قصهٔ بسیار سالها پیش است که من یک ظرف چینی را از یک دوکان کهنه فروشی به قیمت بسیار کم خریدم. از قدیم عادت دارم وقتیکه بیکار باشم به کهنه فروشیها در کابل سر میزنم و یگان چیز انتیک اگه به قیمت خوب پیدا شد میخرم. یک بار چند دانه تخم که از سنگ مرمر سفید ساخته شده بود که خطها و یا رگهای طلایی داشت. این تخمها را در یک ظرف در کنج صالون بر سر میز گذاشته بودم. اما ظرفی که در آن تخمهای سنگی را گذاشته بودم برای تخمها چندان مناسب نبود و همیشه به این فکر بودم که برای آن یک ظرف مناسب پیدا کنم. یک روز وقتیکه در دوکانهای کهنه فروشی میگشتم در یک دوکان چشمم به یک ظرف کهنه و خاک آلود خورد که بسیار بی اهمیت در کنج دوکان گذاشته شده بود و چیزهای مختلف مثل قاشقها چوبی و کاردهای زنگ زده و چیزهای بیکاره در آن گذاشته شده بودند. وقتیکه این چیزها را از آن دور کردم دیدم که صاحب اولش از این ظرف به حیث گلدان کار گرفته و هنوز هم در اطراف آن خاکها چسپیده بودند. برعلاوه یک لب آن به اثر بی احتیاطی درز پیدا کرده بود. برای صاحب دوکان، این ظرف مثل یک چیز بیکاره بود و من به آسانی از او خریدم. وقتیکه در خانه آن را شسته خوب پاک کردم، دیدم که واقعاً یک ظرف انتیک چینی بنام «گردنر» است که در قسمت تحتانی آن مهر شده است. درون و بیرون آن نیز با رنگهای زیبا نقاشی شده بود. لب آن را که درز برداشته بود به کمک یکی از دوستا با مهارت خاص به شکلی ترمیم کردم که هیچ به نظر نرسد. بعد از آن وقتیکه تخمهای سنگی را در بین آن گذاشتم و در جایی مناسب و قابل افتخار در یک قسمت صالون خانه گذاشتم، هر مهمانی که داخل صالون میشد از همه اولتر جلایش آن نظر او را به خود جلب میکرد. روز دیگر که به آن دوکان که این ظرف را از آن خریده بودم سر زدم، دوکاندار برایم گفت که صاحب اولی آن ظرف آمده بود و میخواست که آن را دوباره از من پس بخرد و به حیث گلدان از آن کار بگیرد. اما برایش گفتم که آن را به شما فروخته ام. من به دوکاندار گفتم که آن ظرف اکنون جایی را که لایقش بود بدست آورده است، امکان ندارد که از آن جا پس به یک ظرف بیکاره و گلدان معمولی تبدیل شود. اگر صاحب اولیش نزد من هم میآمد برایش میگفتم، نه تنها اینکه من این ظرف را خریده ام برعلاوه با زحمت درون و بیرون آن را پاک کرده خرابی آن را ترمیم کرده ام. همچنان آن را بعد از پاک کردن و ترمیم کردن در جایی گذاشته ام که لایق آن است. به او میگفتم اگر آن را پس به شما بدهم که به حیث یک گلدان معمولی از آن کار بگیرد در حقیقت توهین کردن به اصلیت آن ظرف و بی عدالتی در حق اوست.
خبر خوش برای ما این است که ما نیز مثل ظرفی هستیم که من از کهنه فروشی خریدم. اساسی ترین کلمهٔ که در این قسمت رسالهٔ پطرس رسول که در شروع ما خواندیم به کار رفته است، کلمهٔ «فدیه» است. یعنی ما نیز مثل ظرفی در دوکان کهنه فروشی بودیم که پس خریده شده ایم. هر کدام ما برای مقاصد مختلف به کار گرفته شده ایم بدون اینکه به مقصد اصلی که برای آن خلق شده ایم بکار گرفته شده باشیم. پطرس رسول این مقاصد مختلف را بنام «روشهای بی فایدهٔ زندگی» یاد میکند. در حقیقت خدا به دوکان کهنه فروشی آمد و برای خریدن ما تمام قیمت را پرداخت کرد. قیمتی که خدا برای خریدن ما پرداخت کرد خون گرانبهای عیسی مسیح، پسر یگانهٔ خودش بود. پطرس وقتیکه این کلمات را در مورد «فدیه» مینوشت، برهٔ قربانی که در عید فصح یهودیان قربانی میشد آن را در ذهن خود داشت. این برهٔ قربانی عید فصح نشانه قربانی برهٔ بود که در وقت آزاد شدن یهودیان از غلامی در مصر قربانی شد. پطرس با اتکا به این قربانی میگوید که قربانی عیسی مسیح هم به حیث «فدیه» برای ما پرداخت شده است. به این دلیل است که عیسی مسیح در مرحلهٔ اول فرستاده شد. چون این موضوع از همان ابتدا پلان خدا بود.
موضوع فدیهٔ داده شده توسط قربانی عیسی مسیح در آیات ۱۳ تا ۱۷ به ما توضیح داده شده است. به این دلیل است که پطرس ما را به روش زندگی کاملاً تغیر یافته دعوت میکند که با روش زندگی عادی در دنیا کاملاً و اساسی فرق دارد. زندگی که پطرس به ما پیشنهاد میکند عملی کردن آن به دقیقاً فکر کردن ضرورت دارد. شما آن ظرفی هستید که از دوکان کهنه فروشی خریده شدید، پاک شدید و برای مقصد جدید به کار گرفته شدید. به عوض اینکه در کنج بی اهمیت دوکان در زیر خاک قرار داده شده باشید، و یا پُر از خاک برای چند بته باشید، در جایی قابل افتخاری قرار گرفتید. به یاد تان باشد که اجازه ندهید مالک قبلی تان بیاید و بر شما فشار بیاورد تا برای مقصد قبلی که صرف یک گلدان بودن بی ارزش بود بکار روید. (آیت ۱۴) در این مورد خوب فکر کنید. پطرس موقعیت گذشتهٔ ما را بنام «دوران جهالت» یاد میکند. چون شما در آن وقت نمی دانستید که چه هستید و چه مقام و حیثیتی دارید و برای چه خلق شده اید. اما اکنو شما خود را شناخته اید. اکنون شما پاک شده اید که برای مقصد زیبا به کار روید. پس با اطمینان مطابق به این مقصد زندگی کنید.
در حقیقت این به معنای «مقدس» بودن و در «تقدس» زندگی کردن است. «مقدس» بودن به معنای جدا شده و یا علیحده شده در تمام ابعاد و در تمام سطوح زندگی است. این ماموریت با دیدن به طرف عیسی مسیح که در آینده ظهور میکند انرژی و قوت زیاد تر میگیرد. این قوت گرفتن و انرژی گرفتن از دو جهت است، اولاً امید بزرگ و پُر جلال برای ظهور دوبارهٔ شخص خود عیسی مسیح که در آن وقت چه واقع خواهد شد(آیت ۱۳). ثانیاً برای داوری آینده که خدا خودش به حیث قاضی القضات و یا اعلا ترین قاضی برای آخرین قضاوت همه بر مسند قدرت تکیه خواهد زد. (آیت ۱۷)
همهٔ این موضوعات و اکثر قسمت رسالهٔ پطرس رسول پُر از هوشیار باشهای هستند که واقعات سریع و غیر قابل توقع بودند که در چند دههٔ گذشته بوقوع پیوسته بودند. زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح، نزول روح القدس، سرعت انتشار انجیل و رشد جنبش مسیحی به حیث یک مفکورهٔ کاملاً جدید که باید از هر گونه خراش و تراش محفوظ بماند. اما در طرف دیگر، نقشهٔ الاهی در عهد قدیم که چکیدههای آن توسط انبایی قدیم پیشگویی شده بود از راههای عجیب و تعجب آور جامهٔ عمل پوشیدند. ما در عهد قدیم دیده ایم که انبیا انسانهای بودند که در سرحد بین آسمان و زمین و سرحد بین زمان حاضر و زمان آیندهٔ خدا ایستاده بودند. آنها با وجودیکه تجربههای سختی را تجربه کردند، اما در این تجربهها خدا را بسیار خوب شناختند و بعضی آنها توانستند شکل و شمایل پلان آیندهٔ خدا را درک کنند. مثلاً نجات دادن دنیا از طریق درد و رنج کشیدن انتخاب شدهٔ خودش، مسح شده و مسیحا که بر دنیا فرمانروایی کند.
در قسمتهای آینده پطرس رسول از چند نبی بصورت خاص اشعیا و زکریا نام میبرد. پطرس به گذشته به دوران آنها نظر میاندازد که این موضوعات برای آنها چه مفهوم داشتند. آنها میدانستند که در آینده فیض زیاد تر خدا آشکار خواهد شد، فیضی که مردم را از موقعیتی که در آن قرار داشتند نجات دهد. همچنان به آنها امید به داشتن سرنوشت جدید و فوق العاده پرجلال خواهد داد. آنها تا حدی دیدند که این کار به چه ترتیب واقع خواهد شد. اما سوال این بود که چه وقت این کار واقع خواهد شد؟ مثل دعا، نبوت هم هیچ گاه و هرگز نگفته است که واقع شدن فلان واقعه را که آنها در آینده میبینند امکان دارد که امروز، یا فردا و یا هزار سال بعد واقع خواهد شد. دلیل آن این است که واقع شدن همهٔ آنها به انبیا مربوط نبود بلکه به خدا تعلق داشتند و صد در صد در دست خدا بودند. وقوع این واقعات در دست خدا دقیق و ثابت بودند که چه وقت واقع شوند و هرگز تغیری در مورد زمان وقوع آنها بوجود نمی آمد. وعدهٔ خدا برای دادن این فیض سخاوتمندانه که به نفع ما و شما بود، آن را انجام میداد. (آیت ۱۰) او وعده کرده است که این کار را با تحفههای فوق العادهٔ فیض به مجرد کش شدن پردهٔ نازک با ظهور دوبارهٔعیسی مسیح انجام خواهد داد. (آیت ۱۳)
انبیا صرف اینقدر میدانستند (آیت ۱۳) که زمانی خواهد آمد که به مردمان مختلف که خبر خوش شنوانده شده از یهودیه به تمام دنیا پراگنده خواهند شد. وقتیکه روح خدا یعنی روح القدس از آسمان فرستاده میشود این خبر خوش که به آنها شنوانده شده بود کار قدرتمندی را در زندگی آنها انجام خواهد داد. اکنون که همهٔ این چیزها واقع شده بودند به موضوع «فدیه» زیاد تر دقت کنیم. ما در هر حالتی که قرار داشته باشیم لازم است که چشمهای خود را به کسی بدوزیم که ما را مثل آن ظرف در کهنه فروشی پس خریده است. او ما را پاک ساخته است و ما را برای مقصد کاملاً نو به کار گرفته است.
این مقصد پطرس نیز است که در اخیر میگوید، لازم است که به خدایی ایمان داشته باشیم که عیسی مسیح را از مرگ زنده کرده برایش جلال بخشید و به او مقامی بالاتر از همه برای حکمروایی بر همه بخشید. این به معنی این است که همین اکنون و در حال حاضر ایمان و امید به خدا داشته باشیم. (آیت ۲۱)
Chapter1: 1-9 Genuine Faith and Sure Hope
Chapter1 10-21Ransomed by Grace
Chapter 2 4-10 the Living Stone
Chapter2 11-17 Living in a Pagan World
Chapter2: 18-25 Suffering as the Messiah Did
Chapter3 1-7 Marriage and Its Challenges
Chapter3 8-16 the New Way of Life
Chapter 3: 17- 22 Suffering for Doing Right
Chapter 4: 1-11 Transformed Living
Chapter 4 12-19 Sharing the Messiah’s Sufferings