خوانندهٔ عزیز، آیا شما در زندگی تان معلمی کرده اید؟ اگر معلمی نکرده باشید حتما شاگرد و یا متعلم بوده اید. اگر معلم بوده اید و یا متعلم حتماً در مورد نقل کردن معلومات دارید که نقل کردن چه است.
من سالها قبل در زمانیکه محصل پوهنتون بودم به خاطر اعتصاب محصلین، پوهنتون برای مدت تقریباً یک سال تعطیل شد. با استفاده از تعطیل شدن پوهنتون یک سال به حیث معلم قرار دادی در یک مکتب بسیار دور افتاده کار کردم. در آن زمان شاگردان اکثراً به خواندن درس و تعلیم چندان علاقه نداشتند و مکتب رفتن برایشان مثل یک کار جبری بود. صنفی را که مسئولیت درس دادن آن به دوش من بود، به غیر از دو سه شاگرد که خوب لایق بودند دیگران همه تقریباً در درسهای شان تنبل بودند. وقتیکه به آنها کار خانگی میدادم، همه شاگردان از کار خانگی دو سه نفر شاگرد لایق در صنف کاپی میکردند. یگان وقت وقتیکه یک شاگرد در وقت کاپی کردن کدام اشتباهی مرتکب میشد، آن آشتباه را شاگردان دیگر که از او کاپی کرده بودند ادامه میدادند. وقتیکه کار خانگی آنها را بررسی میکردم متوجه میشدم که تعداد زیاد شاگردان عین اشتباه را مرتکب شده اند. با برسی کردن دوامدار کار خانگی و ورقهای امتحانات شاگردانم، بعد از مدتی من تا حدی زیاد میدانستم که اشتباه از کدام شاگرد شروع شده است و دیگران با نقل کردن از او این اشتباه را تکرار کرده به دیگران انتقال داده اند.
اشتباهات خورد و ریزهٔ که در عهد جدید کتاب مقدس وجود دارد، این اشتباهات نیز تقریباً به این شکل رخ داده اند. نه تنها در وقت کاپی کردن دست نویسها بلکه حتا در چاپ کتاب با خزیدن یک کلمه و یا یک جمله امکان بوجود آمدن اشتباهات وجود دارد. قبل از اینکه ماشینهای طباعتی اختراع شود کتابها دست نویس بودند و با نوشتن توسط دست کاپی و تکثیر میشدند. من خودم تجربه ای کاپی کردن با دست را دارم و میدانم که نوشتن و کاپی کردن با دست واقعاً چقدر کار خسته کن است. حتا نوشتن و کاپی کردن با ماشین تایپ کار خسته کن است چه رسد به کاپی کردن از طریق نوشتن با دست و یا تایپ کردن با ماشین. چقدر آسان است که نظر ما از خط اصلی خطا بخورد و نوشتن و یا تایپ کردن را از کلمهٔ مشابه که در خط بعدی و یا در خط قبلی قرار دارد شروع کنیم و به این ترتیب یا یک جمله و یا خط از ما بماند و یا یک جمله و یا یک خط را تکراری بنویسیم. یا چقدر آسان است کسیکه با دست کاپی میکند و یا تایپ میکند فکر کند که در این جمله اشتباهی وجود دارد، چون مفهوم درست از آن گرفته نمی شود، لازم است اصلاح شده به این شکل نوشته شود و آن را به آن شکل بنویسد. این هم امکان دارد که یک جمله بصورت تصادفی تغیر بخورد و معنی و مفهوم عمیق جمله را به معنی و مفهوم بسیار سطحی تغیر بدهد.
مشکل دیگر این است که عهد جدید کتاب مقدس به تکرار در مورد موضوعاتی صحبت میکند که با طرز دید دنیای آنوقت موافق نبود و همچنان خواندن آن نیز آسان نبود. به این دلیل لازم است که شاگردان کتاب مقدس همیشه برای روبرو شدن با اشتباهات جزئی و پریشانیها در متن آماده باشند. چون ما تعداد زیاد دست نویسهای قدیمی عهد جدید کتاب مقدس را از اوایل قرن دوم میلادی به اینسو در اختیار داریم، با بررسی کردن آنها میتوانیم بدانیم که این اشتباهات کوچک از کجا شروع شده است. بوجود آمدن این اشتباهات و تکرار آن مثل نقل کردن شاگردان است که من به شما در شروع بیان کردم. در وقت کاپی کردن کتابهای قدیمی نیز وقتیکه یک شخص اشتباهی کرده است در کاپیهای بعدی آن اشتباه تکرار شده است. اما باید متوجه باشیم که این اشتباهات آن قدر کوچک و سطحی هستند که در مفهوم اصلی تمام یک پراگراف و یا قسمتی ار کلام خدا هیچ تغیر وارد نکرده اند. بطور مثال اگر در یک جمله به عوض «اگر»، «اما» نوشته شده است و یا از قلم مانده است در مفهوم کلی جمله تغیر قابل ملاحظهٔ بوجود نیامده است. ما همیشه به این اشتباهات جزئی که در جریان کاپی کردن کلام خدا مثل نقل کردن شاگرد بوجود آمده است به آن اعتراف میکنیم و از آن انکار نمی کنیم. ما به این نظر نیستیم نوشته ای که ما آن را بنام کلام خدا میدانیم و به آن ایمان داریم، هر کلمهٔ آن با تمام جزئیات آن از زبان خدا خارج شده اند و نویسنده گان آن را مو به مو کاپی کرده نوشته باشند. بلکه انسانهای مختلف با پری از روح خدا وقتیکه کلام خدا به آنها الهام شده است آن را در قالب خصوصیات خود شان و با کلمات انسانی خود شان بیان کرده اند و یا نوشته اند. از این رو اشتباهات خورد ریزهٔ که در نتیجهٔ کاپی کردن بوجود آمده است، اشتباهات انسانها هستند نه خدا نا خواسته اشتباهات خدا.
اما در یک و یا دو جای در کتاب مقدس شما به جاهای بر میخورید که فکر میکنید در یک زمانه اشتباهی صورت گرفته است که میتواند باعث تغیرات اساسی شود. در این قسمت رسالهٔ دوم پطرس که ما روی آن گپ میزنیم یک جمله در آخر آن وجود دارد که از بعضی ترجمههای قدیمی کتاب مقدس کشیده شده است و با در نظر داشت همه دست نویسهای قدیمی که اکنون ما در اختیار داریم ضرورت است که تغیر داده شود. در متون قدیمی این قسمت با یک اخطار با این جمله به پایان میرسد:« زمین و همهٔ کارهای که در آن وجود دارد به آتش کشیده خواهد شد.» این جمله مفهوم نابودی همهٔ کائنات را به ما میرساند، یعنی نابودی فزیکی جهان. سوال بوجود میآید که آیا پطرس واقعاً این چیز را نوشته است؟ اگر این گپ راست باشد، این یگانهٔ جایی در کتاب مقدس است که این فکر بیان شده است.
اما در دو دست نویس بسیار معتبر عهد جدید کلمهٔ «به آتش نابود خواهد شد» در آن وجود ندارد. به عوض آن کلمهٔ به کار رفته است که به معنی «پیدا خواهند شد» یا «آشکار خواهند شد» یا هم «کشف خواهند شد» آمده است. البته «دور خواهد شد» میتواند یک راه دیگر رسیدن به مفهوم اصلی این مطلب باشد. بسیاریها به این نظر هستند «این چیز واقع خواهد شد» نسبت به همه بهتر است. تعداد زیاد کاتبان اولی با این کلمهٔ «پیدا خواهند شد» مشکلات داشته اند و آنها فکر کرده اند که آیا میتواند این کلمه راست و درست باشد! آنها فکر کرده اند که مقصد از این گفته بی مفهوم چه است. در عوض آنها فکر کرده اند که به جای آن کلمهٔ «به آتش نابود شود» را بکار ببرند. به این ترتیب یک تغیر در این قسمت بوجود آمده است. (در این مورد دست نویسها زیادی وجود دارند که بعضی کلمات دیگر نیز از آنها کشیده اند.)
به تغیری که بوجود آمده دقت کنید! در دیگر قسمتهای عهد جدید، پطرس رسول در هیچ جای دیگر نمی گوید که دنیا با زمان، خلا و کائنات به آتش کشیده شده نابود خواهد شد. این طرز فکر نابود شدن دنیا به این شکل طرز فکر فیلسوفان رواقی قدیم و بعضی مفکرین دنیا مدرن است. مثلیکه بعضی نویسنده گان اولی مسیحی گفته اند، چیزی که واقع خواهد شد به شکلی خواهد بود، یک آتشی به یک شکل یا حقیقی و یا به شکل استعاره بر روی تمام زمین واقع خواهد شد. این آتش نه برای نابودی بلکه برای امتحان روی زمین را خواهد گرفت و همه چیزهای که در امتحان ناکام میشوند آنها را نابود کرده از بین خواهد برد. عناصری که در این آتش ذوب شده حل میشوند از آن امکان دارد برای قسمتهای دیگر خلقت که به آن ضرورت است، مثل آفتاب و مهتاب موجود که برای نور و حرات هستند استفاده خواهد شد. به اساس فصل ۲۱ کتاب مکاشفه در خلقت جدید به آفتاب و مهتاب که به شکل موجود، وجود دارند ضرورت نخواهد بود. اما نگرانی اصلی پطرس در طول این رساله در مورد قضاوت انسانها به خاطر اعمالی که در زندگی در دنیایی موجود انجام داده اند است نه در مورد چیزهای غیر انسانی در مجموع تمام کائتات که در مورد صحبت کردیم.
بالاخره روزی خواهد رسید که همه چیز آشکار خواهد شد. همه چیز با آتش امتحان خواهد شد. این وعدهٔ است که پطرس در این جا نیز با آن تاکید کرده است. مسیحیان اولی بعد از قرن اول میلادی وقتیکه به بازگشت ثانی عیسی مسیح تاکید میکردند، کسانی هم وجود داشتند که آنها میگفتند این یک اشتباه محض است، عیسی یک بار و برای آخرین باز ظاهر شده دوباره بر نمی گردد. بسیار مردم در دنیای امروز یعنی در عصر ما هم وقتیکه به اعتماد ما در مورد آمدن دوبارهٔ عیسی مسیح دقت میکنند، آنها میگویند شما «فریب خورده» هستید. به این موضوع در آیت ۳ نیز اشاره شده است. اگر ما وعدهٔ آمدن دوباره عیسی مسیح که ایمان داران از ابتدا به آن تاکید کرده اند از تعلیم ایمان مسیحی بکشیم، قسمت زیاد تعلیم ایمان مسیحی را از دست میدهیم. پطرس رسول وقتیکه در مورد اشتباهی آنها که گویا عیسی مسیح بار ثانی بر نمی گردد اخطار میدهد در حقیقت در نوشتههای ایمانداران اولی یگانه جایی است که مستقیماً در مورد «تاخیر» در آمدن عیسی مسیح نیز پرداخته شده است. این موضوع یعنی آمدن ثانی عیسی مسیح بعد از قرن دوم میلادی و بعد از آن هرگز باعث پریشانی نویسندگان مسیحی نبوده است. همه نویسندگان با تاکید و به تکرار تعلیم داده اند که خداوند عیسی مسیح دوباره بر میگردد و بازگشت ثانی او در هر لحظه و هر وقت متصور است. عیناً مثلیکه در آیت ۱۰ گفته شده است، «روز خداوند مثل یک دزد خواهد آمد».
غلط فهمی که ایمان داران در اوایل ایمان مسیحی و هم چنان در عصر حاضر به آن روبرو شده اند در مورد «آمدن او در هر زمان» ممکن است. «در هر زمان» یعنی شاید امروز و یا شاید هم فردا باشد. در فصل ۱۳ مرقس عیسی مسیح به مثالها در مورد آمدن دوبارهٔ خود صحبت میکند. در آیت ۳۰ میفرماید که آمدن دوبارهٔ او در یک نسل صورت خواهد گرفت. عیسی مسیح چیزی را که در مورد خراب شدن اورشلیم فرموده بود در یک نسل خود او یعنی در سال ۷۰ میلادی بوقوع پیوست. پطرس به حیث یک معلم یهودی به شدت تاکید میکند که وقت و زمانی که ما تعین میکنیم حتمی نیست که با وقت و زمان که خداوند در نظر دارد هم همخوانی و برابری داشته باشد. در زبور ۹۰ آیت ۴ نیز به این موضوع تاکید شده است. «هزار سال در نظر تو مثل دیروز که گذشته باشد و مانند قسمتی از شب است.» لازم است بدانیم که ما زمانهای خدای قادر مطلق را در صندوقهای زمانی انسانی خود قفل کرده نمی توانیم.
موضوع مهمی که در قسمت آخر این رساله به آن پراخته شده است موضوع «صبر» است. «صبر» یک ارزش اخلاقی است خوب است که ما آن را داشته باشیم نویسندگان اولی مسیحی نیز به خاطر مهم بودن آن در روابط عمومی اجتماعی به آن پرداخته اند. لازم است متوجه باشیم در آن زمان موضوع صبر برای مردم یک مفکورهٔ نو بود. صبر را در دنیای بی خدای قدیم به حیث ارزش مهم اخلاقی حساب نمی کردند. اما این ایمان داران مسیحی بودند که ارزش اخلاقی صبر را در روابط عمومی اجتماعی ارتقا دادند. وقتیکه ما صبر را که در روابط ما با یکدیگر در زندگی روزمره ما تمرین میکنیم باید آن را به حیث اصل جهانی در نظر بگیریم. خدا با صبر برای رسیدن «روز خداوند» انتظار میکشد که تمام دنیا را با تمام هست و بود آن مورد قضاوت قرار دهد و همه چیز پوشیده عیان شوند. اما یک چیز مهم است که ما در نظر داشته باشیم، خدا برای انجام دادن این کار عجله ندارد بلکه آن را در وقت و زمان معین خودش انجام میدهد. اما این موضوع هرگز به این معنی نیست که ما بصورت ساده دست روی دست گذاشته قرار آرام بنشینیم و بگوییم که معلوم نیست آن روز چه وقت میرسد. همچنان این هم ضرور نیست که ما برای رسیدن روز خداوند بی صبری کنیم. چیزیکه به ما ظاهر شده است این است که خدا اکنون اهدافی پیش روی خود دارد که مصروف انجام دادن آنها است. این موضوع ما را به قسمت بعدی رسالهٔ دوم پطرس رهنمایی میکند که بعداً به آن خواهیم پرداخت.
۲پطرس ۳: ۱ - ۱۰روز خداوند
۲پطرس ۱: ۱ ـ ۱۱دعوت تان را به اثبات رسانید
۲ پطرس ۱: ۱۲-۲۱ پیوستن نبوت به حقیقت