۲۹ دقیقه
۲۷ اوت ۲۰۱۶
دختران تا وقتی در خانۀ پدر به سر میبرند، تمام صلاحیت زندگی شان بدست پدر و برادرانش است. حتا ولو اگر برادر شان از آنها کوچکتر هم باشد! باید از برادر کوچک اطاعت کنند. زمانیکه آنها را با خواست خود عروس کردند، تمام زمام امور زندگی ایشان را به داماد که مردی دیگری است، میسپارند. پس کجا شد آن ارادۀ که خداوند برای خانمها عطا کرده است؟ آیا زنان و دختران انسان نیستند؟عقل و شعور ندارند که دیگران برایشان تصمیم میگیرند؟ همرایش مثل یک شی و یک متاع برخورد میشود. تا زمانیکه به خانۀ پدر هستند، دارای یک مالک میباشند و هنگامیکه به خانۀ شوهر میروند، مالک شان کسی دیگری میشود و زندگی شان به او تعلق میگیرد. گرچه زمان بارداری، هیچ مادری، با دختر بودن ازدیاد و با پسر بودن طفلش کاهش نمی آیابد. پس چرا زمانی که در یک خانواده، دختری بدنیا میآید همه چهرهها غمگین و پر از چین و چروک، ولی با تولد پسر، حتا خستگیهای دیرینه، از خوشی و شادمانی زیاد، فرماموش میشود؟ بعضیها چشم کشودن دختر را در خانواده اش علت مشکلات که هنوز نیامده و شاید هم که نخواهد آمد دانسته و پسر را مایه نیکی و خوشیها و سر افرازیهای تصور میکنند.
برای درک بیشتر موضوع از شما دعوت میکنیم که به این برنامه گوش دهید. تشکر!