۱ ساعت
۲۲ نُوامبر ۲۰۲۱
یوحنا 19: 1-42 داستان مرگ عیسی را میخوانیم. سربازان شاخه هایی از گیاهی با خارهای تیز را به شکل تاج میبافند و روی سر عیسی میگذارند. آنها او را مسخره میکنند و میگویند: "سلام ای پادشاه یهود!" و ضربه ای به صورت او میزنند . سپس مقامات مذهبی از پیلاطوس میخواهند که عیسی را مصلوب کند، او دستور اعدام عیسی را میدهد. سربازان او را برهنه میکنند و عیسی را به صلیب میخکوب میکنند. در پای صلیب عیسی به مرید محبوب میگوید که پس از مرگ از مادرش مراقبت کند. او میداند که زندگی اش تقریباً به پایان رسیده است، سپس آخرین کلمات خود را میگوید: "تمام شد." و سرش را پایین میاندازد و میمیرد. یوسف اهل آریماتیا از پیلاطس میپرسد که آیا میتواند جسد عیسی را برای دفن ببرد. جسد او را در ادویه و پارچه ای کتانی میپیچند و در مقبره ای در باغ نزدیک ان محل میگذارند.
آنچه در اینجا میبینیم این است که عیسی در طول فرآیند بدترین مرگ ممکن که میتوان تصور کرد. مطابق با شخصیت خود که پسر خدا است رفتار میکند. او حتی زمانی که گناهان و تاریکیهای جهان را بر دوش داشت ، تمرکز خود را بر پدر حفظ کرد. مرگ عیسی ما را قادر ساخت تا یک بار دیگر حضور خدا را از طریق روح القدس تجربه کنیم و به ما آموخت که مهم نیست که در چه شرایطی قرار داریم، باید به خداوند اعتماد کنیم و بدانیم که در ان طرف دیگر، رستاخیز وجود دارد، او به ما زندگی خواهد داد و ما را از هر مشکلی که با ان مواجه هستیم عبور خواهد داد.