در دنیایی پیشرفتهٔ امروز اکثراً میز، الماری و چیزهای دیگر به خاطر انتقال آسانتر و بدون خراب شدن بشکل بسته شده به صورت کامل فروخته نمی شوند، بلکه به شکل تختهها که در صندوقها و کارتنها جا داده شدند فروخته میشوند. بعضی اوقات یکجای کردن و ساختن آنها خصوصاً برای ما بزرگ سالان کار آسان نیست.
اطفال امروز از طفولیت توسط سامان بازی میآموزند که از روی نقشهٔ رهنما و یا بدون آن با یکجا کردن پرزه جات مختلف چطور یک چیز را بسازند. در دورانیکه من طفل بودم سامان بازی اطفال به این فراوانی و تنوع وجود نداشت و چیزهای هم که وجود داشت بسیار ساده و معمولی بودند که والدین ما و یا خود ما ساخته بودیم. نواسهٔ ۷ سالهٔ من در حل کردن پزلها با یک جا کردن قسمتهای مختلف آن نسبت به من بسیار لایق است. وقتیکه اکنون کدام میز و یا الماری را میخریم بسته کردن آن برایم مشکل است. خصوصاً اگر قسمتهای زیاد داشته باشد و نقشه یکجا کردن و ساختن آنها مغلق باشد زیاد تر به درد سر گرفتار میشوم. یگان وقت چون نقشه مغلق میباشد جای به جای کردن یک توته و یا تخته برایم مشکل میشود، کوشش میکنم که با زور و فشار آن را جا بجا کنم که باعث خرابی زیاد تر میشود. بعد از تلاش زیاد متوجه میشوم که جای آن تخته در جای دیگر است. وقتیکه به تکرار به این مشکل روبرو شدم در من عدم اعتماد به خودم بوجود آمده است و این بی اعتمادی به خودم کار مرا هنوز مشکل کرده است. بعضی اوقات نقشه رهنما آنقدر مغلق میباشد که فهمیده نمی شود که بالا و پایین تخته کدام است و به کدام روی گذاشته شود. یا بعضی اوقات این تختهها با هم آنقدر مشابه میباشند که یافتن تختهٔ حقیقی در بین آنها مشکل است.
یک مشکل تقریباً عمومی این است وقتیکه نقشهٔ رهنما را نقطه به نقطه پیروی کرده یک الماری و یا میز را میسازید در اخیر میبینید که یک تخته و یا یک و یا چند پرزه در صندوق اضافه باقی مانده است. با تعجب به طرف آنها میبینید که آیا این قسمت و یا قسمتها باید در کجا قرار داده میشد؟ آیا با این قسمتها که اضافه گی به نظر میرسند چه باید کرد؟ چرا در وقت ساختن الماری و یا میز ما متوجه نشده ایم که آن را در جای مناسبش قرار میدادیم؟ اگر در وقت ساختن به این پرزهها و یا تختهها متوجه میشدیم و آن را در جای مناسب آن قرار میدادیم، حتماً کار ما چقدرخوب و به آسانی پیش میرفت. ما متعجب میشویم که حالا با این پرزهٔ اضافه گی چه کار کنیم؟
بسیاری ما و شما وقتیکه رسالهٔ اول پطرس رسول را تا این قسمت میخوانیم و با رسیدن به فصل ۳ آیات ۱۹ تا ۲۱ به این حالت روبرو میشویم. به نظر ما این آیات با تمام رساله که تا این جا خوانده ایم سر نمی خورند و به شکل اضافه گی و علاوگی به نظر میرسند. فکر ما برای درک کردن این آیات میلنگد و پریشان میشویم. خصوصاً وقتیکه پطرس پیشتر از ای آیات اخطار میدهد که لازم است ما ایمان داران انتظار درد و رنج کشیدن را داشته باشیم. پطرس پیشتر گفت، با وجودیکه ایمان داران اگر بیگناه باشند و سزاوار رنج کشیدن هم نباشند، امکان دارد که باز هم از طرف اولیایی امور درد و رنج بکشند. این قسم رنج کشیدن در حالیکه بی گناه هستیم ما را در پهلوی خداوند ما عیسی مسیح قرار میدهد. چون او خراب ترین و غیر عدلانه ترین درد و رنج را در حالیکه بی گناه بود چشید. پطرس وقتیکه این موضوعات را بیان میکند فوراً چهار چیز جدید را پیش روی ما قرار میدهد که به نظر میرسد به موضوعاتی که تا این جا گفته شدند هیچ ارتباط ندارند.
از این چهار چیز اولین چیز این است که عیسی مسیح بعد از مرگ به ارواحی که زندانی بودند بشارت داد. دوم، آنها ارواحی بودند که در زمان نوح نافرمانی کرده بودند. سوم، نوح کشتی ساخت تا فامیل خود را نجات دهد که اشارهٔ است به تعمید که در آینده واقع میشد. چهارم، تعمید است که کمتر به شستن و پاک شدن جسمانی مربوط میشود و زیاد تر به جواب مثبت دادن به خدا و نظر نیک داشتن به خدا مربوط میشود. ما میبینیم که به عوض یک چیز چهار چیز وجود دارند. بسیار خوانندگان وقتیکه رسالهٔ اول پطرس و خصوصاً این قسمت را که میخوانند نظر به علاقمندی خود شان در وقت جمع بندی یکی از این چهار چیز را نظر انداز میکنند، عیناً مثل پرزهٔ که در وقت ساختن الماری و یا میز فراموش میکنند. باید متوجه باشیم که هیچ یک این چهار پرزه اضافه گی و بیکاره نیستند و آنها وظایف مختلفی را برای یک نتیجهٔ عمومی انجام میدهند.سوال پیدا میشود که آیا این چهار قسمت چه وظایفی را انجام میدهند؟ آیا هر کدام آنها چه نقش و معنی دارند؟ آیا چطور میتوانند آنها با هم در یک نتیجه جور بیایند؟
اول ما باید بدانیم که پطرس رسول ای قسمت را به کدام هدف بیان کرده است و منظورش چه بوده است. این قسمت طوری به نظر میرسد که برای تشویق کسانی بیان شده است که بخاطر برخورد نادرست و غیر عادلانهٔ اولیای امور دنیایی و انسانی رنج میکشیدند. آنها از طرف اشخاص اوباش و بی بند و بار جامعه آزار نمی دیدند و رنج نمی کشیدند بلکه از طرف اولیای رسمی و قانونی امور رنج میکشیدند و اذیت میشدند. به نقطهٔ که پطرس اشاره میکند صرف این چیز نیست که این رنج کشیدن در بی گناهی، آنها را در صف خداوند شان عیسی مسیح که او هم در حالیکه بی گناه بود رنج کشید قرار میدهد. بلکه نقطه اصلی دیگر این است وقتیکه عیسی مسیح رنج کشید، با این رنج کشیدن پیروزی خدا را بر تمام اولیای امور چه رسمی و غیر رسمی، چه زمینی و بصورت خاص چه آسمانی نیز بدست آورده اعلام کرد. اولیای امور که در جسم انسانی در دشمنی کردن با ما قرار دارند، آنها تنها نیستند بلکه در عقب آنها نیروهای روحانی قرار دارند که در قلمرو نادیدنی برای تقویت آنها قرار دارند. نقطهٔ نظر اصلی پطرس رسول این است، وقتیکه به این مجموعهٔ مغلق از اولیای امور خبر رسید که عیسی مسیح آنها را از قدرت سقوط داده است و اکنون عیسی مسیح اختیار دار فرمانروایی بر همه ای دنیا به شمول همهٔ اولیایی امور شده است، آنها به دشمنی شان شدت بخشیدند . از این رو که این قسمت با ادعای بسیار با قوت به پایان میرسد که میگوید: «او به عالم بالا رفت و در دست راست خدا نشست و تمام فرشتگان و قوتها و قدرتهای آسمانی تحت فرمان او هستند.». (آیت ۲۲)
آیا این چهار عنصر عجیب و غریب که پیشتر یاد کردیم در این نتیجه گیری آخرین با هم یکجا میشوند؟ باید متوجه باشیم که در ذکر کردن این چهار چیز یک رنگ محلی یهودیت نیز به نظر میرسد که میتواند در حل این موضوع به ما کمک کند. این رنگ محلی از کتاب «خنوخ» گرفته شده است. کتاب «خنوخ» یک کتاب بسیار شناخته شدهٔ یهودیان در قرن اول میلادی بود. در این کتاب در مورد امیدهای بزرگ صحبت میشود که خدا با کارهای بزرگ رهایی بخش خود برای آنها انجام میدهد. این کتاب در حقیقت توسط خنوخ که ما در مورد آن در کتاب پیدایش فصل ۵: ۱۸ ـ ۲۴ میخوانیم نوشته نشده است. این کتاب مصیبتها و مشکلاتی که دنیا در گذشته به آن روبرو شده است آنها را رد یابی میکند، مخصوصاً فرشتههای پستی که در فصل ۶ کتاب پیدایش از آنها ذکر شده است. این فرشتهها موجوداتی بودند که در زمان نوح در مقابل خدا که خالق شان بود بغاوت کردند. در کتاب اول «خنوخ» پیروزی خدا بر این ارواح و یا پیروزی خدا در آینده بر این ارواح تجلیل شده است. چیزی که پطرس میخواهد در این قسمت به ما بگوید این است که توسط عیسی مسیح بر این ارواح شیطانی و سیاه که در کتاب خنوخ ذکر شده است نیز پیروزی حاصل شده است. این پیروزی قطعی و کامل با رستاخیز مسیح از مرگ اعلان شده است که آنها توسط مسیحا مورد قضاوت قرار گرفته میگیرند. آن قوتی که این ارواح در گذشته داشتند کاملاً شکستانده شده است.
این موضوع تشویق بسیار بزرگ به گروههای کوچک ایمان دارانی بود که توسط اولیایی امور محلی شان با پشتیبانی ارواح شیطانی و سیاه مورد آزار قرار میگرفتند. اکنون مسیحا در برابر همهٔ این مراجع قدرت چه آن هایکه در ابتدا بودند که اکنون در اعماق تاریک زمین قرار داشتند و یهودیان آن وقت آنها را میشناختند و چه قدرتهای که اکنون بر روی زمین وجود داشتند بر همهٔ آنها اعلام پیروزی کرد.
حالا که دانستیم مقصد پطرس از ارواح محبوس چه بود، بیایید به کشتی نوح توجه کنیم. بالاخره کشتی نوح به خشکه رسید و لنگر انداخت. نه یهودیان بلکه حتا خدا نا باوران دوران قدیم در ترکیه امروزی به این باور بودند که بعد از طوفان و سیل، بالاخره کشتی نوح بر کوههای(ارارات) مناطق آنها به خشکه رسید و لنگر انداخت. پطرس رسول اکثراً در نوشتههای خود موضوعاتی را ذکر میکند که به شکل وسیع در آن زمان در کلتور و فرنگ آن مناطق شناخته شده بودند. مثلاً مردم چطور در زمان نوح از طوفان و سیل عظیم نجات یافتند و یا موضوع فرشتگان محبوس. پطرس رسول در این جا از کشتی نوح به حیث سمبول تعمید شدن استفاده کرده است. پولس رسول در فصل ۶ رسالهٔ به رومیان طوفان و کشتی نوح را به حیث مردن و زنده شدن با عیسی مسیح میبیند. اما تعمید که از لحاظ ظاهری ایمانداران را از دنیایی اطراف شان جدا میسازد، صرف به معنی پاک کردن زندگی گذشتهٔ آنها نیست، اما این هم میتواند درست باشد. اما مهمتر از همه تعمید به حیث علامهها و یا خط سرحدی است که جامعهٔ مسیحیان را از جامعهٔ اطراف شان که در مخالفت با آنها قرار دارند و سیل بین آنها هستند. مثلیکه پطرس در آیت ۱۶ گفت، تعمید زمینه سازی میکند که در درون ما احساسی خوب بوجود بیاید وقتیکه ما با مخالفت روبرو میشویم ضرورت نداشته باشیم که به ایمان ما احساس شرمندگی کنیم.
وقتیکه به این موضوعات دقت میکنیم میبینیم که این قسمتها برای یک نتجه با هم بسیار جور میآیند. این قسمتها در نظر اول برای ما عجیب به نظر میرسند، برای ما سوال بوجود میآید آیا واقعاً موضوعاتی که در این قسمت ذکر شده اند یک به دیگر ارتباط دارند؟ آیا واقعاً آیات آغازین با آیات پایانی یک به دیگر مربوط هستند؟
وقتیکه ما با مشکلات و آزار رسانی روبرو میشویم، چیزی را که ضرورت داریم آن را بدانیم این است که عیسی مسیح با قبول درد و رنج پیروز شده است. او با شکست دادن همه نیروهای روحانی دنیایی که مسئول همه مسئول پستی و فساد از زمانههای قدیم در دنیا بودند پیروز شده است. عیسی مسیح به امید اسرائیل که از گذشتهها به پیروزی بر آنها امیدوار بودند، جامهٔ عمل پوشاند. امکان دارد که این پیروزی برای گروهها کوچک مسیحی که با آزار رسانی شدید دست به گریبان بودند آنقدر به شکل واضح قابل دید نبود، اما این تعمید گرفتن بود که آنها را عملاً و قابل دید در پیروزی عیسی مسیح در پهلوی او قرار میداد. آنها باید سرهای خود را بلند گرفته، با اذهان کاملاً روشن و اعتماد به نفس شاهدان پیروزیهای عظیم عیسی مسیح بر تمام دنیا میبودند. اکنون نیز در دنیا مسیحیان بیشماری وجود دارند که به این پیام تشویق کننده ضرورت دارند. ما کسانیکه نمی توانیم باور کنیم که ما هم این کار را کرده میتوانیم، لازم است به عزیزانیکه با قبول کردن درد و رنج به ماموریت شهادت دادن در دنیا ادامه میدهند با دعاهای خود از آنها حمایه و پشتیبانی کنیم. تعجیب نکنید روزی خواهد رسید که شما نیز در جملهٔ کسانیکه برای آنها دعا میکنید قرار خواهید گرفت.
Chapter1: 1-9 Genuine Faith and Sure Hope
Chapter1 10-21Ransomed by Grace
Chapter 2 4-10 the Living Stone
Chapter2 11-17 Living in a Pagan World
Chapter2: 18-25 Suffering as the Messiah Did
Chapter3 1-7 Marriage and Its Challenges
Chapter3 8-16 the New Way of Life
Chapter 3: 17- 22 Suffering for Doing Right
Chapter 4: 1-11 Transformed Living
Chapter 4 12-19 Sharing the Messiah’s Sufferings