۱ ساعت
۱۳ اوت ۲۰۲۱
در یوحنا فصل ۹ آیههای ۱-۴۱ میخوانیم
عیسی وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت. عیسی او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.