چند روز قبل به کلینیک داکتر داندان به خاطر معاینهٔ دندان هایم رفته بودم. داکتر از نوع جدید برس دندان برقی برایم یاد آوری کرد. او گفت شما با این برس برقی میتوانید صرف دو دقیقه صبح و دو دقیقه شب پیش از خواب دندانهای تان را با برس کردن کاملاً پاک کنید.
وقتیکه در چوکی خاص دراز کشیده و دهنم کاملاً به طرف بالا باز بود و به خاطر نور افگن چشمانم را بسته بودم، فکرم مصروف حساب کردن این دو دقیقه با ریاضی شد. هر بار دو دقیقه دو مرتبه جمعاً ۴ دقیقه در شبانه روز، ۱۲۰ دقیقه که دو ساعت در یک ماه میشود. تعریف بی جای نشود من واقعاً در ریاضی استعداد خاص دارم و از طفولیت مضمون مورد علاقه ام نیز بود. دو ساعت در یک ماه که آن را ضرب ۱۲ ماه کنیم ۲۴ ساعت در سال میشود. ۲۴ ساعت یعنی یک شبانه روز مکمل در یک سال. در دلم سوال پیدا شد که آیا من ۲۴ ساعت یا یک شبانه روز مکمل را در یک سال به پاک کردن دندان هایم مصرف کنم؟ وقتیکه به دو دقیقه مصرف کردن وقت خود در یک شبانه روز دقت میکنیم، برای ما بسیار کم به نظر میرسد، اما وقتیکه آن را در یک سال جمع میکنیم متوجه میشویم که ما چقدر وقت زیاد خود را صرف برای برس کردن دندانهای ما مصرف میکنیم. دندانهای ما برای تندرستی ما مهم هستند و آنها را به خاطری برس میکنیم که پاک و سالم باقی بمانند و در کهن سالی هم صاحب دندانهای سالم باشیم.
برس کردن و مراقبت کردن از دندانها کار ضروری و مفید است که باید انجام دهیم، اما وقتیکه به مصروفیات روزمرهٔ دیگر ما دقت میکنیم میبینیم که ما چقدر وقت خود را به چیزهای که یا بسیار فایدهٔ کم دارند و یا هم هیچ فایده ندارند مصرف میکنیم. شما حساب کنید که در طول یک شبانه روز چقدر وقت خود را به دیدن تلویزیون مصرف میکنید، چقدر وقت خود را هر روز به خواندن اخبارهای چاپی و یا از طریق انترنیت مصرف میکنید که بغیر از شایعه پراگنی چیزی دیگر در آنها وجود ندارند. اگر جرئتمندانه به خود دقت کنیم ما نه تنها اکثراً وقت گرانبهای خود را به انجام دادن کارهای بیهوده میسوزانیم، بلکه این سوزاندن وقت و انجام دادن کارهای بیهوده ما را زیاد تر از انجام دادن کارهای مفید و با مقصد دور نیز میسازد. این روش حتا ما را به راه رفتن به راههای نادرست میکشاند و مانع خواست ما برای انجام دادن کارهای مفید میشود.
حالا بیایید به گفتهٔ پطرس رسول دقت کنیم که در آیت ۳ فصل ۴ بیان کرده است. او میگوید:«زیرا شما در گذشته به قدر کافی وقت خود را صرف کارهایی که خدا ناشناسان، خواهش انجام آن را دارند، کرده اید.» سوال بوجود میآید که چرا ایمانداران به انجام دادن این کارها هنوز هم ادامه دهند؟ از انجام دادن کارهای بیهوده هیچ چیزی هم بدست شما نمی آید. انجام دادن این کارهای بیهوده وقت شما را که باید برای رشد کردن در خصوصیات و اخلاق حقیقی انسانی مصرف کنید ضایع میسازد. شما میتوانید این وقت را برای درک کردن بهتر و عمیق تر محبت خدا و محبت کردن به اطرافیان تان مصرف کنید. شما میتوانید این وقت تان را برای پیشرفت زندگی تان مصرف کنید.
آیات ۸ تا ۱۰ با کلمهٔ «مهمتر از همه....» آغاز میشود. پیش روی ایمان داران به عیسی مسیح کارهای زیادی وجود دارند که میتوانند مصروف انجام دادن آنها شوند. نشان دادن محبت و تحفههای را که از فیض و برکت خدا دریافت کرده ایم به دیگران میتواند یکی از کارهای ما باشد. خصوصاً محبت عملی ما به دیگران میتواند یکی از کارهای خلاقانهٔ ما در دنیایی موجود پر از نا امیدیها باشد.
وقتیکه پطرس از امثال فصل ۱۰ آیت۱۲ گفته ای مشهوری را نقل قول میکند که میگوید:«محبت گناهانی زیادی را میپوشاند.» نه منظور پطرس و نه منظور امثال هرگز این نیست که محبت میتواند گناهان و فساد را پوش کرده بپوشاند. بلکه به تحفهٔ محبت که ما دعوت شده ایم لازم است هر دقیقه و هر روز در زندگی خود به یکدیگر عرضه کنیم. اگر این کار را انجام دهیم میتواند حقیقتاً شرایط و ماحول ما را به طرف یک شکل خوب تر تغییر دهد. در این صورت است که امکانات بوجود میآید تا از وقوع بسیار گناهان جلوگیری شود و زمینهٔ بخشیده شدن آنها مساعد شود. ما میتوانیم با هم آشتی کنیم! به عوض اینکه ما بین خود جنجال کنیم و یا مناقشه و جنگ کنیم در عوض با هم کار و زندگی کنیم.
در مناسبات انسانی ما این امکان بسیار وجود دارد که روابط ما به طرف خرابی پیش بروند. اینها چیزهای هستند که حقیقتاً و بدون شک در زندگی و مناسبات اجتماعی عملاً وجود دارند. اینها اکثراً راهها و روشهای دوران جهالت و یا بی خدایی ما بودند و ما ضرورت داریم که آنها را پشت سر گذاشته، خوی و عادت جدید که محبت قوهٔ محرکهٔ آن است آن را تجربه کرده بیاموزیم. آموختن این راه و روش جدید زندگی میتواند جواب گوی اکثر این مشکلات باشد. اگر روش جدید زندگی را اختیار کنیم، همه چیز به طرف خوبی پیش خواهند رفت.
اما با مقایسه به قسمت قبلی چیزهای که در وسط این قسمت بیان شده است ما را تا حدی سر درگم میسازد. این قسمت ظاهراً طوری به نظر میرسد که به ارتباط آیات ۳: ۱۹ – ۲۰ بیان شده است. سوال بوجود میآید که آیا اکثر مردم فکر میکنند که پطرس در مورد عین موضوع که در فصل ۳ بیان شده است صحبت میکند؟ وقتیکه پطرس در این قسمت که روی آن صحبت میکنیم در آیت ۶ میگوید:«چرا به مردگان بشارت داده شد؟» آیا این مردگان ارواحی هستند که در آیت ۱۹ فصل ۳ بنام «ارواح محبوس» یاد شده است؟
بهترین جواب به این سوالات نه خیر است و منظور پطرس رسول این نیست. لازم به یاد آوری است که هم در این قسمت که اکنون روی آن صحبت میکنیم و هم در در فصل ۳ موضوعات مهم و حیاتی وجود دارند که باید روی آنها صحبت شود. پطرس رسول کسانی را تشویق میکند که آنها به خاطر پیروی کردن از عیسی مسیح و رد کردن خوی و عادت غیر انسانی کسانی که در اطراف آنها زندگی میکردند مورد دشمنی قرار میگرفتند.(آیات ۳ و ۴) همه این چیزها هم آزار رساندن و هم آزار دیدن در وقت قضاوت خدا عیان خواهند شد. با رسیدن آن وقت هر شخص حساب خودش را خودش پس خواهد داد.
وقتیکه یک ایمان دار به عیسی مسیح فوت میشود، خدا ناشناسان میگویند: «آیا این شما هستید که میمیرید، چه شد آن امید پر زرق و برق تان که به آن امیدوار بودید؟» حتا آنها امیداور شده خواهند گفت، که ایمانداران در میدان مبارزه شکست خورده و ناکام شده اند. اما این مسیحی که اکنون فوت کرده است، او پیش از پیش و در زمان حیات پیام و کلام باقدرت انجیل را که در آیات ۲۳ – ۲۵ فصل اول این رساله بیان شده است را شنیده و آن را با دل و جان از خود ساخته است. در این آیات میخوانیم:«این بار تولد شما در اثر تخم فانی نبود، بلکه به وسیلهٔ تخم غیر فانی، یعنی کلام خدای زنده و ابدی تولد نو یافتید. زیرا
«تمام آدمیان مثل علف هستند، و تمام جلال آنها مانند گل علف است. علف خشک میشود و گلش میریزد، اما کلام خدا تا ابد باقی است.» و این کلام همان مژدهٔ است که به شما داده شده است.»
از این رو با وجودیکه ما مرگ جسمانی را به حیث یک شکل «قضاوت» خدا آن را تجربه میکنیم، اما ایمان ما در دوران زندگی به انجیل، به این معنی خواهد بود که بعد از مرگ جسمانی در حضور خدا زنده هستیم و در انتظار رستاخیزیکه در آینده واقع میشود بسر میبریم. در رومیان ۸: ۱۰ میخوانیم:«اگر مسیح در وجود شما ساکن است، حتا اگر بدن شما به علت گناه محکوم به مرگ باشد، روح خدا به شما زندگی میبخشد، چون شما عادل شمرده شده اید.»
آیا در مرگ و رستاخیز عیسی مسیح اولاً برای پطرس و بعداً برای همه مسیحیان اولیه چه چیز واقع شد که باعث اطمینان کامل آنها برای به حرکت افتیدن عصر جدید گردید؟ پطرس به این ارتباط میگوید: «پایان همه چیز نزدیک است. باید حواس شما جمع باشد و با هوشیاری و خود داری دعا کنید.» (آیت ۷) این گفتهٔ پطرس به این شکل است که گویا دوران زمانی حرکت کردن کائنات یه توقف گاه و یا ایستگاه خود نزدیک شده است. به مشکل میتوان باور کرد خدا که خالق همهٔ کائنات است حرکت آن را متوقف ساخته آن را از بین ببرد. اما خدا در عیسی مسیح در آن وقت ساختن جهانی که تجدید حیات یافته بود را آغاز کرده بود. ما نمونهٔ این آغاز جدید را در حیات جدید، عصر جدید و ساختن انسان نو از طریق مرگ و رستاخیز عیسی مسیح میبینیم.
همه ای این چیزها در حکمی که در آغاز فصل ۴ آمده است «چون مسیح درد و رنجهای جسمانی را کشید، شما نیز خود را برای همین کار اماده سازید.» با هم یکجا شده اند. مثل مسیح ما نیز با سلاح ذهنی آهنین خود را مجهز بسازیم، تا بتوانیم با درد و رنج تا جایی که امکان دارد با آنها روبرو شویم، در برابر آنها ایستاده گی کنیم. در این جا آزار دیدن به معنای دیگر بکار رفته است. آزار دیدن به معنای تجدید ساختار کرکتر انسانی است. در این حالت شما ضرورت پیدا میکنید تا تمام زندگی انسانی تان را دوباره ارزیابی کنید. در بعضی حالات این تجدید کرکتر انسانی مثل این است که یک شخص یک حملهٔ قبلی خطرناکی را سپری کرده باشد. متاسفانه من خودم این تجربه را داشته ام. وقتیکه من حملهٔ قلبی را سپری کرده از آن زنده بر آمده شروع به قوت گرفتن کردم، کوشش کردم تا تمام زندگی گذشتهٔ خود را مرور کنم تا بدانم چه چیز باعث شده بود که با این حملهٔ کشنده روبرو شوم. ما در زندگی ایمانی خود ضرورت داریم که وقتاً فوقتاً زندگی گذشتهٔ خود را مرور کنیم تا عواملی که زندگی ما ره به مرگ روبرو ساخته بود تشخیص دهیم تا بتوانیم آن را در زندگی جدید خود تکرار نکنیم. در این صورت است که شخصیت جدید ما در عیسی مسیح ساخته میشود و ما به انسان حقیقتاً تازه تبدیل میشویم.
در بعضی حالات وقتیکه یک شخص به خاطر انجیل آزار میبیند به روشنیهای جدیدی در مورد ایمان خود دسترسی پیدا میکند. آنها میتوانند به سرعت کارهای که گناه را در دنیا بوجود میآورد، بینند. آنها با این دید میفهمند که چطور با آنها مقابله کنند. به این ترتیب آنها میآموزند که خدا یگانه اتکا و رهبری است که واقعاً سزاوار پیروی کردن است. (آیت ۲)
یک بار دیگر پطرس رسول یک خط ظریف را در مورد آزار دیدن ترسیم میکند. او خود آزار دیدن را در ذات خودش جلال نمی دهد که آزار دیدن بسیار خوب است. او نمی گوید که شما بروید و عمداً آزار دیدن را تجربه کنید. اما مثلیکه مصلوب کردن عیسی مسیح در عین زمان پست ترین کاری بود که انسان گنهکار در طول تاریخ انجام داد، که با محبت قدرتمند و بی مانندی که خدا هیچ وقت انجام نداده بود به وسیله ای برای نجات انسان گنهکار تبدیل کرد، به این ترتیب انسانهای پست که با پستی مردمان خدا را آزار میرسانند خدا از این آزار دیدنها یک چوکات عجیبی را میسازد که از طریق آن قدرت محبت تجدید کنندهٔ خدا میتواند به شکلی بدرخشد که هر گز ندرخشیده است.
پترس ۱:۱ ـ ۹ ایمان حقیقی و امید قابل اطمینان
فصل ۲: ۱۱ - ۱۷ زندگی کردن در دنیایی خدا ناشناس
فصل ۲: ۱۸ - ۲۵ رنج کشیدن مثلیکه مسیحا رنج کشید
فصل ۳: ۱ ـ ۷ ازدواج و چالشهای آن
پطرس ۳: ۱۷ ـ ۲۲ رنج کشیدن به خاطر انجام دادن کار نیک
فصل ۴: ۱-۱۱ زندگی متحول شده