1 John for Everyone

Chapter2

1John2: 3-14 God’s New Commandment

Language: Dari

How do you worship God? How to salt your head and body, to repeat your words, to think for yourself? What is the purpose of John the Apostle when he considers loving to be the new rule and the old rule? Love is the essence of all commandments.

فقط وقتی ما از احکام خدا اطاعت می کنیم، می توانیم مطمئن باشیم که او را می  شناسیم و اگر کسی بگوید که او را می شناسد ولی مطابق احکام او عمل نمی کند، دروغگو و از حقیقت دور است. اما وقتی کسی مطابق کلام خدا زندگی می کند، محبت خدا در او به طور واقعی به کمال رسیده است. از این راه می توانیم مطمئن باشیم که در خدا زندگی می کنیم: هرکه بگوید که در خدا زندگی می کند، زندگی او باید درست مانند زندگی عیسی مسیح باشد. ای عزیزان، امری که به شما می نویسم حکم نو نیست، بلکه امری است قدیمی؛ یعنی همان است که شما از ابتدا داشته اید. و این همان پیامی است که از اول شنیده اید. در هر حال امر نو به شما می نویسم و حقیقت آن، هم در مسیح و هم در شما دیده می شود، زیرا ظلمت در گذر و نور حقیقی در حال درخشیدن است. اگر کسی ادعا کند که در نور است و در عین حال از برادر خود نفرت دارد، او هنوز در ظلمت است. هر که برادر خود را دوست بدارد در نور زندگی می کند و باعث لغزش خود و یا دیگران نخواهد شد، اما هرکه از برادر خود نفرت داشته باشد در ظلمت است. در ظلمت راه می رود و نمی داند به کجا می رود، زیرا تاریکی چشمانش را کور کرده است. ای فرزندان کوچک، به شما می نویسم زیرا گناهان تان به خاطر نام مسیح آمرزیده شده اند. ای پدران، به شما می نویسم، زیرا او را که از ازل بوده است می شناسید. ای جوانان، به شما می نویسم، زیرا که بر شیطان پیروز شده اید. ای کودکان، به شما نوشته ام، زیرا شما پدر را می شناسید. ای پدران، به شما نوشته ام، زیرا او را که از ازل بوده است، می شناسید. ای جوانان، به شما نوشته ام، زیرا قوی هستید و کلام خدا در شماست و شما بر شیطان پیروز شده اید.
اول یوحنا ۲: ۳-۱۴

بعضی اوقات وقتیکه ما یک آهنگ را نزد خود زمزمه می‌کنیم، در حقیقت آهنگ یک قصه را برای ما بیان می‌کند. آهنگ از یک بند به بند دیگر این قصه و یا داستان را بیان کرده ادامه می‌دهد. بخاطری ما آهنگ‌ها را زمزمه می‌کنیم که قصه‌ها را دوست داریم و شنیدن و بیان کردن قصه‌ها به ما آرامش می‌بخشد. اما بعضی اوقات شنیدن قصه و یا سرود می‌تواند در ما احساسات مختلف بوجود بیاورد. ما طوری احساس می‌کنیم که در یک سفر روان هستیم و در سفر خود به جاهای می‌رسیم که قبلاً آن جا‌ها را ندیده بودیم.

مردم در وطن ما قصه‌ها و داستان‌های حماسی و عشقی را نیز به شکل موزون در شعر با آلات موسیقی و بدون آلات موسیقی می‌سرایند. ما می‌توانیم از داستان‌های موزون در مورد جنگ می‌وند، قصه‌های عاشقانهٔ لیلی و مجنون، سیاه موی و جلالی، آدم خان و درخانی، بهرام و گل اندام و غیره یاد کنیم.

اما در بعضی فرهنگ‌ها به شمول فرهنگ‌ها در وطن ما، شاه فرد‌ها و یا بند‌های سرود‌ها زیاد تکرار می‌شوند. در سرود‌های فولکلوریک پنجشیر، نورستان و بعضی جاهای دیگر وطن ما این موضوع بصورت واضح به نظر می‌رسد. در سرود‌های پرستشی که در کلیسا‌ها بصورت دسته جمعی سروده می‌شوند هم معمول است که بعضی قسمت‌ها و بند‌ها زیاد تکرار می‌شوند. در بعضی فرهنگ‌های کلیسایی، بعضی سرود‌ها با وقفه‌ها و مکث کردن‌ها سروده می‌شوند. در دوران این مکث کردن‌ها به قسمت‌های مهم و یا کلمات مهم سرود دقت کرده می‌شود، تا این قسمت‌های مهم و یا کلمات مهم در درون آن‌ها تاثیر خود را بجای بگذارد و یا آن را در درون خود هضم و جذب کنند. اگر ما زود زود سرود را بدون تامل کردن بخوانیم در حقیقت ما نمی توانیم از مفهوم حقیقی و جذب آن در خود مستفید شویم. رواجی در بعضی کلیساهای قدیمی فرانسوی وجود دارد که آنها سرود‌ها با بند‌های کوتاه را به شکل مناجات و یا مراقبه به تکرار کردن زیاد می‌سرایند. این رسم در بعضی کلیسا‌های مدرن کرسماتیک هم وجود دارد که تکرار بعضی بند‌های سرود‌ها جز اصلی پرستش آن‌ها را تشکیل می‌دهد. اما برای بعضی مردم این شکل پرستش خسته کن است و می‌خواهند که هرچه زود تر از تکرار در مکرر بعضی کلمات دو باره به شکل معمول به پرستش برگردند. این موضوع به شخصیت هر انسان تعلق دارد که چه قسم پرستش برایش خوش آیند است و یا به حالت درونی و خوی و عادتش ساز گار تر است. امکان این هم وجود دارد که آن‌ها نمی خواهند که با تکرار کردن بند‌های سرود مانع تاثیر کردن مفهوم عمیق و حقایق آن در درون آن‌ها گردد. از این نباید انکار کنیم که تکرار کلمات و یا بند‌ها می‌تواند در درون ما تاثیر عمیق خود را بجا بگذارد.

اگر یک شخص وقت زیاد خود را به مطالعهٔ عمیق نوشته‌های پولس رسول سپری کرده باشد و بعد از آن فوراً به مطالعه نوشته‌های یوحنای رسول و به خصوص این رسالهٔ او بپردازد، آن شخص بدون شک به حالتی روبرو می‌شود مثلیکه یک شخص که با سرودن سرود‌ها به شکل قدیم عادت دارد به مشارکتی داخل شود که مصروف سرودن به شکل تکراری کرسماتیک هستند. این شخص در اول وارخطا می‌شود که در چه قسم مشارکت و سرود خواندن داخل شده است. همچنان او با خود فکر می‌کند، چرا آن‌ها یک بند و یا یک کلمه را آنقدر زیاد تکرار می‌کنند. آنها چرا پیش نمی روند و ادامه نمی دهند. مقصد از این تکرار مکرر آنها چیست؟ آیا چرا آنها به موضوع جدید داخل نمی شوند؟ مقصد از بیان کردن این مثال این نیست که گوینده گی و نویسندگی یوحنا به این شکل است. عادت گویندگی و نویسندگی یوحنا به این شکل نیست.اما وقتیکه به ساختار نوشتهٔ این رساله دقت کنیم متوجه می‌شویم که بعضی کلمات و قسمت‌ها در آن مثل بند‌های سرود‌ها در آن تکرار شده اند. برعلاوه طوری به نظر می‌رسد که یوحنای رسول در وقت نوشتن کلمات و جملات این رساله در حالت عمیق تفکر کردن قرار داشته است. یوحنا از خوانندگان رسالهٔ خود نیز می‌خواهد که آنها نیز در حین خواندن این رساله به این شیوه با آن برخورد کنند. یوحنای رسول بعضی اوقات مثلیکه در آیات ۱۲ تا ۱۴ دیده می‌شود از نوشتن به نثر خارج شده به بیان کردن کلمات و جملات به شکل سرود می‌پردازد. آن هم به بیان کلمات به شکلی سرود و تکرار می‌پردازد که ما نمی توانیم به شکل درست تحلیل و تجزیه کنیم. (به تکرار یاد کردن اطفال و جوانان و به این تکرار کردن‌ها ادامه می‌دهد.) اما باز هم این روش خود را مورد تائید قرار داده به آن ادامه می‌دهد. در حقیقت عبادت و پرستش با تفکر عمیق و یا مراقبه می‌تواند تاثیر ماندگار بر یک شخص و تقویت روحانی که به آن ضرورت دارد به جا بگذارد. خدا هم به این طریق در زندگی انسان‌ها کار می‌کند. طوری به نظر می‌رسد که یوحنا به ما می‌گوید که او را در این روش همراهی کنیم. «ای فرزندان کوچک، به شما می‌نویسم زیرا گناهان شما آمرزیده شده است. ای پدران به شما می‌نویسم، زیرا او را که از ازل بوده است، می‌شناسید. ای جوانان، به شما می‌نویسم، زیرا که بر شیطان پیروز شده اید.»

به تعقیب آن یوحنا این گفته‌ها را به شکل دیگر تکرار می‌کند و به این شکل نوشتن خود ادامه می‌دهد. امکان دارد که این شکل و روش ما را به حالت عجیب، دلهره آور تکراری روبرو بسازد که بتواند مفهوم عمیق آن در درون ما ته نشین گردد.

صرف در این آیات نیست که شکل نوشتهٔ یوحنای رسول، از پولس رسول و دیگران فرق می‌کند. بلکه تمام رسالهٔ او به شکل تکرار کردن کلمات نوشته شده و به حرکت کردن به پیش ادامه داده است. او به عین کلمهٔ نزدیک که قبلاً گفته بود دوباره بر می‌گردد و همچنان به پیش به حرکت خود ادامه می‌دهد. این در حقیقت یک نوع بیان روایت گونه و یا داستان سرایی تا حدی به شکل موزون است. اما به شکلی نیست که اول نقطهٔ «الف» بعداً‌«ب» بعداً «ت» بعداً «ث» و «ج» را به ترتیب دقیق آن تکرار کند. بلکه «الف» را با یک قسمت از «ب» و بعداً «الف» و «ب» را با قسمتی از «ث» تکرار می‌کند. بعد از آن «الف» ، «ب» و «ث» را با قسمتی از «ج» تکرار می‌کند و به این شکل ادامه می‌دهد. پس ما نباید تعجب کنیم که یوحنا موضوعی را به ما بیان می‌کند که ما آن را قبلاً شنیده بودیم. امکان دارد که ما قبلاً آن را شنیده باشیم. اما سوال این است، آیا نقطهٔ خاصی که یوحنا می‌خواهد در این تکرار به ما بگوید چیست؟

نقطهٔ خاصی که یوحنا می‌خواهد این بار به ما بگوید فرمان خدا است. وقتیکه ما به فرمان فکر می‌کنیم ما را به گذشته به دوران موسی می‌برد، دورانی که به او ۱۰ فرمان عطا شد. وقتیکه در مورد فرمان فکر می‌کنیم بعضی ما شاید در مورد لوحه‌های سنگی فکر خواهیم کرد که بر آن ده فرمان نوشته شده بود. ممکن است بعضی ما به لوحهٔ که با رسم الخط قدیمی ده فرمان بر روی آن نوشته شده و در صالون کلیسای ما آویزان است فکر کنیم. بعضی ما با دیدن لوحهٔ ۱۰ فرمان در کلیسای ما با خود شاید بگوییم، ما به حیث پیروان عیسی مسیح که مکلف به پیروی کردن شریعت نیستیم، چه ضرورت بود که آن‌ها به این زحمت و ظرافت نوشته شوند و بر دیوار به شکل خاص آویزان گردند. آیا به ما گفته نشده است که ما بخشیده شده ایم؟ آیا در عهد جدید کتاب مقدس به ما گفته نشده است که ما از شریعت آزاد شده ایم؟

 ما می‌توانیم به این سوال‌ها هم نه و هم بلی بگوییم. فرمان‌ها در حقیقت یک نوع نشانه‌ها و علایمی بودند که پیش از پیش به ما می‌گفتند، زندگی اصلی، دوست داشتنی و پرثمر انسانی که خدا از ما می‌خواهد به چه شکل خواهد بود. در آن وقت این شکل زندگی برای بعضی‌ها وحشت آور شده بود، چون یا نتوانستند و یا هم نخواستند به شکلی که خدا از آن‌ها می‌خواست زندگی کنند. اما با این فرمان‌ها به یاد آن‌ها می‌آورد که به طرف روز خداوند ببینند که در آینده می‌آمد. اما اکنون عصر جدید خداوند با آمدن عیسی مسیح آغاز یافته بود و به سرعت به پیش حرکت می‌کرد. در عیسی مسیح ما حقیقت به وقوع پیوستن نشانه‌ها را مثل ۱۰ فرمان می‌بینیم که خدا در قدیم به مردم نشان داده بود. ما کسانیکه به عیسی مسیح ایمان آوردیم، باور کردیم که حقیقتاً این نشانه‌های قدیم خدا در عیسی مسیح به حقیقت پیوسته است. از خدا شکر گزار هستیم که ما آن را باور کردیم، اما متاسفانه همه آن را باور نخواهند کرد.

از نظر یوحنای رسول مثل پولس رسول و مهمتر از همه برای خود عیسی مسیح ۱۰ فرمان در یک کلمه خلاصه شده است. این کلمه «محبت» است. زندگی در عصر جدید خدا به حیث محبت عصر جدید خدا آشکار شده است. همه فرمان‌ها به ما می‌گویند که ما باید چه بکنیم و چه نکنیم و جوهر و یا شیرهٔ همهٔ آن‌ها محبت است. محبتی که به شکل جدید آن در عیسی مسیح آشکار شده است. محبتی که اکنون مورد نظر خدا است و توسط همه کسانیکه از عیسی مسیح پیروی می‌کنند، لازم است آشکار شود. در قسمت‌های باقی ماندهٔ این رساله یوحنای رسول به توضیح و تشریح محبت می‌پردازد که محبت واقعاً به چه معنی است.

اما اکنون به این موضوع دقت می‌کنیم که یوحنای رسول چطور این فرمان را به تاریخ گذشتهٔ اسرائیل و گپ‌های که قبلاً در این رساله گفته شد ارتباط می‌دهد.

به ارتباط گذشتهٔ اسرائیل یوحنای رسول گفت، در حقیقت این یک فرمان قدیمی است که از ابتدا موجود بود. از این لحاظ این فرمان «نو» نیست. اگر موسی سخنانی را که عیسی مسیح در مورد محبت فرموده است می‌شنید حتماً می‌گفت: «بلی، کاملاً درست است. این قلب گفته‌های است که همه فرمان‌ها در مورد آن گفته اند.» از یک لحاظ خاص این فرمان کاملاً «نو» است. چون این فرمان به حیث تحفهٔ خدا که توسط عیسی مسیح از آینده به عصر حاضر آمده است. محبت کلمهٔ است که می‌تواند به بهترین وجه زندگی را در عهد جدید خدا تعریف کند. هرکس اگر بخواهد می‌تواند آن را امتحان کرده در عصر حاضر در زندگی خود تطبیق کند.

اما امتحان کردن و مطابق به آن زندگی کردن و ادامه دادن به آن چندان آسان نیست. به عوض آن بسیار آسان است که ما شکست خورده به زندگی گذشتهٔ خود که پُر از نفرت و بدگمانی بود برگردیم. اما باید متوجه باشیم که این کار به معنی داخل شدن در تاریکی و خود کشی است.(آیات ۹ و ۱۰) در حالیکه زندگی با محبت به معنای ادامه در نور و زندگی حقیقی است. در این آیات هم فرمان و هم وعده وجود دارد.

              البته که این کار قیمتی و مشکل نیز است. شاید به این دلیل باشد که یوحنا آن را در دو آیت ۱۳ و ۱۴ به دو آدرس بیان کرده است. «زیرا شما بر شیطان پیروزشده اید.» در این مورد می‌توانیم اکنون بسیار گپ بزنیم. اما باید بخاطر داشته باشیم که موضوع محبت را به شکلی سطحی و ساده در نظر نگیریم. محبت ما باید به شکل محبت خدا گونه باشد نه به هیچ شکل دیگر. این محبت مستلزم پیروزی است، پیروزی بر دشمن کهنه که او بهترین کار خود را از طریق نفرت انسانی انجام می‌دهد. اما محبت نه تنها نفرت بلکه همه موانع را بر می‌دارد تا ما بتوانیم زندگی واقعاً انسانی را که خدا می‌خواهد تجربه کنیم.


Book Table of Contents

 1 John for Everyone

 Chapter 1

 1John 1: 1-4 the Word of Life

 1John 1:5-2:2 God’s Light and Our Darkness

 Chapter2

 1John2: 3-14 God’s New Commandment

 1John2: 15-29 People of the Lie