یک ورزشکار تینس بعد از باختن مسابقهٔ بسیار مهم به مشکل داخل ستدیو شد تا با او مصاحبه انجام گیرد. او چون مسابقهٔ قهرمانی سال را باخته بود بسیار آزرده، خسته و کوفته بود. خراب تر از همه این بود که او در جریان مصاحبه قهر و غضب خود را نتوانست کنترول کند. این ورزشکار از سوال مصاحبه کننده خشمگین شده از چوکات قبول شده خارج شد و با مشتهای گره کرده قسم خورد که از داور انتقام خواهد کشید. همچنان او گفت که امروز از بد ترین روزهای زندگیش بود.
شخصیکه با او مصاحبه میکرد، با روبرو شدن به این وضع غیر عادی او نسبت به تینس به برخورد خود ورزشکار زیادتر دلچسپی گرفت. از ورزشکار پرسید، آیا حاضر است از چیزی که پیشتر بیان کرد معذرت بخواهد؟ ورزشکار با غالمغال پس سوال کرد. آیا تو خودت بی خطا و کامل هستی؟ بعد از این سوال ورزشکار و قهر و غضب او، مصاحبه کننده درحالیکه معلوم میشد که بسیار وارخطا شده ترسیده است، به ورزشکار با ملایمت گفت: «آیا داور انسان نبود؟»
ورزشکا با شدت بیشتر جواب داد: «چپ، دهانت را ببند» بعد از آن به گپهای خشن خود ادامه داد.
این مصاحبه که در مورد مسابقهٔ بسیار مهم تینس بود، نسبت به تینس برخورد مصاحبه کننده و ورزشکار آن را زیاد تر جالب و دیدنی ساخته بود. ورزشکار با زیر پا کردن اصول و مقررات مصاحبه در حقیقت به اصول ژورنالیزم توهین کرده بود.
آیا فریسیهای عصر ما و شما کیها هستند؟ آیا نمایندگان مردم در پارلمان هستند که بر دوش مردم بارهای سنگین میگذارند آما خود شان به آن انگشت نمی زنند؟ وقتیکه من (نویسنده) جوان بودم این قسمتها را که میخواندم همیشه به معلمان دینی آن را مربوط میدانستم. اشخاصی بودند که به ما میگفتند تا اصول مذهبی را چه قسم رعایت کنیم. در روز جمعه باید روزه گرفت و در کدام قسمتهای کلیسا زانوزد و ایستاده شد و علامت صلیب را برسینهٔ خود رسم کرد. به ما میگفتند، هر قدر این کارها و یا این مراسم را انجام دهید ثوابهای زیاد تر آسمانی را بدست میآورید. و یا به ما گفته میشد که نباید قطعه بازی کنیم، نباید آرایش کنیم، نباید به تیاتر برویم. میگفتند شما باید هر روز کتاب مقدس تان را مطالعه کنید. این اشخاص به عوض اینکه به صورت ساده به ما بگویند که به خدا ایمان داشته به او اعتماد کنیم تا نجات یابیم، به عوض به انجام دادن این کارها و انجام دادن این مراسم به ما تاکید میکردند.
این قسم معلمان مذهبی بعضی اوقات مثل فریسیان عصر ما به نظر میرسند. اما فریسیها در مجموع میتوانند به دو شکل تفسییر شوند. اول فریسان حقیقی هستند، یعنی فریسیان یهودی در جسم و خون که در قرن اول میلادی زندگی میکردند که همهٔ آنها برابر به فرمودههای عییسی بودند. آنها در حقیقت برای خود طرز دید قوی سیاسی داشتند که توسط بکن و نکنهای عقیدوی پشتیبانی شده محافظت میشدند. آنها اصول و قوانین خود را به شکل تنظیم کرده بودند که مردم یهودی را تا آخرین حد امکان مجبور به اطاعت کردن آن بسازند. به فکر آنها، با اطاعت کردن این اصول اسرائیل زیاد تر مقدس میشد و با مقدس شدن اسرائیل خدا پادشاهی خود در بین آنها برقرار میکرد. این معلین مذهبی تمام سیستم و اصول مذهی خود را به شکلی تنظیم کرده بودند که هیچ کس نمی توانست در آن سوراخی پیدا کرده از آن فرار کرده نجات پیدا کند. همچنان آنها آنقدر این اصول و سیستم خود را مغلق ساخته بودند که کس نمی فهمید که چه چیز واقعاً درست تا آن را انجام دهند. نمونهٔ این روش فریسیان در تعلیم مسیحی عصر حاضر چندان به نظر نمی رسند.
گروه دوم، فریسیهای گروه فشار بودند که ما آن را اکنون بحیث گروه سیاسی سیاسی میشناسیم. اینها مثل مردمی هستند که در جامعه مردم را به رعایت بعضی اصول تشویق میکنند. بطور مثال مثل گروههای مختلف «سبزها» که مردم را تشویق میکنند تا چه قسم با «زباله»های شان معامله کنند. آنها به این موضوع آن قدر تاکید میکنند که از آن مذهب دیگر ساخته اند که برای پیش برد اهداف سیاسی شان از آن استفاده میکنند. همچنان در دنیا غرب که آزادی مطبوعات در آن حکمفرماست، بعضی روزنامهها و حتی بعضی ژورنالیستان این را به خود وظیفه ساخته اند که گویا حافظ ارزشهای اخلاقی مردم هستند. آنها با گریه و اشک و احساس شرم ساختگی و فریبنده بر اشخاص میتازند. اما خود شان در اخلاق بد زندگی میکنند و هرگز نمی توانند و یا نمی خواهند اصول اخلاقی را که برای تطبیق کردن آن به دیگران گریه میکنند خود شان عملاً نمونه و مثال شوند. از بسیاری جهات اینها نیز در جملهٔ فریسانی قرار میگیرند که بر دوش مردم بارهای سنگین میگذارند، اما خود شان به آن انگشت نمی زنند.
فکر میکنم اکنون شاید تا حدی چیزیکه در این قسمت لوقا نقل کرده است برای توضیح دادن، بیشتر روشن شده باشد. اما بهتر است که خود را از طرز دید قدیمی که فریسان صرف به حیث رهبران مذهبی شناخته میشدند دور نگه داریم. عیسی به روشنی میدید که بسیار رهبران مذهبی خود ساخته در بین یهودیان قرن اول وجود دارند که آنها یک قسمت دانش شان را ً برای ساختن شخصیت اجتماعی خود و از قسمت دیگر آن برای انجام دادن مقاصد سیاسی شان کار میگیرند. اما فریسانی هم وجود داشتند که دانش شان را برای محبت خدا و انسان بکار میگرفتند، آنها میدیدند که برای قوم اسرائیل بصورت کل یک انتخاب وجود دارد.
اصل موضوع این نبود که برای مقدس شدن از ملیونها اصول خورد و ریزه پیروی شود یا بی سر و صدا از ایمان و عقیدهٔ محبت و فیض که عیسی تعلیم میداد برای پاک شدن پیروی گردد. اصل مقصد، برنامه و اجندا بود که میتوانست به شریعت خدا به حیث قرار داد اصول زندگی(اصول زندگی ملی اسرائیل) میدید و از لحاظ الاهیاتی اسرائیل میتوانست با توبه کردن از بغاوت در برابر خدا دور شود. همچنان از لحاظ اجتماعی و سیاسی از دشمنی کردن با غیر یهودیان و بغاوت کردن در برابر روم دست میکشید و قانون فیض و محبت خدا برای همه انسانها میپیوست. در این آجندا و اصول گنجایش امکان هیچگونه سازشکاری وجود نداشت.
وقتیکه عیسی این «وای بحال»های تقریباً رسمی را بیان کرد، بعد از آن به شکل ساده نگفت که از این قسم رفتارهای فریسیان و معلمان شریعت خوشش نمی آید. او به این باور بود هر اصول و روشی که خرابیهای درون دل انسان را دست نخورده باقی میماند، در حقیقت خود خواهی درونی انسان را تقویت میکند. در این صورت در حالیکه آلوده گی ازیک شخص پخش میشود اما ظاهراً پاک و سالم به نظر میرسد. عیسی صرف به شکل ساده اعمال و رسوم قابل رد این گروهها را تائید نکرد. بلکه به نتایج دور رس آن نیز پرداخت که در نتیجهٔ تفسیر و تعبیر کردن نادرست کتاب مقدس در طول قرنها نسل موجود را مثل نسلهای گذشته به فرق سر در چاه هلاکت میانداخت.
( scribe محرر) تحت الفظی به اشخاصی گفته میشود که برای نوشتن اسناد رسمی تربیه شده اند و (Lawyer ) که در ترجمهٔ دری کتاب مقدس به معلم شریعت ترجمه شده است. این دو نام جدا گانه هستند اما یکی در دیگر بسیار دخیل هستند. ما در این جا صرف از نام معلمین شریعت استفاده میکنیم.
معلمین شریعت به این عقیده بودند که شریعت اسرائیل یعنی تورات باید در تمام بخشها و ساحههای زندگی انسانی باید تطبیق و عملی شود. رهبران مذهبی و معلین شریعت مشترکاً اصولی جدید را با قوانین شرعی یک جا مخلوط کرده پهلو به پهلو به پیش برده بر مردم تطبیق میکردند. به این خاطر آنها از شنیدن گپها و پروگرام عیسی کمی ترسیده بودند و در مقابل او موضوع گیری کردند. آنها فکر کردند اگر پروگرام عیسی درست باشد پس همه برنامهٔ خود شان بر اساس غلطی بزرگ استوار است. اگر آنها درست هستند پس اشتباه ار خود او (عیسی) است. این مخالفت تا روز رسیدن نمایش آخر در اورشلیم روز به روز شدت اختیار کرده به پیش رفت. لوقا داستان سفر عیسی به اورشلیم را با اخطار به شهرها (۱۰: ۱۳ – ۱۴)، مباززه با ارواح ناپاک را در توقف گاههای مختلف در جریان سفر و روبرو شدن با مخالفتها به حیث جز از کار و زندگی عیسی بیان میکند. عیسی نمی خواست که به صورت ساده به اورشلیم برود تا تعلیم دهد. بلکه او به آن جا میرفت تا سر خود را در راه پیام صلحی بکذارد که تا حدی زیاد برخلاف تعلیم سنتی آن دوران بود.
در جایکه انجیل عیسی با مخالفت روبرو میشود، صرف به خاطر آن نیست که یک عقیده دیگر و یا جهان بینی امروزی مسیحیان است، بلکه به خاطریست که برای نجات تمام دنیا برنامه دارد.
لوقا ۱ : ۲۶-۳۸ - خبر تولد عیسی
لوقا ۱ : ۳۹-۵۶ - ملاقات مریم با اِلیزابِت و سرود مریم
لوقا ۱ : ۵۷-۸۰ - تولد یحیی و پیشگویی زکریا
لوقا ٢ :۲۱-۴۰ - تقدیم عیسی در عبادتگاه
لوقا ۲: ۴۱-۵۲ - عیسی جوان در عبادتگاه
لوقا ۳: ۲۱-۳۸- تعمید و شجرهٔ عیسی
لوقا ٥: ١٧ ـ ٢٦ شفای شل که از راه چت پاٸین کرده شد
لوقا ٥: ٢٧ ـ ٣٩ دعوت از مامور مالیه
لوقا ٦: ١٢ ـ ٢٦ انتخاب شاگردان
لوقا ٦: ٢٧ ـ ٣٨ مهربانی با دشمنان
لوقا ٦: ٣٩ ـ ٤٩ کور عصا کش کور؟
لوقا ٧: ١ ـ ۱۰ شفا یافتن از راه دور
لوقا ٧: ١١ ـ ١٧ زنده کردن پسر یگانه ای بیوه زن
لوقا ٧: ٣٦ ـ ٥٠ بخشیدن قرض زیاد و کم
لوقا ٨: ٢٦ ـ ٣٩ هوشیار شدن دیوانه
لوقا ٨: ٤٠ ـ ۵۶ زن شفا یافت و دختر زنده شد
لوقا ۹: ۱ ـ ۱۷ سفیران بدون وسایل سفر
لوقا ۱۰: ۱۷ ـ ۲۴ برگشت از ماموریت
لوقا ۱۰: ۳۸ ـ رقابت دو خواهر۴۲
لوقا ۱۱: ۱ ـ ۱۳ چه قسم باید دعا کرد؟
لوقا ۱۱: ٤۲ ـ۵۴ شریعت پرستان
لوقا ۱۲: ۳۵ ـ۴۸ خادمان کمر بسته
لوقا ۱۲: ۴۹ ـ ۵۹علایم آخر زمان
لوقا ۱۳: ۱ ـ ۹ضرب المثل درخت انجیر
لوقا ۱۳: ۳۱ ـ ۳۵ماتم عیسی به خاطر اورشلیم
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۴: ۱۲ ـ ۲۴جشن پادشاهی خدا
لوقا ۱۴: ۲۵ -۳۵ بهای پیروی از مسیح
لوقا ۱۵: ۱ ـ۱۰ گوسفند گم شده و سکهٔ گم شده
لوقا ۱۵: ۱۱ ۲۴ـ پدر و پسر جوان
لوقا ۱۵: ۲۵ ـ ۳۲ پدر و پسر کلان
لوقا ۱۶: ۱۰ ـ ۱۸ غلام دو ارباب
لوقا ۱۶: ۱۹ ـ ۳۱ ایلعازر گدا و ثروتمند
لوقا ۱۷: ۱ ـ ۱۰بخشیدن، ایمان و اطاعت
لوقا ۱۷: ۱۱ ـ ۱۹ شفای ۱۰ جذامی
لوقا ۱۷: ۲۰ ـ ۳۷آمدن پادشاهی خدا
لوقا ۱۸: ۱ ـ ۱۴ قاضی نا درست و بیوه زن
لوقا ۱۸: ۱۵ ـ۳۰ عیسی کودکان را برکت میدهد
لوقا ۱۸: ۳۱ ـ۴۳ شفای گدایگر نابینا
لوقا ۱۹: ۱۱ ـ۲۷ پادشاه،غلامان و پول
لوقا ۱۹: ۴۱ ۴۸ـ پاکسازی عبادت گاه
لوقا ۲۰: ۱ ـ ۸سوال در مورد صلاحیت عیسی
لوقا ۲۰:۹ -۱۹ مَثَل تاکستان و باغبانان
لوقا ۲۰: ۲۰ ـ ۲۶مالیه دادن به قیصر
لوقا ۲۰: ۲۷ ـ ۴۰ ازدواج و رستاخیز
لوقا ۲۱: ۵ ـ ۱۹ علایم آخر زمان
لوقا ۲۱: ۲۰ ـ ۳۳پیشگویی ویرانی اورشلیم
لوقا ۲۲: ۲۴ ـ ۳۸پیشگویی انکار پطرس
لوقا ۲۲: ۵۴ ـ ۷۱ انکار پطرس از عیسی
لوقا ۲۳: ۱ ـ ۱۲ عیسی در حضور پیلاطوس و هیرودیس
لوقا ۲۳: ۱۳ ـ ۲۶فشار مردم بر پیلاطوس
لوقا ۲۳: ۴۴ ـ ۵۶مرگ و دفن عیسی