برعلاوه که من در یک خانوادهٔ زمیندار و دهقانکار بزرگ شده ام، در رشتهٔ نباتات فاکولتهٔ زراعت پوهنتون کابل تحصیلات کرده ام. اما متاسفانه هیچوقت بصورت رسمی در مسلکی که تحصیل کرده ام کار رسمی انجام نداده ام. معمولاً وقتیکه شما در یک رشته تحصیل میکنید و بعداً در همان رشته مصروف کار میشوید، دانش تان را در همان رشته در عمل پیاده میکنید و تجربهٔ زیاد تر بدست آورده روز به روز رشد میکنید. سالها کار نکردن در رشتهٔ تحصیلی ام آهسته آهسته بسیار مهارتهای مسلکی را در بخش زراعت از ذهنم دور ساخته است. با وجود آن نسبت به شخصی که در مورد کشت و زراعت هیچ معلومات نداشته باشد، بهتر میتوانم در حویلی خانه سبزیجات و گلها کشت کرده آنها را پرورش بدهم.
چند سال قبل به خانهٔ که حویلی وسیع تر داشت نقل مکان کردیم. با رسیدن موسم کشت گلها و سبزیجات خواستم که خاک یک قسمت اخیر حویلی را بیل زده برای نهال شانی و کشت بذر آماده کنم، متوجه شدم که خاک سنگزار است و بیل در آن درست کار نمی کند. مجبور شدم که اول سنگها را از خاک زمین جمع کرده در کنار دیوار سر به سر بگذارم بعداً زمین را بیل زده خاک آن را آماده کشت بسازم.
شما خوانندهٔ عزیز اگر در شاهراه سالنگ سفر کرده باشید حتماً دیده اید که در دامنه کوهها و تپهها مردم توتههای کوچک زمین زراعتی دارند که دورادور آن با دیوارهای سنگی احاطه شده است. در نظر اول به نظر میرسد که دهقانان این دیوارهای سنگی را صرف برای داخل نشدن حیوانات مثل بز و گوسفند و محافظت کشت شان ساخته اند، اما در حقیقت این دیوارها از سنگهای بیکاره و مزاحم ساخته شده اند که از زمین دور کرده اند تا خاک آن برای زراعت آماده گردد.
ما وقتیکه این قسمت رسالهٔ پطرس را که در شروع خواندیم میبینیم در پنج آیت هفت مرتبه از سنگ به خوبی ذکر شده است. اما نظر عمومی ما این است که سنگ یک چیز مزاحم است که مانع کار ما میشود و یا در راه ما ممانعت ایجاد میکند.
اما برای یهودیان قرن اول میلادی آن هایکه در مورد کلام خدا معلومات داشتند برای آن ها«سنگ» دو وعده را در خود داشت. اول بزرگترین امید اسرائیل این بود که خدای آنها یهوه به صهیون و یا اورشلیم بر میگردد. وقتیکه او بر میگردد برای ابد در معبد در اورشلیم سکونت اختیار میکند. به این خاطر معبد لازم است به شکلی دوباره تجدید ساختمان شود که برای سکونت او مناسب باشد. اما سوال پیدا میشود که آیا «سنگ» و یا سخره به این موضوع چه ارتباط دارد؟ اما از قدیم رواج داشت که مردم میگفتند، معبدی که برای سکونت خداوند آماده میشود به روی «سخره» و به اساس «سنگ زاویه» ساخته خواهد شد. برای ساختن معبد نو باید برای آن «سنگ» مناسب نیز پیدا میشد.
دوم «سنگ» در زبان عبری قدیم به کلمهٔ «پسر» بسیار نزدیک است. در عبری پسر «بن» است که از دو حرف تشکیل شده است و سنگ «ابن» است که از سه حرف ساخته شده است. این موضوع در قصهٔ مشهور عیسی مسیح که در مرقس ۱۲: ۱ – ۱۲ بیان شده دیده میشود. این قصه در اصل در مورد «پسر» است، اما عیسی مسیح موضوع اصلی را در مورد «سنگ» که از زبور ۱۱۸: ۲۲ نقل قول شده است بیان کرده است. اما پطرس در آیت هفت از کتاب اشعیای نبی نقل قول کرده است. «آن سنگی که بنایان.......»
آیا به چه ترتیب «سنگ» و «پسر» با هم یکجا شدند و در یک موضوع قرار گرفتند؟ در یک وعدهٔ بسیار مشهور خدا در کتاب مقدس که در زمان عیسی مسیح آن را بسیار زیاد نقل قول میکردند، وعدهٔ خدا به داود نبی بود که «پسر» او معبد را در اورشلیم بنا خواهد کرد و این پسر داود در حقیقت پسر خدا خواهد بود(۲سموئیل ۷: ۱۲ – ۱۴). این نبوت میگوید که پسر شاهانهٔ خدا و یا «بن» معبد را خواهد ساخت. این موضوع را اشعیا ادامه داده میگوید: او این کار را بر روی «سنگ» مخصوص «ابن» انجام خواهد داد. وقتیکه ایمان داران اولی این دو موضوع را با هم یکجا میخواندند برداشت کردند که منظور از «سنگ» و یا «ابن» کدام جسم فزیکی بیجان نیست بلکه انسان زنده است. این انسان زنده پادشاهی است که در آینده میآید و خدای اسرائیل بر روی آن چیزی نوی اعمار خواهد کرد. این موضوع را پطرس در آیت ۶ بیان کرده که میگوید: «هر که به او ایمان آورد شرمسار نخواهد شد.»
اگر این موضوع به نظر شما مغلق معلوم میشود، چاره نیست این چیزی است که به همین شکل است. اما وقتیکه شما تصویر اصلی وعدهٔ خدا در مورد فرستادن فرزندش و وعدهٔ ساختن معبدی که او خودش آمده در آن برای ابد زندگی خواهد کرد در ذهن خود داشته باشید و آن دو را با هم یکجا ترسیم کنید درک باقی ماندهٔ این قسمت رسالهٔ پطرس رسول برای شما آسانتر میشود.
از نظر پطرس رسول خود عیسی مسیح «سنگ» است که معبد جدید بر روی آن ساخته میشود. او «سنگ زنده» است(آیت ۴)، و پطرس در این مورد نه به اساس اشعیا بلکه به اساس زبور (۱۱۸: ۲۲) فکر میکند. در این قسمت بنایان یک سنگ را که در نظر آنها بیکاره میآمد دور انداختند. اما وقتیکه دیوارها به آخر رسید که در کنج آن یک سنگ مخصوص گذاشته شود آن سنگ را که دور انداخته بودند یافتند که کاملاً مناسب به آن جا و برابر به ضرورت آنها بود. عیسی مسیح از طرف مردم خودش رد شد. پطرس خاطر نشان میسازد که عیسی مسیح به نظر آنها مناسب به پلان و نقشهٔ که آنها داشتند نبود. اما وقتیکه تمام ساختمان تکمیل شد، او که در هیچ دیگر مناسب نبود به جز جایکه کاملاً بالا و اعلی که برای آن مناسب بود. اگر شما میخواهید این موضوع را به مردم بیان کنید کوشش کنید که آن را به اساس کلام خدا در کتاب مقدس بیان کنید. پطرس هم عین این کار را کرده است و از اشعیا و زبور برای توضیح آن کار گرفته است.
این موضوع که پیشتر بیان شد یک موضوع واقعاً حیاتی و برای ایمان ما بسیار مهم است. موضوعی را که پطرس در مورد عیسی مسیح بیان کرد برای زندگی مسیحی، مشارکت مسیحی و دعا و عبادت بسیار مهم است. اما این موضوع زیاد تر برای ایمان دارانی مهم است که در اطراف دنیا پراگنده هستند و پطرس آنها را مخاطب قرار داده است. پطرس به این تاکید میکند که هر کدام آنها نیز سنگهای مخصوصی هستند که در ساختن معبد جدید بکار میروند. خدا بعد از این در معبد سنگی در اورشلیم زندگی نمی کند، بلکه در «خانههای روحانی» زندگی میکند که در تمام دنیا از «سنگهای زنده» ساخته شده اند. خدا میخواهد که توسط آنها تمام دنیا را با جلال خود پر بسازد(به اعداد ۱۴: ۲۱، زبور ۷۲: ۱۹ و قسمتهای مشابه مراجعه شود.).
این چیزها را که پطرس بیان کرده است به گروههای ایمان داران مسیحی است که در سراسر دنیا پراگنده بودند و مقصد ملت اسرائیل است. ما میدانیم که کلیسای اولی اصلاً یهودی بود. اما پطرس مثل پولس میدید که خدا غیر یهودیان را نیز اعضای این فامیل میسازد. این غیر یهودیان با آمدن در این خانوادهٔ جدید در نسل یهودی با هم شریک میشوند. برای یهودیانی مثل پطرس و رسولان دیگر این شراکت غیر یهودیان و یهودیان در مسیح مصلوب برای شان یک شاک بزرگ بود. آنها کاهنانی مقدس بودند که قربانی روحانی تقدیم میکردند. آنها نسل برگزیده و کاهنان خاندان شاهی بودند که در خروج ۱۹: ۳ – ۶ در مورد آنها گفته شده است.
برای تاکید کردن بیشتر پطرس یک قسمت مشهور را از هوشع نبی نقل قول میکند که میگوید:«قوم اسرائیل را برای خود در زمین میکارم. بر کسانیکه «رحمت نشده» بودند رحم میکنم و به آنهای که گفته بودم «قوم برگزیدهٔ من نیستند» میگویم«شما قوم برگزیدهٔ من هستید» و آنها جواب میدهند:«تو خدای ما هستی.»
همه این چیزها به قوم اسرائیل بیان شده بود. پطرس به این باور بود که تمام وعدههای خدا در عیسی مسیح جامهٔ عمل پوشیدند و اکنون عیسی مسیح برای «قوم خدا» به حیث معبد حقیقی است. قوم خدا مردمی هستند که اکنون خدای حقیقی در درون آنها زندگی میکند. درست است که معبد جدید ساخته شد، اما در اورشلیم نه بلکه در تمام دنیا. این حقایقی است که رسالهٔ پطرس به آن پرداخته است.
اگر برای مراجعه کردن پطرس به آدرسهای مختلف در عهد قدیم کتاب مقدس مشکل به نظر برسد، لازم است که در ذهن خود داشته باشیم که در آن زمان در مناطقی که ایمان داران پراگنده بودند و خدا ناشناسان به ایمان مسیحی علاقمندی نشان میدادند آنها کتابهای مختلف و مفکورههای مختلف برای خود داشتند. از این رو لازم بود که به آنها به دلایل محکم در مورد ایمان مسیحی معلومات داده شود تا به حقانیت عیسی مسیح ایمان میآوردند. برای ما هم بسیار خوب است که با این تعلیم ذهن ما در مورد حقانیت ایمان مسیحی وسعت پیدا کند و این وسعت را به کلیسای آینده نیز انتقال بدهیم. یگانه راهی که ما میتوانیم در ایمان خود رشد کرده در این دنیایی پر از جنجالها به خدمت خود به عیسی مسیح ادامه دهیم این است که حقیقتاً عیسی مسیح را بشناسیم که او کی است و ما خود ما به حیث پیروان عیسی مسیح کی هستیم. در این صورت است مثلیکه قسمتهای باقی ماندهٔ پطرس نیز ما را به آن تشویق میکند، ما میتوانیم به زندگی ایمانی خود ادامه دهیم.
Chapter1: 1-9 Genuine Faith and Sure Hope
Chapter1 10-21Ransomed by Grace
Chapter 2 4-10 the Living Stone
Chapter2 11-17 Living in a Pagan World
Chapter2: 18-25 Suffering as the Messiah Did
Chapter3 1-7 Marriage and Its Challenges
Chapter3 8-16 the New Way of Life
Chapter 3: 17- 22 Suffering for Doing Right
Chapter 4: 1-11 Transformed Living
Chapter 4 12-19 Sharing the Messiah’s Sufferings