۱ پترس برای همه

فصل 2

فصل ۲: ۱۱ - ۱۷ زندگی کردن در دنیایی خدا ناشناس

ای عزیزان، از شما که در این دنیا بیگانه و در حال غربت هستید، تقاضا می کنم تسلیم شهوات نفسانی که همیشه با روح ما در جنگ است، نشوید؛ بلکه چنان در میان مردم خدا ناشناس با راستی و درستی زندگی کنید که اگرچه در حال حاضر شما را ملامت به بدکاری می کنند، با دیدن اعمال نیک شما، خدا را در روز دیدارش، تمجید نمایند. به خاطر خداوند، مُطیع همۀ قدرت های انسانی باشید، خواه پادشاه که مافوق همه است، خواه فرمانداران که از طرف او مأمور شده اند که بدکاران را تنبیه و نیکوکاران را تشویق نمایند. ارادۀ خدا این است که شما با اعمال نیک خود جلوی سخنان جاهلانۀ مردمان احمق را بگیرید. مثل مردمی که کاملاً آزاد هستند زندگی کنید، اما نگذارید این آزادی شما بهانه ای برای رفتار ناشایست باشد، بلکه به عنوان بندگان خدا زندگی کنید. همه را محترم بشمارید، برادران خود را دوست بدارید، از خدا بترسید و پادشاه را محترم بدانید.
اول پترس ۲: ۱۱-۱۷

در یک روز نسبتاً سرد اوایل ماه حمل، صبح به سختی از خواب برخواستم. چون در سه روز گذشته بسیار مانده و خسته شده بودم، شب گذشته با وجود خیالات مختلفی که در ذهنم وجود داشت و تبدیل شدن جای خواب باز هم به خواب عمیق فرورفتم. بعد از خستگی زیاد روز‌های گذشته وقتیکه در بستر آرام و گرم آن هم نه روی زمین بلکه به روی تخت خواب به خواب رفتم، دلم نمی خواست آن را ترک کنم. اما وقتیکه چشمان خود را باز کردم متوجه شدم که در یک محیط کاملاً جدیدی قرار دارم، یعنی در لیلهٔ پوهنتون کابل. روز گذشته بعد از سه روز سفر خسته کن در موتر‌های لینی مختلف نا وقت روز به لیلهٔ پوهنتون کابل رسیده بودم. با رسیدن مسئولین فوراً اطاق و جای خواب و وسایل دیگر را در اختیارم گذاشتند و من هم با آمده کردن تخت خواب به خواب رفتم و حوصله به فکر کردن و توجه کردن به تغیر محیط را نداشتم.

من که از یک ولسوالی دور دست کشور بودم، از یگانه لیسه در تمام ولایت ما که در مرکز آن قرار داشت فارغ شده بعد از کامیابی در کانکور به یگانه پوهنتون کشور یعنی پوهنتون کابل در آن زمان برای تحصیلات عالی راه یافته بودم. در آن زمان  شرایط زندگی در یک ولایت دور دست و یا ولسوالی دور دست کشور با شرایط زندگی در لیلهٔ پوهنتون کابل در شهر کابل هیچ قابل مقایسه نبود. منظورم از تقریباً ۵۵ سال پیش از امروز است که در آن زمان لیلیهٔ پوهنتون کابل واقعاً برای زندگی کردن محصلین شرایط بسیار خوب و فوق العادهٔ را در خود جای داده بود. تشناب‌های عصری، طعام خوری عصری، اطاق مطالعه عصری، کلینیک صحی مجهز، سه وقت غذای رایگان فوق العاده خوب برای محصلین لیلیه، خیاط خانه و دوبی خانه رایگان برای ضروریات محصلین این‌ها و بعضی چیز‌های دیگر فوق العاده گی‌های زندگی بودند که پیش از آن برایم میسر نبود. با کامیاب شدن در کانکور، راه یافتن برای تحصیل در یگانه پوهنتون کشور، برایم بزرگترین قدم برای داخل شدن به زندگی کاملاً جدید بود. با بیدار شدن آن روز از خواب یاد گرفتن چیز‌های نو، آشنا شدن به چیز‌های نو، یافتن دوستان نو، یاد گرفتن طرز برخورد و برقرار کردن روابط و مناسبات با دیگران که شایسته یک محیط اکادمیک باشد از همان روز آغاز یافتند. مطالعه مضامین جدیدی را به اساس رشتهٔ که در آن تحصیل می‌‌کردم اغاز کردم که در گذشته حتا نام آن‌ها را هم نشنیده بودم و در مورد موضوعاتی علمی و تجربی اطلاع حاصل کردم که در مورد آن‌ها هیچ وقت فکر نکرده بودم. با این آغاز تمام زندگی ام در یک جریان متدوام پیشرفت قرار گرفت که به یک انسان جدید، با دانش جدید، با شخصیت جدید و حتی هویت جدید شدم. اگرچه جریان قدم به قدم و مرحله به مرحله به طرف موفقیت به پیش رفت و شخصیت موجود مرا ساخت، اما با چالش‌های زیادی هم همراه بود که باید با آنها مبارزه می‌‌کردم.

در قسمت قبلی تفسیر و تحلیل رسالهٔ اول پطرس ما روی آیات آغازین فصل دوم رسالهٔ اول پطرس صحبت کردیم. در این آیات به موضوعات نفس گیر اشاره شده بودند که باید آن‌ها را در زندگی خود ترک می‌‌کردیم و چیز‌های جدیدی را جانشین آن می‌‌ساختیم. به این ارتباط سوالاتی مطرح می‌‌شوند که باید به آن‌ها پرداخته شود. به طور مثال با پشت سر گذاشتن زندگی گذشته با تمام خصوصیاتی که با زندگی جدید همخوانی نداشتند و آغاز زندگی جدید با تمام معیار‌های جدید آن آیا پیش روی ما چه اولویت‌های قرار می‌‌گیرند؟ با آغاز کردن زندگی کاملاً متفاوت از گذشته آیا طرز بر خورد ما با این اولویت‌ها باید به چه شکل باشد؟ آیا ما در این دنیایی جدید که به آن داخل شده ایم به چه شکل زندگی کنیم؟ بعد از این پطرس بدون ضیاع وقت به جواب این سوالات می‌‌پردازد و می‌‌خواهد به ما بگوید. وقتیکه حقیقتاً فهمیدید که در این مقصد بزرگ تغیر دهندهٔ خدا برای دنیا، شما در کجای این مقصد قرار دارید، بسیار مهم است که یاد بگیرید که موافق به آن زندگی کنید.

 مردم اسرائیل در طول قرن‌ها یاد گرفته بودند که بیرون و یا در حواشی ایمان زندگی کنند. زندگی اجتماعی آن‌ها در طول این سال‌ها توسط غیر یهودیان و یا بی دینان اداره شده استقامت داده می‌‌شد. بیدینان اشغال گر به ایمان یهودیان هیچ توجه و دلچسپی نداشتند. آن‌ها نه تنها در امید‌های یهودیان خود را هیچ شریک نمی ساختند، بلکه به آن تمسخر می‌‌کردند و به زندگی اجتماعی و مراسم مذهبی آن‌ها می‌‌خندیدند و آن را عمداً برهم می‌‌زدند. این تجربهٔ یهودیان در دوران پراگنده شدن از وطن شان و چیز‌های که پطرس در آیت اول فصل اول برای گروه‌های مسیحی پراگنده بیان کرد، برای او این امکان را بوجود آورد که اکنون در مورد آن صحبت کند و تعلیم خود را انکشاف دهد. موقفی که پطرس در این باره اتخاذ کرده است به شکل نامحسوس، بسیار ظریف و متعادل است، از این لحاظ بسیار مهم است که به آن با احیتاط و دقت برخورد شود.

در شروع این قسمت نوشتهٔ پطرس، پطرس خودش مثل یک معلم اخلاق عبوس به نظر می‌‌رسد. مثلاً می‌‌گوید، از خواهشات جسمانی تان پس برگردید. دنیای قدیم هم مثل بسیار جا‌های دنیای امروزی، فکر می‌‌کردند که هرقدر که از لذایذ جسمانی زندگی لذت برده شود آنقدر بهتر است. یگانه چیزی که مانع برآورده شدن این خواهشات شما شده می‌‌توانست پول و ترس بود و بس. وقتیکه پول نداشتید شما نمی توانستید همهٔ خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های که می‌‌خواستید داشته باشید. یا یک شخص صرف به خاطر ترس از روبرو شدن حسادت و مخالفت خانمش نمی خواست که رابطهٔ جنیسی خارج از ازدواج برقرار کند. پطرس نیز مثل نویسندگان دیگر دورانش نمی گوید که خوردن و نوشیدن و یا رابطهٔ جنسی به ذات خود خراب و بد است. او می‌‌گوید همه این چیز‌ها لازم است که در زمان و مکانش باشد. اما متاسفانه ما انسان‌ها علاقه داریم که در هر چیز افراط کنیم و این کار ما، ما را به مراحل احمقانه و غیر انسانی زندگی به پیش می‌‌برد. به مردم در عصر حاضر دقت کنید که آن‌ها با خوردن و نوشیدن زیاد از حد، خود شان برای خود قبر می‌‌کنند. کنترول کردن خود و دسپلین کردن خود در هر چیز برای هر شخص بسیار مهم است.

پطرس می‌‌خواهد در مورد بعضی موضوعات دیگر به این ارتباط نیز صحبت کند. او می‌‌گوید: شما «زندگی حقیقی» دارید و این «زندگی حقیقی» در زندگی واقعی تان نهفته است. این «خودی جدید» که پطرس از آن صحبت می‌‌کند در آیات ۱: ۱- ۵ و ۲: ۴ – ۱۰بیان شده است. پطرس به این نظر است که اگر به این خواهشات جسمانی مجال رشد و پر و بال باز کردن داده شود، آن‌ها مبارزهٔ نظامی و مسلحانه را بر ضد «زندگی حقیقی» شما به راه می‌‌اندازند. باید به خاطر داشته باشیم که پطرس گفته بود، شما که در بین اقوام دیگر پراگنده هستید و در بین آن‌ها زندگی می‌‌کنید، در حقیقت شما معبد جدید خدا در بین آن‌ها هستید. پس نباید روش زندگی شما مثل آن‌ها باشد. اگر این کار را کرده نتوانید، مقصد حقیقی خدا که توسط شما آشکار ساختن حقیقت خداست که او کی است و چه کار‌های را انجام داده است(۲: ۹) حتا پیش از آغاز یافتن به خاک برابر خواهد شد. باید خوب متوجه باشیم که دنیای اطراف ما بسیار به شوق و علاقه ترجیح می‌‌دهد که ما به روش دور شدن از مقصد خدا روی بیاوریم.

سوال پیدا می‌‌شود، آیا واقعاً این ایمان جدید یعنی ایمان به عیسی مسیح خداوند واقعاً به این شکل است و آیا واقعاً اینقدر سخت است؟ یکی از دلایلی که ایمان مسیحی با وجود آزار رسانی‌های شدید به سرعت در دنیا پخش شد این بود که مردم به تدریج دیدند این ایمان مسیحی واقعاً یک راه جدید زندگی است. زندگی جدیدی که هیچ کس فکر نمی کرد در زندگی انسان‌ها در عمل عملی شود و مردم مطابق به آن زندگی کنند. اما آن‌ها دیدند که هر روز تعداد زیاد تر مردم این زندگی جدید را در زندگی خود تطبیق کرده مطابق به آن زندگی می‌‌کنند و ثمر آن را می‌‌چشند.

در عین زمان بسیار مهم بود که دنیای بیدین به طرف کسانیکه زندگی شان تغیر یافته بود می‌‌دیدند. آن‌ها با وجودیکه به طرف آن‌ها می‌‌دیدند چون دلیل اصلی تغیر زندگی آن‌ها را نمی دانستند آن را تمسخر می‌‌کردند. اما با وجود تمسخر کردن آن‌ها مسیحیان به معیار‌های اخلاقی به شدت پابند بودند. با وجود آزار دیدن و تمسخر کردن پابندی آن‌ها به معیار‌های اخلاقی به تدریج به شکل وسیع مورد تایید و پشتیبانی مردم قرار گرفت. این سیل بینان با وجودیکه مثل ایمانداران زندگی نمی کردند اما باز هم ایمانداران را حق به جانب دانسته از آن‌ها پشتیبانی می‌‌کردند.

این حقیقت که شما بخاطریکه از دیگران مختلف باشید به معنی این نیست که شما اصول و معیار‌های اساسی خوب و بد را هرچه است دربست زیر پا کنید. بعضی مسیحیان برای تقدس وسوسه شده اند و این راه را در زندگی شان در پیش گرفتند. آن‌ها برای رسیدن به روحانی بودن خالص و ناب اصول و معیار‌های زندگی عادی را نادیده گرفتند و خود را از خوب و بد یکجا بالاتر قرار دادند. باید متوجه باشیم که پطرس این قسم زندگی جدید را به ما تعلیم نمی دهد. دنیا باید در زندگی عملی شما ببیند که راه و روش زندگی شما واقعاً قابل احترام کردن است. آن‌ها ایمان شما و روش زندگی شما را که به اساس آن استوار است، نمی دانند صرف زندگی عملی شما را می‌‌بینند. آن‌ها وقتی خواهند فهمید که عیسی مسیح خداوند دوباره بر گردد و شما در جلال با او شریک باشید، در آن وقت آن‌ها انگشت زیر داندان گرفته خواهند گفت،‌ آه چه عالی. آیا در کل همه مسیحیان در این مورد حق به جانب بودند! نه خیر همه، چون مسیحیانی هم بودند کار‌های که باید انجام می‌‌دادند انجام ندادند و کار‌های انجام دادند که به نام و ایمان شان برابر نبود.

حالا به بیدینان اجازه می‌‌دهیم راه اساسی انسانیت را ببیند که در آیات ۱۳ – ۱۷ بیان شده است. اکنون ما در بسیار قسمت‌های دنیا به شمول کشور ما افغانستان سال‌های طولانی استبداد، بی عدالتی، فساد و ظلم و ستم امپراطوران، پادشاهان وفرمانرویان مطلق العنان را که حتماً خدای نیکو هم آن‌ها را نمی خواست پشت سر گذاشته ایم. در این جا در حقیقت به اساس کلام خدا یک نکوهش و انزجار ثابت از تمام فرمانروایان انسانی که از قدرت سوی استفاده می‌‌کنند بیان شده است.

یهودیان در دنیایی آن روز خوب می‌‌دانستند که در برابر فرمانروایان ظالم، مردم وفادار و با ایمان به خدا نباید ناپسندی خود را اظهار کنند. چون آن‌ها به این باور بودند که  این جز از نقشهٔ خدا است چه کسی باید فرمانروایی کند و دنیایی خلق شدهٔ خدا باید توسط انسان‌ها فرمانروایی شود. همه می‌‌دانستند که نظم و ترتیب نسبت به گدودی بهتر است، حتا با وجودیکه نظم و ترتیب شدید بعضاً باعث ظلم و ستم نیز می‌‌گردد. امکان دارد که نفرت بیش از حد ما از فرمانروایان ظالم ما را به طرف سیاست انقلابی معمول رهنمایی کند. اگر به گذشته ببینیم این موضوع از قرن اول می‌‌لادی تا دنیایی امروز که ما در آن زندگی می‌‌کنیم بسیار کم تغیر کرده است.

در این مورد پطرس به ما در مورد یک راه مختلف مشوره می‌‌دهد. این مشورهٔ او در حالیکه به طرف اولیای امور اشاره می‌‌کند، اما در عین زمان او می‌‌گوید یقین داشته باشید که با روش نیک زندگی تان آن هایی را شرمنده می‌‌سازید که با فکر‌های احمقانهٔ شان زندگی حقیقی شما را نادیده گرفته شما را مورد انتقاد قرار می‌‌دهند.  این حقیقتی است که خدا می‌‌خواهد به اساس آن حاکمیت خود را مثلیکه در آسمان است بر زمین نیز برقرار سازد. باید متوجه باشیم که ستم و سرکوب ظالمانه، برپا کردن انقلاب و پراگندگی یگانه راه و انتخاب نیست که پیش روی ما قرار داشته باشد. خدمت کردن خدای حقیقی با زندگی کردن صلح آمیز، حکیمانه و خوب بودن قابل دید به دیگران، بلاخره می‌‌تواند که رژیم مستبد را سرنگون کند و به جای آن نمی توان صد در صد گفت که یک رژیم کاملاً‌ عادل برقرار خواهد شد. چون تاریخ نشان داده است که با سرنگون شدن یک رژیم مستبد یک رژیم مستبد تر دیگر جای آن را گرفته است، اما با وجود آن هم ملکوت خدا وسعت خواهد یافت و مقصد خدا به پیش خواهد رفت.

وقتیکه رسالهٔ پطرس ادامه می‌‌یابد، ما درک می‌‌کنیم که پطرس فکر نمی کند که احترام کردن فرمان رویان ظالم برای پیروان عیسی مسیح به شکل دوامدار کار آسان باشد. علاوه بر این پیروان عیسی مسیح به تحمل کردن درد و رنج به خاطر بی عدالتی دعوت شده اند. مثلیکه عیسی مسیح درد و رنج را تحمل کرد آن‌ها هم لازم است به شکل دوامدار ولو سخت هم باشد تحمل کنند. اما همهٔ این چیز‌ها در بطن این مشورهٔ حکیمانه نهفته است که ما نباید در هر حالت از معیار‌های اخلاقی و اجتماعی که خدا می‌‌خواهد عقب نشینی کنیم. بر پیروان عیسی مسیح لازم است که به همه مردم احترام کنند. به کلام دیگر آن‌ها باید به خانواده‌ها محبت و احترام کنند و با دیگر ایمانداران چیز‌های که ضرورت است شریک بسازند. آن‌ها باید خدا را در هرچیز و هر کار مقدم بشمارند. همچنان آن‌ها به امپراطور احترام قایل باشند.

 البته که احترام داشتن به امپراطور به معنی موافق بودن با همه کار‌های که امپراطور انجام می‌‌دهد و می‌‌گوید نیست. عیناً مثلکیه عیسی مسیح به پنطیوس پیلاطوس فرمود، خدا او را در این زمان معین به حیث فرمانروا مقرر کرده است. یوحنا ۱۹: ۱۱

برای ما چقدر آسان خواهد بود اگر در شرایط مختلف سیاسی اول در مورد چیزی که پطرس در این جا گفته است فکر کنیم بعداً ساده اندیشی او را تحلیل و تجزیه کنیم. بعضی‌ها این مشورهٔ پطرس را به سازش کاری با ظالمان زیر سوال می‌‌برند. در قسمت بعدی خواهیم دید که این طرز فکر چقدر نادرست است. مثلکیه در شروع به شما از شامل شدن به پوهنتون قصه کردم، وقتیکه ما از خواب بیدار می‌‌شویم و از خود سوال می‌‌کنیم که حالا من کی هستم، با این سوال ما چالش‌های مختلف را نیز پیش روی خود خواهیم دید که از همان آغاز در انتظار ما هستند. در جملهٔ این چالش‌ها، این چالش نیز شامل خواهد بود که چطور به چیز‌های فکر کنیم که بیرون از صندقچهٔ طرز تفکر سیاسی و اجتماعی ما که در گذشته همیشه با آن‌ها زندگی کرده ایم قرار دارند. 

 


Book Table of Contents

 ۱ پترس برای همه

 فصل ۱

 پترس ۱:۱ ـ ۹ ایمان حقیقی و امید قابل اطمینان

 فصل1 ۱: ۱۰ ـ ۲۱ کفاره با فیض

 فصل1 ۲۲ –۲۵ تولد اطفال نو

 فصل 2

 فصل۲: ۴ - ۱۰ سنگ زنده

 فصل ۲: ۱۱ - ۱۷ زندگی کردن در دنیایی خدا ناشناس

 فصل ۲: ۱۸ - ۲۵ رنج کشیدن مثلیکه مسیحا رنج کشید

 فصل ۳

 فصل ۳: ۱ ـ ۷ ازدواج و چالش‌های آن

 فصل۳: ۸ ـ راه جدید زندگی۱۶

 پطرس ۳: ۱۷ ـ ۲۲ رنج کشیدن به خاطر انجام دادن کار نیک

 فصل۴

 فصل ۴: ۱-۱۱ زندگی متحول شده

 فصل ۴: ۱۲-۱۹ شریک شدن در رنج مسیح

 فصل ۵

 فصل۵: ۱-۷ چوپانان فروتن

 فصل۵: ۸-۱۴ پایداری با قوت خدا