که واقع میشد گپ میزند. اما آنها با آن هم او را همراهی کردند.
در طرف دیگر ما گدایگر نابینایی را میبینیم که به عیسی بصورت کامل و بی قید شرط اعتماد کرد، وقتیکه به او موقع فوق العاده میسر شد اوبا اعتماد کامل در خواست دل خود را به حضور عیسی بیان کرد. برای او چقدر آسان بود که ازعیسی درخواست پول و یا نان را بکند. بلکه او چیزی را از عیسی تقاضا کرد که در تمام طول زندگی به آن ضرورت داشت، یعنی دوباره بینا شدن چشم هایش. عیسی بار دیگر به این تاکید کرد که ایمان باعث نجات و رهایی آنها میشود. شخص نابینا بعد از بینا شدن شامل جمعیت مردم شده به پیروی کردن و ستایش کردن خدا پرداخت.
در حالیکه دیگراند که دور عیسی را احاطه کرده بودند تا هنوز نمی توانستند درست ببینند، اما گدایگر میتوانست به روشنی ببیند. سفر عیسی و همرهانش به طرف اورشلیم بار دیگر شکل معما، تاریکی و همچنان خوشی و روشنی را به خود گرفت. ما تقریباً با عیسی به اورشلیم رسیدیم و تمام صحنه سازیها و موضوعاتی را که لوقا در طول این سفر ساخته بود اکنون با رسیدن به اورشلیم با هم یک جا میشدند. از یک جهت این جایی بود که تمام قدرتهای تاریکی با هم یکجا میشدند و بر شخص عیسی حمله میکردند. اما در عقب این واقعات ناخوش آیند که ما اکنون در مورد آن خوب میدانیم اخطارهای وجود داشتند که به خود شهر اورشلیم داده شده بود. اگر آنها به اخطارهای عیسی گوش نمی دادند و پیشنهاد صلح او را نمی پذیرفتند، آنها نیز به سرنوشت بربادی و فلاکت مبتلا میشدند. به این ترتیب شاگردان به طرف تاریکی قدم برمیدانشتند در حالیکه تا هنوز نمی دانستند که چه واقع خواهد شد.
در طرف دیگر قدرتهای عصر جدید همین اکنون آغاز به کار کرده بودند. در هر جایکه عیسی میبود، نه تنها از مردم برای داخل شدن به ملکوت خدا استقبال میشد، بلکه آنها شفا یافته زندگی جدید دریافت میکردند تا در خوشی و شفای کامل که در روز آخر به ظهور میرسید شریک شوند. آن روز، روز هیجان، ستایش عمیق قلبی و جشن ملکوت خدا میبود.
آیا چطور امکان داشت که همهٔ این چیزها با همدیگر یک جا شده سازش میکردند و یا با هم جور میآمدند؟ در حالیکه طوری به نظر میرسید که در آن لحظه با هم جور نمی آمدند. اخطارها مثل معما و نا به هنگام به گوش میرسیدند. جمعیت مردم، خدا را ستایش میکردند، توقع داشتند که ملکوت خدا نزدیک به ظهور است، نه اینکه رهبر آنها گرفتار شده اعدام میشود. اما در بین همهٔ این حالات لوقا رشتههای تعلیم عیسی را در درون خدمت عیسی در مجموع، از ابتدا تا اینجا تنیده است. این رشتهها از اینجا تا روزیکه همه چیز به پایهٔ تکمیل میرسند امتداد خواهند یافت. عیسی گفت، همه این چیزها مثلیکه انبیا گفته بودند واقع خواهند شد(آیت ۳۱). در مورد این نقشه خدا با انبیای قدیم صحبت کرده بود که در آینده عملی خواهد شد. به این دلیل بود که عیسی نیروی تاریکی عصر کهنه را برای دشمنی کردن به خودش بر انگیخته بود که به مرگ خودش تمام میشد. بوسیلهٔ مرگ او بود که زندگی جدید در هر جا جوانه میزد. لوقا یک بار دیگر به ما خاطر نشان میکند که پیشروی عیسی به طرف اورشلیم به مرگ او به انجام خواهد رسید.
عیسی با مرگ خود بار کوری و نا امیدی دنیا را به دوش خود میکشید. مثلیکه فرمودههای عیسی را شاگردان درک کرده نتوانستند، برای ما هم تا هنوز بسیار چیزهای در دنیا و همچنان در کلام خدا وجود دارند که از ما مخفی مانده اند. ما تا هنوز نتوانستیم همهٔ چیزها را بصورت کامل درک کنیم. مهمتر از این، اگر ما بصورت کامل آن را درک میکردیم که در آینده چه واقع خواهد شد، به احتال زیاد بر میگشتیم و در عقب عیسی راه نمی رفتیم و تا اخر او را همراهی نمی کردیم. اما لوقا به ما این را هم میگوید اگر ما در عقب عیسی راه رویم عیسی تمام بار بدیها را که بر ما وارد میشوند به دوش خود گرفته حمل کند. مثلیکه اکنون ما میدانیم او این کار را بر روی صلیب برای ما انجام داده است. در عین زمان او پیش از اینکه در عقب رواه رویم، بسیار چیزها را برای ما انجام داده است. اما وقتیکه ما به او ایمان آورده به قدرت خدا اعتماد میکنیم او ما را شفا بخشیده احیا میکند. شفا یافتن و احیا شدن به ما قوت میبخشد که بتوانیم که در هر حالت او را ستایش کنیم حتی اگر به طرف نا معلوم هم در حرکت باشیم.
این چیزهای که اکنون برای ما وجود دارند، برای آنها نیز وجود داشتند. آنها میتوانستند با اعتماد با شریک شدن در نقشهٔ خدا که در کلام خدا و در آخر بصورت کامل در عیسی آشکار شده بود همکار او شوند. مثلیکه میگویند: »بی پیر مرو به خرابات + اگرچه سکندر زمانی» در حقیقت ما نمی توانیم بدون رهنما به پیش برویم. ما نمی توانیم خدا را صرف به صورت ظاهری و به شکل نا امید کننده ستایش کنیم. لوقا ما را به ستایش و پرستش کردن در کمال فروتنی و از دورن قلب و تمام وجود که از خصوصیات برجستهٔ زندگی مسیحی است رهنمایی میکند. وقتیکه ما با عیسی به هدف رسیدیم، ما طوری احساس خواهیم کرد که با او یک جا ملکوت خدا را که نصیب شدیم جشن میگیریم و در اشتیاق بر قرار کامل آن خواهیم بود.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی