29 minutes
26 August 2019
Transcribed by AI
PYM JBZ جهان مرسید بفiod شنویدهی عزیز سلام ما پیام از رادیو صدای زندگی بره تقدیم کدن درس دگیهای از کرام خدا در خدمت شما قرار دارم ما جاویت هم بشما دوستهای میهربان سلام تقدیم میکنم امیدوار هستم که با خوشی و سلامتی بره شنیدن درس امروز حضور یافته باشین دوستهای میهربان ای درس سیوم از ای سلسل درس هست ما در دو درس گذشته روی موضوعات بسیار مهم و اساس کلام خدا که در کتاب مقدس هست صحبت کدیم ما در شروع به صورت بسیار مختصر کتاب مقدس ها به شما معرفی کدیم ما گفتیم که کتاب مقدس ما مسیان از دو بخش امدت تشکیل شده که بنام عهد عتیق و عهد جدید یاد میشه ما گفتیم که عهد عتیق شامل توراد زبور و کتاب های انبیاه و یا صحایف انبیاه هست عهد جدید هم انجیل مقدس هست ما داسان خلقت در شروع کتاب اول کتاب مقدس یعنی پیدایش هست خاندیم ما دیدیم که خدا دنیایی که ما آلی در روی او زندگی میکنیم چقدر منظم و زیبا خلق کرد ما در باری خلقت انسان یعنی اجداد اولیه ما آدم و هوا هم از روی کلام خدا خاندیم خدا اجداد اولیه ما آدم و هوا را از هر لحاظ کامل و بدون کدام نقص و عیب خلق کرد اونا در حضور خدا زندگی میکدن و از رابطه نزدیکی که با خدا داشتن لذت میبردن خدا با اونا یک جای زندگی کدن بسیار عالا بشکل یک باغ زیبا که به نام باغ ادن یاد میشه داد اونا در باغ ادن زندگی کامل معمور یعنی از هر لحاظ پورا و بدون کم بود داشتن انوای خوراک ها و میوه های مختلف در اختیارشان وجود داشت خدا با اونا وظیفه حکمرانی بر تمام موجودات زنده داده بود اما خدا برشان گفته بود که از میوه درخت معرفت نخورن اگر از میوه درخت معرفت بخورن حتمان میمورن شیطان به شکل مار به هوا ظاهر شد و او را وسوسه کد که از میوه درخت که خدا خوردن او را منک کده بود بخوره شیطان به هوا گفت ای که خدا گفته که شما با خوردن میوه ای درخت میمورین ای سی ای نیست شما نمیمورین بلکه چشماه شما بینامشه که مثل خدا میتونین نیک و بده بیبینین شیطان با ای گپ نیم راست و نیم دروه خود هوا را در مقابل خدا بی اعتماد ساخت و او از میوه او درخت خورد و به شوهر خود آدم هم داد و او هم خورد خدا با آدم و هوا صرف یک مشوره نداده بود که از میوه او درخت نخورن بلکه او عمر کده بود که از میوه او درخت نخورن که به نقص شانست اونا حتما میمورن آدم و هوا قصدن در مقابل عمر خدا به اتحادی کردن و او هم بخاطر که مثل خدا عارف نیک و بد شود وقتی که آدم و هوا از خدا نفرمانی کردن و گناه داخل زندگی شان شد گناه چار نتیجه را در زندگی اونا به وجود آورد شرم، ترس، درد و هنگ و قطع رابطه با خدا پیش در زندگی آدم و هوا ایچیزا وجود نداشتن اونا ایچیزا را نمشنختن برالا و همه طور که خدا فرموده بود اونا به مرک محکوم شدن هم مرگ روحانی و هم مرگ جسمانی خدا آدم و هوا را بر ای خلق کد که اونا زندگی عبدی در حضور خدا داشته باشن گناه چیزی سطحی و مهموری نیست که خدا او را نادیده بگیره و از او تیر شوه گناه انسان کسیف می سازه انسانی که در گناه کسیف شده باشه او نمی تانه با خدا که پاک و مقدس است نزدیکی داشته باشه و در حضور او زندگی کنه خدا برالا و ایکی رعیم و بخشاینده است او قدوس و عادل هم است وقتی که آدم و هوا گناه کدن دیگه امکان نداشت که اونا باز هم در حضور خدا زندگی کنن خدا اونا را از حضور خود از باقی عدن بیرون کد خدا دروازی بهشت خود را بروی انسان که در گناه کسیف شده بود بسته کد و پیردارها را برش مقرر کد که آدم دیگه نتانه داخل بهش شوه خدا باز هم سر اونا رحم کد و پیش ازی که اونا را از حضور خود خارج بسازه بر اونا از پوست های ایوانات کالا ساخت و اونا را پوشاند بر علاوه خدا یک وعده گرانبه ها هم به اونا داد ای وعده در باره کسی از نسل زن بود که در آینده میامد و شیطانه شکست داده و ای رابطه سکریده بین انسان و خدا را دوباره برقرار می ساخت آدم و هوا که بسیار نااومد بودن باشمیدن ای وعده خدا به طرف آینده می دیدن و امیدوار بودن که یک روز ای وعده عملی خواد شد سدها سال بعد از ای وعده یکانه کسی که بدون پدر جسمانی از زن به وجود آمد و ایسای مسی بود خدا بلاخره ای وعده را با تولد شدن ایسای مسی از مریم باکر عملی کرد اجداد اولی ما آدم و هوا از باغ ادن که معمور از تمام ضروریات اونا بود اخراط شدن و در روی زمین قرار گرفتن تا که با کار و زحمت بر خود نان تیعه کنن دوستهای مهربان ای بود خلاصه دو درس گذشته ای خلاصه را ما بخاطر بیان کدیم که تسلسل درس ها با هم برقرار باشن ما گفتیم که آدم و هوا از باغ ادن که در اونجا زندگی آرام در حضور خدا داشتن اخراط شدن اونا مجبور بودن که در روی زمین کار کنن و با زحمت شب روز خدا تیر کنن خب آنه بین که از کلام خدا بشنیم که آدم و هوا در روی زمین چی میکنن پیام شما میتونین این قسمت کلام خدا را که از فصل چارم کتاب پیدایش از آیت اول تا آیت یازده هست بخوانین خب اینم میخوانم و آدم زن خود را بشناخت و او حامله شده قائن رازایید و گفت مرد از یهوه حاصل نمودم و بار دیگر برادر او حابیل رازایید و حابیل گلبان بود و قائن کار کن زمین بود و بعد از مرور ایام واقعی شد که قائن حدیعی از محصول زمین برای خداوند آورد و حابیل نیز از نخستادگان گلعی خیش و پیه آنها حدیعی آورد و خداوند حابیل و حدیعی او را منظور داشت اما قائن و حدیعی او را منظور نداشت پس خشم قائن به شدت افروخته شده سر خود را بزیر افکند آنگاه خداوند به قائن گفت چرا خشمناک شدی و چرا سر خود را بزیر افکندی اگر نیکویی می کردی هایا مقبول نمی شدی و اگر نیکویی نکردی کناه بردر در کمین هست و استیاق تو دارد اما تو بروای مسلط چویی و قائن با برادر خود حابیل سخن گفت و واقعی شد چون در صحرا بودن قائن بر برادر خود حابیل برخواسته او را کشت پس خداوند به قائن گفت برادرت حابیل کجاست گفت نمی دانم مگر پاسبان برادرم هستم گفت چی کرده ای خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد و اکنون تو ملهون هستی از زمینی که دهان خود را باز کرد تا خون برادرت را از دستت فرو برد هرگاه کار زمین کنی همانا قوبت خود را دیگر به تو ندهد و پریشان و آورد در جهان خواهی بود قائن با خداون گفت اقوبتم از تحملم زیاده هست اینک مرا امروز به روی زمین مطرود ساختی و از روی تو پنهان خواهم بود و پریشان و آورد در جهان خواهم بود و واقعی می شود هر که مرا یابد مرا خواهد گشت شنونده ازیز آدم و هوا به روی زمین زندگی خود را شروع کردن و صاحب دو بچه بنام قائن و آبیل شدن ما و شما قائن را بنام قابیل می شناسیم وقتی قائن می گیم منظور ما قابیل است ما به شما به اساس کلام خدا گفتیم که چی قسم گناه داخل زندگی انسان شد و چی نتایج را در زندگی انسان به وجود آورد گناه چیزی نیست که در بیرون انسان وجود داشته باشه گناه در قلب آدم و هوا جای گرفت و توسط اونا به نسل های ما بعد حتی تا نسل های ما و شما انتقال پیدا کرد گناه به قائن و آبیل که اولادای آدم و هوا بودن نسلن سرایت کرد یا ای تون هم می تانیم بگویم که قائن و آبیل گناه را از پدر و مادر خود آدم و هوا به میراز گرفتن گناه نتایج دیگر را هم در زندگی انسان به وجود آورد مثل خودخواهی، غرور و اصادت خدا عدیه و یا خیرات آبیل که قربانی حیوانات و یا خون بود قبول کرد اما خیرات آبیل که از آسلات زمین بود قبول نکرد عدیه و یا قربانی حابیل قربانی فروتنی به حضور خدا بود حتما هابیل وقتی که به حضور خدا یکی از حیوانات را می خوده قربانی میکرد گفته که ای خدا من چیزی ندارم که لائقه هی باشه که به حضور تو قربانی کنم فقط اون چیزی که تو به من دادی اون را به حضور تو قربانی میکنم یا ای هم از انکان دور نیست که آدم و هوا به بچه هایشان قائن و آبیل قصه کده بودن که خدا از پست حیوانات بر اونا کالا ساخت خدا با ریختاندن خونی حیوانات گناه اونا را پوشاند و آبیل ای گب به یادش بود و او خونه به عیس قربانی به حضور خدا تقدیم کد آبیل حیوانه بخاطر قربانی کد که وسیله پوشش گناه ها نشده و او را به خدا نزدیک بسازه قائن به خود مغرور بود و قصه پدر و مادرش آدم و هوا به یادش نبود او میگفت من میتونم با زحمت دست خود خدا را خوشنود بسازم از ای خاطر قائن آسل دست خدا که دیکان بود و شاید گندوم و یا جاو و مثل ای چیزها بود به حضور خدا آورد و به عیس یا عدیه و یا خیرات به او تقدیم کد اطمان وقتی که او ای عدیه را تقدیم میکد در دل خود گفته که ای خدا من ای عدیه را که به تو تقدیم میکنم ای آسل دست خودم است و ما خودم ای را کشت کدیم و خودم ای را پرورش دادیم و آله به حضور تو تقدیم میکنم خدا که از دلها آگاه است قربانی ریختاندن خون توسط حابیل که با فروتنی انجام داده بود قبول کد و قربانی غرور قائن قبول نکد چون از قبل در دل قائن غرور و خودخواهی وجود داشت او قار شد که چرا قربانی او بذیرفت نشد خدا بقاین اختار جالب میته و او را از خطر گناه به صورت واضح خبر میته و برش میفرمایه چرا خشمناک شدی و چرا سر خود را بذیر افغاندی اگر نیکویی میکردی آیا مقبول نمی شدی و اگر نیکویی نکردی گناه بر در درکمین است و اشتیاق تو دارد اما تو بروی مسلط شوی گناه بر در درکمین است و اشتیاق تو دارد اما تو بروی مسلط شوی قائن بیوزیی که متابق به هدایت خدا سر گناه مسلط شوه به گناه اجازه بیته که سر او مسلط شوه و او برادر خود را میکشه وقت که گناه در دل انسان جای گرفت او چوچه میته زیاد میشه دل قائن پر از غرور بود بخاطر غرور در مقابل برادر خود اصادت کد و او را کشت بعد از غرور و اصادت او بخدا درخ گفت وقت که خدا از او سوال کد که برادرت کجاست در آل که او را خودش کشته بود جواب داد ما خبر ندارم ما زامن برادرم هستم به این ترتیب به مرور زمان گناه در قلب انسان ریشه دواند و در زندگی انسان شاخ و برک کد و میوهی حسادت غرور خودخواهی دروغ نفرت و انتقام بار آورد گناه اشتیاغ داره که در تمام بخشهای زندگی انسان ریشه بدواند و او را زیر اراده خود بیارد انجام دادن یک گناه زمینه را برای انجام دادن گناه های دیگر مساعد میسازد یعنی یک گناه گناه دیگر را در قلب ما نان داده پرورش میکند گناه بسیار خطرناک و زوراور است گناه چیزی معمولی و پیش پای افتاده نیست که صرف او را نادیده بگیریم و به او توجه نکنیم خدا به قاین اختار داد که متوجهی گناه باشد که در پشت دروازی او استاده است در انجیل مقدس هم گناه به شیر قرآن تشبیه شده شیر قرآن به فکر قرد کدن آدم هست اما متاسفان قاین به ای شیر قرآن که هر لحظه به فکر قرد کدن او بود توجه نکد گناه قاتل زندگی است گناه زندگی حابیل با قتل رساند گناه رابطه ها را مشکلانه و از بین میبره گناه رابطه بین دو برادر حابیل و قاین از بین برد بعد از گناه کدن قاین به زبان خود اطلاف میکنه که به چی مشکل مبتلا شده او میگه این اکمره امروز به روی زمین متروت ساختی و از روی توپنهان خواهم بود و پریشان و آواره در جهان خواهم بود ایه هست نتیجه گناه ترد شدن از زور خدا گریختن و خودپت کدن از خدا پریشانی و آواره گی در آله که قاین خودش با گناه کدن وسیله ترد شدن خدا از زور خدا مساعد کد اما باز هم او خدا را ملامت میسازه و میگه مرا امروز به روی زمین متروت ساختی اینان مثل که آدم پدرش وقتی که آدم از میوی منشده خورد و خدا برش گفت چرا این کار را کدی؟ او در جواب گفت این زنه را که برای ما ساختی او بما این میوی را داد و ما هم خوردم انسان ها همه که اولاده آدم هستن تا حال هم اکثرا گناه خود را قبول نمیکنن و ملامتی او را به گردن دیگر ها مندازن دوست های مرمان آل شما را به شنیدن یک سرود روحانی دوت میکنم بعد شنیدن سرود روحانی به صحبت خواد ادامه میدهم ایسای مسیم اسلوب گردید برای ما از قربانیش خالق بخشید دناه ما از قربانیش خالق بخشید دناه ما نجات بما بخشید هم زندگی جاوید نجات بما بخشید هم زندگی جاوید زنجیره گناه و باز کرنه زفای ما ایسای مسیم اسلوب گردید برای ما زندگی خود را داد از بره گناه کاران این از فداکاری از جانب شای ما ایسای مسیم اسلوب گردید برای ما یزدان پسر خود کرده تا به انسان ها رحیم و بزارگوار از خالق خدای ما ایسای مسیم اسلوب گردید برای ما ایسای مسیم اسلوب گردید برای ما شنوندهی عزیز شما سرود شنیدین حتما از شنیدن او برکت گرفتین اگر اعراضی داشته باشین کسیدی ویا کسید ایس سرود های روحانی را داشته باشین با آدرس ما که صدای زندگی صندوق پستی 702 GPO لاهور پاکستان از خط نوشته کنین ما با آدرس شما کسید ویا سیدی سرود های روحانی را روان می کنیم خوب دوست های عزیز به صحبت خود ادامه می کنیم قاین صاحب اولاد های زیاد شد آدم و اوا هم صاحب بچه دیگر شدند در کلام خدا می خونیم پس آدم بار دیگر زن خود را بشناخت و او پسر بذارد و او را شیست نام نهارد زیرا گافت خدا نسل دیگر بمن قرار داد به عوض آبیل که قاین او را کاشت آدم و اوا مردن و شیست هم صاحب اولاد ها شد بعد چندین نسل از نسل شیست نوح به دنیا آمد نوح صاحب سی بچه بنام حام سام و یافس شد اما شرارت در بین انسان ها زیاد شده رفت در کلام خدا می خونیم خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است و هر تصور از خیال های دل وی دائمان مست شرارت است و خداوند پیش ایمان شد که انسان را بروی زمین ساخته بود و در دل خود محسون گشت گناه وقتی که داخل زندگی انسان شد زندگی او را به تباهی کشان چون گناه در قلب و ذهن انسان جای گرفت هر فکر و خیال هم که از او بیرون می شد او هم محض شرارت بود و در گناه ریش داشت وقتی که نسل انسان بروی زمین زیاد می شد گناه در دنیا ایقدر بیدات می کنه که خدا اتا از خلقت انسان پیش ایمان می شد او اتا به فکر یی می شد که تمام نسل انسانه که در شرارت غرق است نابود کنه به ای ترتیب ما به دوران نوه می رسیم خداوند به نوه می فرماید تو و تمامی اهل خانت به کشتی در آهید زیرا تو را در این اصر به حضور خود عادل دیدم خداوند به نوه نقشه کشتی را می تا و او متابق به اون نقشه کشتی کلان را می سازا و از تمام زندجانها و ایوانات یک یک جوره را داخل کشتی می کنه خداوند به غیر از خانواده نوه همه انسانها را با توفان از بین می بره و نابود می کنه ای از نتیجه گناه وقتی که توفان خاموش می شه اونا از کشتی بیرون می شن خداوند با اونا عهد کدم می فرمایه نوه که سی بچه به نامهای هام، سام یا فس داشت اولاده اونها به روی زمین زیاد شدن وقتی که نسل آنها زیاد شد باز اونها مغرور شده گفتن بیاید شهر را برای خود بنانهم و برژه که سرش با آسمان برسد تا نام برای خیشتن پیدا کنیم اونا این شهر را به نام بابل یاد کدن و برژه را که ساختن به نام برژ بابل یاد می شه اما خداوند اونا را در غرورشان نماند و اونا را به تمام روی زمین پراگنده ساخت چندین نسل بعد از نوه بلاخره خداوند از نسل سام بچه نو شخصی را به نام ابراهیم انتخاب کرد خداوند ابراهیم را دعوت نموده فرمود خداوند به ابراهیم گفت از ولایت خود و از مولد خیش و از خانه پدر خود بسوی زمین که به تو نشان می دهم بیرون شو و از تو امت عظیم پیدا کنم و تو را برکت دهم و نام تو را بزرگ سازم و تو برکت خواهی بود برکت دهم برکت دهم با آنان که تو را مبارک خوانند و لعنت کنم با آن که تو را ملعون خواند و از تو جمعی قبایل جهان برکت خواهند یافت ابراهیم به عمر خدا کرد و با ساره خانمش و لوت برادرزاده اش به طرف سرزمین که برایش معلوم نبود روانه شد با وجود خدا به ابراهیم وعده کرده بود که از خود امت عظیمی به وجود میره اما سالها تیر شد و ساحب اولاد نشد ابراهیم ده سال در سرزمین کنان یعنی سرزمین که خدا به او وعده کرده بود زندگی کرد اما بی اولاد بود بلاخره یک روز خانمش ساره به او گفت اینکه خداوند مرا از زاییدن باز داشت پس به کنیزی من در آیه شاید از تو بنا شمم ساره خانم ابراهیم کنیز خدا که آجر نام داشت و مثلی بود به ابراهیم شوورش نکا کرد آجر آمله شد و بچهی به دنیا آورد که نام او را اسمایل مندن اما خداوند به وعده خود وفادار است او هیچوقت وعده های خود را فراموش نمی کند اما ابراهیم و آجر خانمش به وعده های خود را انتظار نکشیدن و اولاد را خواستند که متابق به اراده خدا و فرزند وعده خدا نبود بلاخره خدا متابق به وعده خود به آجر محرمت نموده و او آمله شد و ابراهیم و ساره که اردویشان بسیار پیر هم شده بودن سایب بچه شدن اونا نام بچه خود را اسحاق مندن و اسحاق فرزند اصلی متابق به وعده خدا و وارث اصلی ابراهیم بود خدا به ابراهیم وعده کده بود که نسل او از فرزند اصلیش اسحاق اقدر زیاد خواد شد که او حتی پدر ملت ها خواد شد اما با وجودی هم خدا از او یک تقاظای بسیار سخت و عجیب کرد در باری این مطلب بسیار مهم که خدا از ابراهیم چی تقاظا کرد و آیا ابراهیم از امتحان خدا کامیاب برامد یا نه در صحبت آینده در باری او از کلام خدا میخانیم و گپ میزنیم شنونده عزیز آل شما را به شنیدن یک سرود روحانی دعوت میکنیم موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی شما همچنان میتوانید به ما ایمیل بفرستید آدرس ایمیل ما info at afghanradio.org میباشد تا ملاقات دیگه خداوند یار و یاور شما باشد
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019