چندین سال پیش یک بار من (نویسنده) در مورد این قسمت موعظه داشتم. من روی نکتههای صحبت کردم که عیسی روی موضوعاتی صحبت میکرد که به طریقههای غیر عادی شنوندگان خود را به چالش میکشید. دوستان، خویشاوندان و همسایههای خود را به مهمانی شام دعوت نکنید، بلکه فقرا و ناتوانان را دعوت کنید. موعظهٔ من (نویسنده) در آن وقت تاثیر عجیب به جا گذاشت. در طول هفتهٔ آیندهٔ آن موعظه من و خانمم اضافه تر از سه نفر که در وقت موعظهٔ من در کلیسا بودند دعوت برای غذای شب را دریافت کردیم. با اشتیاقی که از ما دعوت شده بود ما هم با کمال ادب و احترام قبول کرده در آن شرکت کردیم.
در این مورد اینبار عیسی یک مشورهٔ حقیقی میدهد. به تعقیب آن مثلی دعوت غذای شام میآید، که واقعاً یک ضرب المثل است و شنوندگان خود را توسط آن متوجه میسازد مشورهٔ او را در مورد کسانی که به محافل غذای دعوت میکنند باید جدی باشند. در طول قرنها در ساختارها و روابط اجتماعی تغیرات زیاد بوجود آمده است. در بسیار قسمتهای دنیا مردم دیگر در دهات کوچک زندگی نمی کنند که یک دیگر خود را میشناختند که چه کاره هستند، وغذا هم در فضای باز و یا دروازههای باز نوش جان میشد. اما اکنون در عمل پیاده کردن این کارها مشکل به نظر میرسد. (لوقا۷: ۳۶ ـ ۵۰) برای بسیار مسیحیان (در کشورهای مرفه) مشکل است که اشخاص غریب و ناتوان را پیدا کنند تا آنها را به محفل غذا دعوت کنندً. من یکتعداد را میشناسم که واقعاً این کار را میکنند. هیچ کس نمی تواند موجودیت شرایط محیطی را برای عملی کردن مشوره و تقاضای صریح عیسی، بهانه قرار دهد.
بصورت خاص آنها نمی توانند در روشنی ضرب المثلی که عیسی بیان کرد از آن چشم پوشی کنند. داستان واقعاً در مورد اشخاصی است که با پر رویی دعوتی شام پر زرق و برقی را رد کردند که به آن دعوت شده بودند. آنها موضوعات معمولی را بهانه قرار دادند. صاحب خانه زحمت زیاد کشیده بود و زیاد مصرف کرده بود تا به دور دسترخوان دعوت با شکوه که ترتیب داده بود مهمانان داشته باشد. اما مهمانانی که اولاً دعوت شده بودند از شرکت در دعوت انکار کردند، در عوض اشخاص دیگر جای آنها را پُر کردند.
دعوت شدگان اولی واضح است کسانی بودند که عیسی در جلیل به دنبال آنها گشت و آنها را به شام بزرگ خداوند دعوت کرد. برای رسیدن این زمان اسرائیل سالها انتظار کشیده بود. بالاخره آن زمان فرا رسیده بود و کسانیکه بسیار پیش دعوت شده بودند لازم بود آن را لبیک گفته به عجله در آن شرکت میکردند. اما متاسفانه بسیاریها به دلایل مختلف از شرکت در آن انکار کردند، مثل ضرب المثل دهقان (تخم در خاک) که دلایل مختلف باعث شد تا دانهها رشد و نمو نکنند. اما بعضی مردم مثل فقرا، ناتوانان و محرومان با خوشی آن را قبول کردند. آنها در این محفل شرکت کردند و با عیسی یکجا جشن گرفتند.
گروه دوم با در نظرداشت ضرب المثل قبلی برای لوقا مفهوم خاص داشت. یک بار دیگر گمان میرفت که مهمانان دعوت شده یهودیان هستند، که سالها برای رسیدن پادشاهی خدا انتظار میکشیدند و انتظار میکشیدند، اما با رسیدن آن روز بسیار موضوعات دیگر بر آنها فشار آورده اذهان آنها را پر ساخته بود. در این هیچ شک نیست که در زمان لوقا بسیار یهودیان به عیسی ایمان آوردند. بر جزئیات ضرب المثل درست نیست که بر این نکته زیاد فشار آورده شود که گویا هیچ کس(هیچ یهودی) در دعوت شرکت نکرد. زیرا تعداد زیاد یهودیان از همان ابتدا در جنبش ملکوت عیسی شامل شده عضو آن شدند. البته واضح است که اکثریت یهودیان هم در فلسطین و هم در کشورهای دیگر و جاهای دیگر دنیا که پراگنده بودند در آن شرکت نکردند. اما وقتیکه پیام رسان و یا جارچی به کوچهها بر آمد بر علاوهّ یهودیان اولی مسیحی، مردم مختلف دیگر را به محفل دعوت کرد. به شمول غیر یهودیان بلکه مردم مختلف با سوابق اخلاقی مختلف، مردمی که از لحاظ فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی با هم اختلاف داشتند نیز به این محفل دعوت شدند.
اما یک چرخش سومی نیز در این ضرب المثل وجود دارد که آن را عیسی در آیات ۱۲ تا ۲۴ بیان کرده است. مهمانان اولی که به جنبش ملکوت عیسی دعوت شده بودند یهودیان بودند، برعلاوه این دعوت فوق العاده برای همه نیز بود. کسانیکه میخواستند در جنبش عیسی شریک شوند لازم بود که آنها بپذیرند، برعلاوهٔ آنها دیگران نیز به این محفل دعوت شده اند.
یکبار دیگر این موضوع برای امروز هم یک چالش است. مسیحیان در قسمتهای مختلف دنیا که این قسمت را میخوانند، از آن به شکلی مفهوم بگیرند که کلیساهای آنها، خانوادههای آنها از ملکوتی که آن را جشن گرفته تجلیل میکنند، اشخاص پایین جامعه، کسانیکه در آخر خط قرار دارند نیز طوری دریافت کنند که این خبر خوش برای آنها نیز است. این کافی نخواهد بود اگر ما بگویم خود ما هم از جملهٔ کسانی هستیم که از لحاظ اقتصادی در خط پایین جامعه قرار داریم. اما باز هم میتوانیم دیگران را در این دعوت و خوشی شریک سازیم. ممکن است ما که از جملهٔ دعوت شدگان هستیم خود ما مهمان دار شویم. خداوند به شما برکت نصیب کند.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی